eitaa logo
محتوای طرح امین استان کرمان
476 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
720 ویدیو
519 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر کودکانه درمورد شهادت امام موسی کاظم (ع) ♦️ای بچه ها، شیعه ها ♦️امام هفتم ما 🔶بودند امام موسی 🔶او بر دل ها حبیب است 🥀بر هر دردی طبیب است 🥀کشته ی زهر جفاست 🥀او امامی غریب است 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍃پس از امام صادقم 🍃تویی امام شیعیان 🌾تو هفتمین ستاره ای 🌾تو رهبریّ و مهربان 🥀پس از امام صادقم 🥀تو جانشین و رهبری 🔸خدا نشانده در جهان 🔶امید و نور دیگری 🌿پس از امام صادقم 🌿تو بوده ای برای ما 🌿امید و نور و زندگی 🍁امام پاک با خدا 🍁دلم برای قبر تو 🍀ببین چگونه پر زده 🍀پریده سوی خانه ات 🍀به مرقدتو سر زده 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🍀بر خلق این جهان 🍀مولا و رهبری 🌿ای هفتمین امام 🌿موسی بن جعفری (ع) 🌱از هر فرشته ای 🌱حتی تو برتری 🎋ای هفتمین امام 🎋موسی بن جعفری (ع) 🍃بر شیعیان خود 🍃آقا تو سروری 🎄ای هفتمین امام 🎄موسی بن جعفری (ع) 🍁بعد از تو آمده 🍁خورشید دیگری 💐ای هفتمین امام 💐موسی بن جعفری (ع) 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
◾️متن ادبی شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) تقویم، روی سیاه‌ترین برگه‌های خود ورق می‌‏خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏‌گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‌های تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاک‌‏ها فرو می‌‏چکید. خورشید، خودش را پشت غروب‏‌ها و کوه‌‏ها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان‏‌ها مرگ پاشیده باشند! مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه ‏السلام می‏‌شود. یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد! و چقدر ‌هارون به دست‏‌های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‌‏کرد! افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه! افتخار به خانه‏ نشین کردن عدالت و زمینگیر کردن ساقه‌های پیچک‌های عاشق! ای کاش طاق‌‏های آسمان می‌‏شکست و باران بلا بر زمین نازل می‏‌شد و این اتفاق ناگوار نمی‌‏افتاد! چشم‌هایت که به گنبد طلایش می‏‌افتد، بی ‏اختیار اشک به شب‌نشینی چشم‏‌هایت می‌‏آید! «السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی السلام علیک یا خازن علم النبیین السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمة‏اللّه و برکاته» خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت! خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه! خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏‌های زمین! خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دست‏های شما جاری بر روی خاک! خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک! خداحافظ ای کوچه‏‌های غریبه کاظمین! خداحافظ ای سال‏‌ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر! خداحافظ ای سال‏‌ها انتظار! بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهایی‏‌ات را! بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‌ها و بی ‏کسی‌‏هایت را! بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏‌دانند و خورشید عالم تاب را بر بالای سرشان نمی‌‏بینند! 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
◾️ 🌷 ◾️ 🌷 ◾️ 🌷 ای بنای حرم عدل و امان را بانی وی ز رخسار تو آفاقْ همه نورانی که گمان داشت که با آن همه تشریف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟ 🏴شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) تسلیت باد🏴 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3️⃣8️⃣3️⃣ قصه شب 💠ملخ‌های گرسنه ✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد 🎤 با اجرای: بهاره دوستی، رضا نصیری، محمد علی حکیمی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: آموزش کمک به دیگران 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. https://btid.org/fa/video/237170 📎 📎 📎 📎 🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org
3️⃣8️⃣3️⃣ قصه شب 💠 ملخ‌های گرسنه ✍️نویسنده: مجتبی ملک محمد 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: آموزش کمک به دیگران 🔶 آقا محمد کشاورز قصه ما همین طور که روی خاکا نشسته بود و سرش رو از غصه پایین انداخته بود، آروم آروم اشک می ریخت. اما یه دفعه دید یه مرد مهربون کنارش ایستاده. سرش رو که بلند کرد، دید امام کاظم علیه‌السلام بالای سرش ایستاده و داره بهش لبخند می‌زنه. سریع اشک هاش رو پاک کرد و به احترام امام از جاش بلند شد. امام به محمد سلام کرد، محمد جواب امام رو داد، ولی صداش از بغض می‌لرزید. گفت:ای پسر رسول خدا! تمام دارایی و محصولم رو ملخ ها خوردن، دیگه چیزی برای فروش ندارم، نمی‌دونم چه کار کنم؟ تمام گندم ها نابود شد!! امام کاظم علیه السلام پرسیدن: ارزش تمام گندم هات چقدر بود؟ محمد نگاهی به زمینش انداخت و کمی فکر کرد، آهی سردی کشید و با صدایی پراز غم جواب داد: ١٢٠ دینار امام غلامشون رو صدا زدن و فرمودن: 150دینار بهمراه ٢شتر بهش بدین کشاورز تا این رو شنید، برق خوشحالی توی چشماش درخشید. بلافاصله از امام هفتم تشکر کرد وگفت : ممنونم. حالا که انقدر به من لطف و محبت کردین، وارد زمین کشاورزی من بشید و هم برای برکت و پربار شدن زمینم دعا کنید. 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/201670 📎 📎 📎 📎 🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org