eitaa logo
محتوای تبلیغی 🇵🇸🖤🇮🇷
10.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
736 ویدیو
2.6هزار فایل
📖فیش منبر و سخنرانی ✅فیش روضه و مرثیه 📚فیش مدیحه و مولودی 💻پاورپوینت سخنرانی و کلاسداری 📕طرح درس دانش آموزی 📩 پیشنهادات و انتقادات: @Shahid_hadii . . 📲 تبادلات و تبلیغات: @shahed_gomnam313 #التماس_دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱امیرالمؤمنین علی علیه السلام: اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ بدكار را با پاداش دادن به نيكوكار آزار ده. ✍️نهج‌البلاغه، حکمت۱۷۷ 💠 @mohtava_tab
بسم الله...
آب می‌خواهد چه كار؟ آب آورش را پس دهيد آی مردم! زود عموی دخترش را پس دهيد دست‌هايش را چرا در زير پا انداختيد؟ زودتر آن سايه‌بان خواهرش را پس دهيد
چشم كردند حسودان قمرم را، چه كنم؟ اين بلايی كه غم آورده سرم را، چه كنم؟ تا شكستی همه جایِ تنِ من تير كشيد تو بگو پشت و پناهم كمرم را چه كنم؟
محتوای تبلیغی 🇵🇸🖤🇮🇷
آمد خدمت اباعبدالله عرضه داشت: هل من رخصه؟ بعد از گریه‌های طولانی آقا فرمودند: و عمارتنا تنبعث الی ا
••• فقال الحسین علیه‌السلام: إذا غدوت الی الجهادِ فاطلُب اولاً لهولاءِ الطفالِ قلیلاً من الماء... فسمع (عباس) الاطفال ینادون: العطشَ العطشَ
هنوز گوشه مشکت رطوبتی باقیست... رباب روی همان هم حساب کرده، بیا
20_14010515_محفل_دلدادگان_حضرت_ابوالفضل_ع_شب_نهم_محرم_الحرام.mp3
25.61M
اگر حالتون مناسب بود گوش بدید... میون خیمه‌ها آه کشیده این صدا آه عمو سوختم... 🎙کربلایی رضا شیخی 💠 @mohtava_tab
مَشک، آب نداشت امّا چشـم‌هایش...
یک شب علمدار ما هم رفت و نیامد...😭 💠 @mohtava_tab
هدایت شده از شین حا الف...
📝 ... اباعبدالله اومد با لشگریان عمر سعد صحبت کنه یک وقت ملعونی سنگی به طرف آقا پرتاب کرد. به پیشانی مبارکش خورد. خون بر صورتش جاری شد. پیراهن عربی را بلند کرد تا خون را از صورت کنار بزند، تیر سه شعبه زهرآلوده به قلب نازنین آقا نشست. صدا زد: بسم الله و بالله و على ملة رسول الله. ثم أخذ السهم فأخرجه من وراء ظهره فانبعث الدم كانه میزاب. تیر را گرفت بیرون کشید... دیگه تاب جنگیدن نداشت و در جای خود ایستاد هر کس از دشمن که می آمد باز می گشت و نمی‌خواست دامنش بخون حسین آلوده باشد یه وقت شمر گفت منتظر چی هستید؟ حمله کنید به سمت حسین... دور تا دور امام حلقه زدند. فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ یکی می زد به تیرو آن دگر می زد به شمشیرش ندانم زاده زهرا چه بود آن روز تقصیرش کاری کردند که وقتی حضرت زینب به قتلگاه آمد، زبان حال هست که بدن برادرش را دید با تعجب صدا زد: أ أنتَ أخی؟ آیا تو بردر زینبی؟ تو سر نداری، من سرِ رفتن ندارم ماندی به رویِ خاك و عالم كربلا شد بندِ دلم بودی و هر بندِ تنِ تو انگار جایِ گندمِ ری آسيا شد در كربلا هنوز زنی گريه می‌كند، زينب كُش است ناله جانسوزِ همسرش... روضه تمام گشت ولی مادری هنوز آيد صدای ناله اش از بين كوچه ها... الا لعنه الله علی القوم الظالمین ✍حسین ابراهیمی @sh_hosein
وقتی امام حسین علیه‌السلام آمد کنار پیکر قطعه قطعه برادر... مقتل با این عبارت می‌نویسد: فوقف علیه مُنحنیا... با کمر خمیده نشست کنار پیکر برادر و شروع کرد به گریه کردن... سر را به دامان گرفت و گفت: ای زور بازوی حسین سرت به زانوی حسین کمتر بزن بازوی خود را بر زمین شرمنده‌ام کردی گل ام‌البنین 💠 @mohtava_tab