◾️متن ادبی شهادت امام کاظم (علیهالسلام)
تقویم، روی سیاهترین برگههای خود ورق میخورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر میگردد؛ به شبی که غم، به شب نشینی کوچههای تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاکها فرو میچکید. خورشید، خودش را پشت غروبها و کوهها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابانها مرگ پاشیده باشند!
مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه السلام میشود.
یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد! و چقدر هارون به دستهای سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار میکرد! افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه! افتخار به خانه نشین کردن عدالت و زمینگیر کردن ساقههای پیچکهای عاشق!
ای کاش طاقهای آسمان میشکست و باران بلا بر زمین نازل میشد و این اتفاق ناگوار نمیافتاد! چشمهایت که به گنبد طلایش میافتد، بی اختیار اشک به شبنشینی چشمهایت میآید!
«السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی
السلام علیک یا خازن علم النبیین
السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین
السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمةاللّه و برکاته»
خداحافظ ای دستهای پاک عبادت!
خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!
خداحافظ ای نور خدا در تاریکیهای زمین!
خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دستهای شما جاری بر روی خاک!
خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!
خداحافظ ای کوچههای غریبه کاظمین!
خداحافظ ای سالها زندان، سالها غل و زنجیر!
خداحافظ ای سالها انتظار!
بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهاییات را!
بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگیها و بی کسیهایت را!
بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمیدانند و خورشید عالم تاب را بر بالای سرشان نمیبینند!
📎#متوسطه_اول
📎#متوسطه_دوم
📎#شهادت_امام_کاظم
📎#متن_ادبی
📎#ایران_مقتدر
🌸به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
ذره پروری و بنده نوازی کردید
قدم رنجه فرمودید
به سرا و خرابات تاریک دل ما!
شما چرا
با آن همه جلال و شکوه
و لشکری از خدم و حشم
و کاروانی از هدایا و عطایا
هر روز، پنج بار،
به زحمت افتاده و
تا درِ خانه این کمترین تشریف میآورید!!
میفرمودید
هر جای عالم بود، من
خدمت میرسیدم!
ببخشایید اگر
در طول این سالها
هیچگاه خانه دل من
آماده پذیرایی از شما نبود
شلوغ و در هم ریخته
بیشتر وقتها
حواسم پرت و به شما نبود
گاه حتی
خواب، مرا میبرد و اصلاً
متوجه آمدن و رفتنت نمیشدم!
هر کس نمیدانست
خیال میکرد تو
خطاء و گناهی در حق من کرده و
به من نیاز داری!!!
ای کاش ما خطاکارانِ گناهکار
لااقل یک بار
در برابر این همه مهر و بزرگواری و صبر
سرتعظیم فرو آورده و شرمنده میشدیم،
و یا مصداق و معنای اخلاق را
میآموختیم و در تعامل با تو و دیگران،
این کیمیای زندگی را
به کار میبستیم!!
قدر بدانیم یا که نه
«نماز»
تشریف فرمایی همه روزه و
نزول اجلال خدای عالمیان
و لشکری از فرشتگان
به صحن و سرای دل مااست
بارش نور و رحمت است از هر سو
بر برهوت خشک و تاریک جان ما!!
ما، گرچه نفهمیدیم اما
تاختند و ربودند و بردند اولیاء حق
این گوی بندگی و کیمیای سعادت را!!
از امروز
از خواب غفلت بیدار بشویم،
جلوی خسارت بزرگ زندگی را بگیریم
غنیمت بشماریم این نور چشم و
نردبان کمال و معراج به آسمان را!
خانه دل را
آماده و پاک و مهیا کنیم
شلوغی ها و حواس پرتیها را همه
دور بریزیم و در کمال ادب و شرم
به پیشواز «خدا» و
صف ملائک او رفته و
چند رکعت نماز عشق بگذاریم و
از دست رحمت او
هدایا گرفته و عطایا برداریم
همین
✋
#تلنگر
#نماز
#متن_ادبی
#متوسطه_دوم_به_بالا
🌸به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
هدایت شده از مدارس امین
خسته نشدی
از این همه، هر روز آمدن و در زدن!؟
قهر نکردی
با درهای بسته دل من
در همه این سالها!؟
من،
اگر اهل فهم و مرام و مروت بودم
از همان روزهای اول
اسیر معرفت و مرام و آقایی«تو»
میشدم و درهای خانه دل را
برای قدوم و نسیم آمدنت،
همیشه باز گذاشته و گلباران میکردم!
خدای من!
مروت و مرام
مرده است سالها،
در سنگفرش کوچه پس کوچه های شهر دل من!
از سنگ خارا
سنگ تر و سخت تر شده
وقتی که ترنم باران آمدنت، هیچگاه
حتی پس از سالیان دراز
بر آن اثر نمیکند!!
در این سالها،
هر روز ، پنج نوبت ، ساعت ها
مثل باران
بر برهوت خشک و تاریک دل من
باریدی اما هیچگاه
سبز نشد و جوانه نزد!!
چرا
قهر نمیکنی،
ناامید نمیشوی،
مثل ابرهای بهاری
آرام نمیروی و مرا با همه بدیهایم
تنها، رها نمیکنی!!؟
پدر و مادرم هم اگر بودند
خیلی زودترها
چشمه جوشان مهرشان میخشکید
از این همه نامهربانی های مکرر!!
میدانم
باز هم دست بر نمیداری
باز هم، هر روز، پنج بار
میآیی و میباری
فرشتگانت
بر فراز بلندترین نقطه شهر
اذان «نماز»داده و از آمدنت
خبر میدهند!!
میدانم
دوباره دستهای پرمهرت
پر از شکوفه های بهاری رحمت است
از این پس، نمیدانم اما که چقدر
میتوانم از فصل نماز
شکوفه های بهاری برچینم!؟
همین
✋
#تلنگر
#متن_ادبی
#ایمان_به_غیب
#متوسطه_به_بالا
🌸به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
هدایت شده از مدارس امین
4_5951848967355499064.pdf
حجم:
2.18M
📎 #متن_ادبی
📎 #متوسطه_اول
📎 #متوسطه_دوم
📎 #میلاد_حضرت_زینب
📎 #روز_پرستار
📎 #محبت_و_عشق_به_اهلبیت
🌸به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
هدایت شده از مدارس امین
4_5951848967355499064.pdf
حجم:
2.18M
📎 #متن_ادبی
📎 #متوسطه_اول
📎 #متوسطه_دوم
📎 #میلاد_حضرت_زینب
📎 #روز_پرستار
📎 #محبت_و_عشق_به_اهلبیت
🌸به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
هدایت شده از مدارس امین
قرنهای متمادی است
از زمان خلقت آدم «ع»
هر روز
از صبح تا به شب
در کار و تلاش است
یک لحظه آرام و قرار ندارد
دل به کوهها و صحراها میزند
راهها و مسیرهای طولانی را،فرسنگها
پر و بال میزند تا
ذرهای شهد شیرین گل
ببیند و بردارد و بر دوش بگذارد و شتابان
به خانه بازگردد و «عسل مصفی»
پرداخته و آماده کند و دو دستی و با افتخار،
بی مزد و بی منت
به من و تو هدیه و تقدیم کند!!
کدام پادشاهی در عالم
چنین لشکریان خدوم و مخلصی دارد!!
تازه
زنبور عسل«علیه الرحمة و السلام»
تنها،
یکی از«میلیون»ها
جماد و نبات و حیوانات و «خدمتگزارانی»است که
خداوند مهربان
برای خدمات شبانه روزی
به ما انسانها،پادشاهان هستی
گماشته و مامور کرده است!!!
یکی،
عسل مصفی آماده و تقدیم میکند
دیگری
از شیره وجود خود،
شیر گوارا میسازد و پیشکش میکند
آن یکی
بارهای سنگین ما را
در میان کوهها و صخرههای سخت و بلند
بر دوش کشیده و جا به جا میکند
حتی بالاتر از همه اینها،
آن ماهیان و چرندگان و پرندگان معصوم که
در زمین و هوا و دریا،
جان شیرین بر کف گرفته و
با افتخار،
به مسلخ برده و قربانی میکنند تا
گوشت شوند بر استخوانهای نحیف ما!!!
بعد ما
انسانهای نادان و مغرور و ناسپاس و قدرنشناس
سر سفره آماده
نشسته و خورده و ریخته و برده اما
دریغ از یک سجده و تشکر خشک و خالی!!
گاه
حتی ناشکری از حد گذرانده،
پرده ادب دریده و
سنگ کفر و کفران و گناه
به سوی آفریدگار دادار پرت میکنیم!!
خدای حلیم و کریم هم
این همه طغیان و ناسپاسی را
نظاره کرده و مظلومانه میفرماید
مگر گناه من چه بوده که
این چنین به جنگم آمدهاید:
«فبای آلاء ربکما تکذبان»!!؟
خدایا
سلام
✋
به اندازه یک عمر
غفلت و نادانی و ناسپاسی و نامهربانی
ما را ببخش!
هیچ چیز
برای گفتن ندارم!
ای کاش
میتوانستم در برابر
دریای بیکران لطف و مهر و محبت تو
از شرمندگی،
آب شوم و به زمین فرو روم!
گذشتهها گذشت اما
از امروز توفیقم بفرما و یاریم برسان تا
مثل ابراهیم و موسی و عیسی و «محمد»
صلوات الله علیهم اجمعین
و همه بندگان خوب و پاک و پارسا
همواره،شکر و ثنای تو گویم
و جر به خشنودی و رضایتت
قدم برندارم.
آمین
همین
✋
#تلنگر
#متن_ادبی
#ایمان_به_غیب
#شکر_گزاری
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110
هدایت شده از مدارس امین
عشق و محبت را
تا میشود نباید
در حصار دل محبوس کرد
اظهار محبت،
محبت میآورد و آدمی را
در دیدگان خلق،
عزیز و دوست داشتنی میسازد!
خداوند مهربان نیز
محبت خود را به بندگان
در جای جای قرآن اظهار کرده است:
ان الله یحب المحسنین،
ان الله یحب التوابین،
ان الله یحب المتوکلین
و.....
همه ما
خدای مهربان را
دوست داریم و به او عشق میورزیم
اما گاه
یادمان میرود این عشق و محبت را
افزون بر مقام عمل،
در قالب واژه نیز اظهار کنیم!!
«سُبُوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الملائکة و الروح»
تو،
کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
دستکت بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت
ای فدای تو همه بزهای من
ای بیادت هیهی و هیهای من!!
چه میشود
اگر در طول روز
اندکی هم وقت بگذاریم
برای خلوت و قربان و صدقه رفتن«خدا»!*
و آن گاه:
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
همین
✋
* يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا
الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ
وَ یتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
رَبَّنا
ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّارِ
رَبَّنَا
ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
#تلنگر
#متن_ادبی
#محبت_و_عشق_به_خدا_قرآن_اهل_بیت
#اظهار_محبت_به_خدا
#متوسطه_به_بالا
به کانال #مدارس_امین ملحق شوید:
@mamin110