eitaa logo
متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه
527 دنبال‌کننده
1 عکس
2 ویدیو
7 فایل
در این کانال متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه قرار میگرد. اینستاگرام: http://instagram.com/mohse.mohammadipanah.1 صفحه ویراستی: https://virasty.com/Moheb110 ایتا: @Mmohamadipanah متن اشعار: @mohsenmohammadipanah1 کانال عکس: @pic_mohammadipanah
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) چقدر خوبه حالم پدر چقدر خوش گذشت این سفر رو پر قو میخوابم شبا تا سحر تا سحر توی این شهر یهودی نیست این کبودی کبودی نیست صورتم گل انداخته هوای شام بهم ساخته اگه تو زیر دست و پا نبودی خُب منم نبودی اگه میون آتیشا نبودی خُب منم نبودی اگه سنگ از این و اون نخوردی خُب منم نخوردم اگه سیلی از خیزرون نخوردی خُب منم نخوردم (خوبه خوبه خوبم بابا فقط بریم از اینجا) **** ندیدی چقدر باباجون که هستن باهام مهربون دست یتیم نوازی داره ساربون ببین موهام پریشون نیست رو سرم لخته ی خون نیست عمه جون خریده برام گلِ سرا برای موهام اگه با آتیش دست و پات نسوخته خُب منم نسوختم تو خونه ی خولی موهات نسوخته خُب منم نسوختم اگه جایی با اضطراب نرفتی خُب منم نرفتم اگه توی بزم شراب نرفتی خُب منم نرفتم (خوبه خوبه خوبم بابا فقط بریم از اینجا) شاعر http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
نبودی و سراغ تو خیلی زیاد گرفتم حالا که پیشم هستی یه شعر برات بخونم که تازه یاد گرفتم دویدم و دویدم تا به قافله رسیدم آدم بدی رو دیدم حرفای بدی شنیدم به یاد اون شب رو خاکا یه نقاشی کشیدم نه گوشواره کشیدم نه گهواره کشیدم خودم رو پیاده ، زجر و سواره کشیدم او می‌کشید و مو می‌کشید من رو از این سو به آن سو می‌کشید بابا حسین جان __________ می‌خوام بگم یه حرفی که دلت رو می‌سوزونه شبا رباب به جای علی میاد برای من لالایی می‌خونه میگه لالا لالایی بخواب که میاد بابایی من میگم که پیش مایی اون میگه پیش خدایی ولی من که خوب می‌دونم تو روز و شب کجایی یا روی نیزه‌هایی یا زیر دست و پایی یا توی تنور خولی یا توی تشت طلایی تو چوب خوردی من چوب خوردم جای غذا من تازیانه خوب خوردم بابا حسین جان __________ می‌خوام بهت بگم چرا قدش کمونه عمه بزار که از یه غصه بگم به جای قصه اما ندونه عمه زینب قد خمیده هی دویده و دویده خارو از تو پام کشیده ،خیلی جونمو خریده نمی‌دونم چی شنیده نمی‌دونم چی دیده اشک عموم و دیده،سوختن موم و دیده توی دست دختر زجر،النگوم و دیده عمه سرش سوخت بال و پرش سوخت شام غریبان توی آتیش معجرش سوخت بابا حسین جان شاعر http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
افتاده آن دست که می‌گیرد از افتادگان دست این است همان دست که در راه دوست شسته ز جان دست به مشک و به علم ابوالفضل به دستان قلم ابوالفضل نمی‌افتد نام سینه زن ، از قلم ابوالفضل ای دست گیر بی دست ای دست گیر دنیا ما تشنه نگاهت یا ساقی العطاشا یا ابوالفضل العباس ___________ قربان آن چشم که پوشید از آب روان چشم این است همان چشم که بر لطف او دارد جهان چشم به چشم محترم ابوالفضل به دو ابروی خم ابوالفضل نباشد در عالم پناهی ، جزء علم ابوالفضل چشم و چراغ خیمه چشم و چراغ مایی یا نافذ البصیره تو حامل اللوایی یا ابوالفضل العباس ___________ جانم به آن دل که دادند به اون دیوانگان دل این است همان دل که بسته به او صاحب زمان دل دل و دل داره همه ابوالفضل سرم خاک قدم ابوالفضل وفاداری جمعش شود در ، یک کلمه ابوالفضل ای دلبر رقیه ای دلرباترین نام جولان دهد عقیله با پرچم تو در شام یا ابوالفضل العباس https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
لشکر کوفه بنگر ما را و ببین عین حیدر ما را به امید چنین ایامی تربیت کرده مادر مار را هرگز نرود عشق حسین از یاد ما برنده تر از تیغ بود فریاد ما جز ناد علی یاد علی ولی الله حرف دگری یاد نداد استاد ما بااذن از پیمبر با رخصت از علی شیر بدر و خیبر با رزم ما ادب گردد قوم کافر ماییم در دل میدان ذوالفقار ... زینب بنت الحیدر زینب بنت الحیدر ___________________ آنکه غیرت شده مات او قتلگه بوده میقات او به خداوند منان باشد شام و کوفه فتوحات او آن زن که ندیده است به غیر از زیبایی برداشت برافراشت علم را تنهایی در کوفه علی وار پس از خواندن خطبه پوشاند تن کفر لباس رسوایی طوفان کرده زینب جان را فدایی جانان کرده زینب شب را ز نور خود حیران کرده زینب کاخ یزیدیان را با کاخ کوفه... یکسان کرده زینب زینب بنت الحیدر شاعر: http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1