eitaa logo
متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه
552 دنبال‌کننده
1 عکس
2 ویدیو
7 فایل
در این کانال متن اشعار کربلایی محسن محمدی پناه قرار میگرد. اینستاگرام: http://instagram.com/mohse.mohammadipanah.1 صفحه ویراستی: https://virasty.com/Moheb110 ایتا: @Mmohamadipanah متن اشعار: @mohsenmohammadipanah1 کانال عکس: @pic_mohammadipanah
مشاهده در ایتا
دانلود
در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو یکی جان و یکی جانان است در روی کبود این دو پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است _________________ نان از کَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس جانی ز دَمِ رقیه‌جان… مارا بس در بین تمام آرزوها... یا رب یک شب حَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس __________________ محتاج دم رقیه جانم… جانم غرق کرم رقیه جانم… جانم دیگر چه سعادتی از این بالاتر... زیر عَلَم رقیه جانم… جانم _________________ خورشید فروزان جهان تاب آمد از بهر حوائج همه باب آمد از عرش خدا ندا دهد جبرائیل تعظیم کنید بنت الارباب آمد _________________ فریاد گلوی خستگان است رقیه یک پنجره رو به آسمان است رقیه چون کوه علمدار قیام گریه است بانوی همیشه قهرمان است رقیه _________________ اولین آینه جاری کوثر آمد دومین فاطمه خانه حیدر آمد https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1
بر آنکه شفیعه است روز عرصات با دست کریمه‌اش روا بس حاجات بر پرده نشینه کنج ویرانه عشق سر تا قدم رقیه خاتون صلوات خورشید فروزانِ جهان تاب آمد از بهر حوائج همه، "باب" آمد از عرشِ خدا ندا دهد جبرائیل: تعظیم کنید! "بنتُ الاَرباب" آمد شاعر: در چشم حسین از همه کس نازتر است از سرو نهال او سرافراز تر است بستند اگرچه دست او را اما دستش به کرم از همه کس بازتر است شاعر: در چهره‌ی خود هیبت زهرا دارد بر دوش ابالفضلِ علی جا دارد با این که سه ساله است مانند عمو در دادن حاجت ید طولا دارد شاعر: زینب بنِگر چه تکیه گاهی دارد ارباب عجب پشت و پناهی دارد حق داشت رقیه عاشق او بشود الحق که عجب عموی ماهی دارد شاعر: آن روی چو ماه را تماشا می‌کرد صد غنچه‌ی تنگ دل؛ شکوفا می‌کرد خورشید، رُخی چو ماه را می‌بوسید با بوسه و اشک، یاد زهرا می‌کرد تکبیر، ز کعبه با اذان خواهد گفت تبریک، زمین و آسمان خواهد گفت لب‌های ندیده خنده، خواهد خندید مهدی به رقیه، عمه‌جان خواهد گفت شاعر: در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو، یکی جان و یکی جانان است در روی کبود آن دو، پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است شاعر: نان از کَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس جانی ز دَمِ رقیه‌جان… مارا بس در بین تمام آرزوها... یا رب یک شب حَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس شاعر: محتاج دم رقیه جانم… جانم غرق کرم رقیه جانم… جانم دیگر چه سعادتی از این بالاتر... زیر عَلَم رقیه جانم… جانم شاعر: فریاد گلوی خستگان است رقیه یک پنجره رو به آسمان است رقیه چون کوه، علمدار قیام گریه ست بانوی همیشه قهرمان است رقیه شاعر: اولین آینه ی جاری کوثر آمد دومین فاطمه ی خانه ی حیدر آمد محشری معجزه‌ای بی بدلی غوغایی دختری نیست به اندازه تو بابایی شاعر: به دخترها مگر چیزی به غیر از ناز می‌آید پدرها خوب می‌فهمند این مضمون زیبا را به خاک چادر زینب قسم که در صف حشر تمام گریه کنان اند در امان رقیه http://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1