#شب_سوم_مهمانی_خدا
#زمینه_حضرت_رقیه_ (س)
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
چقدر خوبه حالم پدر
چقدر خوش گذشت این سفر
رو پر قو میخوابم شبا تا سحر تا سحر
توی این شهر یهودی نیست
این کبودی کبودی نیست
صورتم گل انداخته
هوای شام بهم ساخته
اگه تو زیر دست و پا نبودی
خُب منم نبودی
اگه میون آتیشا نبودی
خُب منم نبودی
اگه سنگ از این و اون نخوردی
خُب منم نخوردم
اگه سیلی از خیزرون نخوردی
خُب منم نخوردم
(خوبه خوبه خوبم بابا
فقط بریم از اینجا)
****
ندیدی چقدر باباجون
که هستن باهام مهربون
دست یتیم نوازی داره ساربون
ببین موهام پریشون نیست
رو سرم لخته ی خون نیست
عمه جون خریده برام
گلِ سرا برای موهام
اگه با آتیش دست و پات نسوخته
خُب منم نسوختم
تو خونه ی خولی موهات نسوخته
خُب منم نسوختم
اگه جایی با اضطراب نرفتی
خُب منم نرفتم
اگه توی بزم شراب نرفتی
خُب منم نرفتم
(خوبه خوبه خوبم بابا
فقط بریم از اینجا)
شاعر #عباس_قانعی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_سوم_محرم
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
نبودی و سراغ تو خیلی زیاد گرفتم
حالا که پیشم هستی یه شعر برات بخونم که تازه یاد گرفتم
دویدم و دویدم تا به قافله رسیدم
آدم بدی رو دیدم حرفای بدی شنیدم
به یاد اون شب رو خاکا یه نقاشی کشیدم
نه گوشواره کشیدم نه گهواره کشیدم خودم رو پیاده ، زجر و سواره کشیدم
او میکشید و مو میکشید
من رو از این سو به آن سو میکشید
بابا حسین جان
__________
میخوام بگم یه حرفی که دلت رو
میسوزونه
شبا رباب به جای علی میاد برای من لالایی میخونه
میگه لالا لالایی بخواب که میاد بابایی
من میگم که پیش مایی اون میگه پیش خدایی
ولی من که خوب میدونم تو روز و شب کجایی
یا روی نیزههایی یا زیر دست و پایی
یا توی تنور خولی یا توی تشت طلایی
تو چوب خوردی من چوب خوردم
جای غذا من تازیانه خوب خوردم
بابا حسین جان
__________
میخوام بهت بگم چرا قدش کمونه عمه
بزار که از یه غصه بگم به جای قصه اما ندونه عمه
زینب قد خمیده هی دویده و دویده
خارو از تو پام کشیده ،خیلی جونمو خریده
نمیدونم چی شنیده نمیدونم چی دیده
اشک عموم و دیده،سوختن موم و دیده
توی دست دختر زجر،النگوم و دیده
عمه سرش سوخت بال و پرش سوخت
شام غریبان توی آتیش معجرش سوخت
بابا حسین جان
شاعر #عباس_قانعی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_نهم_محرم
#زمینه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
افتاده آن دست
که میگیرد از افتادگان دست
این است همان دست
که در راه دوست شسته ز جان دست
به مشک و به علم ابوالفضل
به دستان قلم ابوالفضل
نمیافتد نام سینه زن ، از قلم ابوالفضل
ای دست گیر بی دست
ای دست گیر دنیا
ما تشنه نگاهت
یا ساقی العطاشا
یا ابوالفضل العباس
___________
قربان آن چشم
که پوشید از آب روان چشم
این است همان چشم
که بر لطف او دارد جهان چشم
به چشم محترم ابوالفضل
به دو ابروی خم ابوالفضل
نباشد در عالم پناهی ، جزء علم ابوالفضل
چشم و چراغ خیمه
چشم و چراغ مایی
یا نافذ البصیره
تو حامل اللوایی
یا ابوالفضل العباس
___________
جانم به آن دل
که دادند به اون دیوانگان دل
این است همان دل
که بسته به او صاحب زمان دل
دل و دل داره همه ابوالفضل
سرم خاک قدم ابوالفضل
وفاداری جمعش شود در ، یک کلمه ابوالفضل
ای دلبر رقیه
ای دلرباترین نام
جولان دهد عقیله
با پرچم تو در شام
یا ابوالفضل العباس
#عباس_قانعی
https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
#شب_چهارم_محرم
#زمینه_دوطفلان_حضرت_زینب_س
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
لشکر کوفه بنگر ما را
و ببین عین حیدر ما را
به امید چنین ایامی
تربیت کرده مادر مار را
هرگز نرود عشق حسین از یاد ما
برنده تر از تیغ بود فریاد ما
جز ناد علی یاد علی ولی الله
حرف دگری یاد نداد استاد ما
بااذن از پیمبر
با رخصت از علی شیر بدر و خیبر
با رزم ما ادب گردد قوم کافر
ماییم در دل میدان ذوالفقار ...
زینب بنت الحیدر
زینب بنت الحیدر
___________________
آنکه غیرت شده مات او
قتلگه بوده میقات او
به خداوند منان باشد
شام و کوفه فتوحات او
آن زن که ندیده است به غیر از زیبایی
برداشت برافراشت علم را تنهایی
در کوفه علی وار پس از خواندن خطبه
پوشاند تن کفر لباس رسوایی
طوفان کرده زینب
جان را فدایی جانان کرده زینب
شب را ز نور خود حیران کرده زینب
کاخ یزیدیان را با کاخ کوفه...
یکسان کرده زینب
زینب بنت الحیدر
شاعر:
#عباس_قانعی
http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1