eitaa logo
محتوای طرح امین استان کرمان
477 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
720 ویدیو
519 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️متن ادبی شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) تقویم، روی سیاه‌ترین برگه‌های خود ورق می‌‏خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می‏‌گردد؛ به شبی که غم، به شب‏ نشینی کوچه‌های تاریک کاظمین آمده است. شب، خجالت زده از لابلای انگشتان سیاهی، در خاک‌‏ها فرو می‌‏چکید. خورشید، خودش را پشت غروب‏‌ها و کوه‌‏ها پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان‏‌ها مرگ پاشیده باشند! مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه ‏السلام می‏‌شود. یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد! و چقدر ‌هارون به دست‏‌های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار می‌‏کرد! افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه! افتخار به خانه‏ نشین کردن عدالت و زمینگیر کردن ساقه‌های پیچک‌های عاشق! ای کاش طاق‌‏های آسمان می‌‏شکست و باران بلا بر زمین نازل می‏‌شد و این اتفاق ناگوار نمی‌‏افتاد! چشم‌هایت که به گنبد طلایش می‏‌افتد، بی ‏اختیار اشک به شب‌نشینی چشم‏‌هایت می‌‏آید! «السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی السلام علیک یا خازن علم النبیین السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمة‏اللّه و برکاته» خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت! خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه! خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏‌های زمین! خداحافظ ای درهای رحمت الهی، از دست‏های شما جاری بر روی خاک! خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک! خداحافظ ای کوچه‏‌های غریبه کاظمین! خداحافظ ای سال‏‌ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر! خداحافظ ای سال‏‌ها انتظار! بگذار و بگذر؛ خشت خشت دیوارهای تاریک زندان را و لحظه لحظه تنهایی‏‌ات را! بگذار و بگذر؛ تمام دلتنگی‌ها و بی ‏کسی‌‏هایت را! بگذر از این شهر که مردم قدر تو را نمی‏‌دانند و خورشید عالم تاب را بر بالای سرشان نمی‌‏بینند! 📎 📎 📎 📎 📎 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
ذره پروری و بنده نوازی کردید قدم رنجه فرمودید به سرا و خرابات تاریک دل ما! شما چرا با آن همه جلال و شکوه و لشکری از خدم و حشم و کاروانی از هدایا و عطایا هر روز، پنج بار، به زحمت افتاده و تا درِ خانه این کمترین تشریف می‌آورید!! می‌فرمودید هر جای عالم بود، من خدمت می‌رسیدم! ببخشایید اگر در طول این سال‌ها هیچگاه خانه دل من آماده پذیرایی از شما نبود شلوغ و در هم ریخته بیش‌تر وقت‌ها حواسم پرت و به شما نبود گاه حتی خواب، مرا می‌برد و اصلاً متوجه آمدن و رفتنت نمی‌شدم! هر کس نمی‌دانست خیال می‌کرد تو خطاء و گناهی در حق من کرده و به من نیاز داری!!! ای کاش ما خطاکارانِ گناهکار لااقل یک بار در برابر این همه مهر و بزرگواری و صبر سرتعظیم فرو آورده و شرمنده‌ می‌شدیم، و یا مصداق و معنای اخلاق را می‌آموختیم و در تعامل با تو و دیگران، این کیمیای زندگی را به کار می‌بستیم!! قدر بدانیم یا که نه «نماز» تشریف فرمایی همه روزه و نزول اجلال خدای عالمیان و لشکری از فرشتگان به صحن و سرای دل مااست بارش نور و رحمت است از هر سو بر برهوت خشک و تاریک جان ما!! ما، گرچه نفهمیدیم اما تاختند و ربودند و بردند اولیاء حق این گوی بندگی و کیمیای سعادت را!! از امروز از خواب غفلت بیدار بشویم، جلوی خسارت بزرگ زندگی را بگیریم غنیمت بشماریم این نور چشم و نردبان کمال و معراج به آسمان را! خانه دل را آماده و پاک و مهیا کنیم شلوغی ها و حواس پرتی‌ها را همه دور بریزیم و در کمال ادب و شرم به پیشواز «خدا» و صف ملائک او رفته و چند رکعت نماز عشق بگذاریم و از دست رحمت او هدایا گرفته و عطایا برداریم همین ✋ 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
هدایت شده از مدارس امین
خسته نشدی از این همه، هر روز آمدن و در زدن!؟ قهر نکردی با درهای بسته دل من در همه این سال‌ها!؟ من، اگر اهل فهم و مرام و مروت بودم از همان روزهای اول اسیر معرفت و مرام و آقایی«تو» می‌شدم و درهای خانه دل را برای قدوم و نسیم آمدنت، همیشه باز گذاشته و گلباران می‌کردم! خدای من! مروت و مرام مرده است سال‌ها، در سنگفرش کوچه پس کوچه های شهر دل من! از سنگ خارا سنگ تر و سخت تر شده وقتی که ترنم باران آمدنت، هیچگاه حتی پس از سالیان دراز بر آن اثر نمی‌کند!! در این سال‌ها، هر روز ، پنج نوبت ، ساعت ها مثل باران بر برهوت خشک و تاریک دل من باریدی اما هیچگاه سبز نشد و جوانه نزد!! چرا قهر نمی‌کنی، ناامید نمی‌شوی، مثل ابرهای بهاری آرام نمی‌روی و مرا با همه بدی‌هایم تنها، رها نمی‌کنی!!؟ پدر و مادرم هم اگر بودند خیلی زودترها چشمه جوشان مهرشان می‌خشکید از این همه نامهربانی های مکرر!! می‌دانم باز هم دست بر نمی‌داری باز هم، هر روز، پنج بار می‌آیی و می‌باری فرشتگانت بر فراز بلندترین نقطه شهر اذان «نماز»داده و از آمدنت خبر می‌دهند!! می‌دانم دوباره دست‌های پرمهرت پر از شکوفه های بهاری رحمت است از این پس، نمی‌دانم اما که چقدر می‌توانم از فصل نماز شکوفه های بهاری برچینم!؟ همین ✋ 🌸به کانال ملحق شوید: @mamin110
هدایت شده از مدارس امین
قرن‌های متمادی است از زمان خلقت آدم «ع» هر روز از صبح تا به شب در کار و تلاش است یک لحظه آرام و قرار ندارد دل به کوه‌ها و صحراها می‌زند راه‌ها و مسیرهای طولانی را،فرسنگ‌ها پر و بال می‌زند تا ذره‌ای شهد شیرین گل ببیند و بردارد و بر دوش بگذارد و شتابان به خانه بازگردد و «عسل مصفی» پرداخته و آماده کند و دو دستی و با افتخار، بی مزد و بی منت به من و تو هدیه و تقدیم کند!! کدام پادشاهی در عالم چنین لشکریان خدوم و مخلصی دارد!! تازه زنبور عسل«علیه الرحمة و السلام» تنها، یکی از«میلیون‌»ها جماد و نبات و حیوانات و «خدمتگزارانی»است که خداوند مهربان برای خدمات شبانه روزی به ما انسان‌ها،پادشاهان هستی گماشته و مامور کرده است!!! یکی، عسل مصفی آماده و تقدیم می‌کند دیگری از شیره وجود خود، شیر گوارا می‌سازد و پیشکش می‌کند آن یکی بارهای سنگین ما را در میان کوه‌ها و صخره‌های سخت و بلند بر دوش کشیده و جا به جا می‌کند حتی بالاتر از همه این‌ها، آن ماهیان و چرندگان و پرندگان معصوم که در زمین و هوا و دریا، جان شیرین بر کف گرفته و با افتخار، به مسلخ برده و قربانی می‌کنند تا گوشت شوند بر استخوان‌های نحیف ما!!! بعد ما انسان‌های نادان و مغرور و ناسپاس و قدرنشناس سر سفره آماده نشسته و خورده و ریخته و برده اما دریغ از یک سجده و تشکر خشک و خالی!! گاه حتی ناشکری از حد گذرانده، پرده ادب دریده و سنگ کفر و کفران و گناه به سوی آفریدگار دادار پرت می‌کنیم!! خدای حلیم و کریم هم این همه طغیان و ناسپاسی را نظاره کرده و مظلومانه می‌فرماید مگر گناه من چه بوده که این چنین به جنگم آمده‌اید: «فبای آلاء ربکما تکذبان»!!؟ خدایا سلام ✋ به اندازه یک عمر غفلت و نادانی و ناسپاسی و نامهربانی ما را ببخش! هیچ چیز برای گفتن ندارم! ای کاش می‌توانستم در برابر دریای بیکران لطف و مهر و محبت تو از شرمندگی، آب شوم و به زمین فرو روم! گذشته‌ها گذشت اما از امروز توفیقم بفرما و یاریم برسان تا مثل ابراهیم و موسی و عیسی و «محمد» صلوات الله علیهم اجمعین و همه بندگان خوب و پاک و پارسا همواره،شکر و ثنای تو گویم و جر به خشنودی و رضایتت قدم برندارم. آمین همین ✋ به کانال ملحق شوید: @mamin110
هدایت شده از مدارس امین
عشق و محبت را تا می‌شود نباید در حصار دل محبوس کرد اظهار محبت، محبت می‌آورد و آدمی را در دیدگان خلق، عزیز و دوست داشتنی می‌سازد! خداوند مهربان نیز محبت خود را به بندگان در جای جای قرآن اظهار کرده است: ان الله یحب المحسنین، ان الله یحب التوابین، ان الله یحب المتوکلین و..... همه ما خدای مهربان را دوست داریم و به او عشق می‌ورزیم اما گاه یادمان می‌رود این عشق و محبت را افزون بر مقام عمل، در قالب واژه نیز اظهار کنیم!! «سُبُوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الملائکة و الروح» تو، کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت دستکت بوسم بمالم پایکت وقت خواب آید بروبم جایکت ای فدای تو همه بزهای من ای بیادت هیهی و هیهای من!! چه می‌شود اگر در طول روز اندکی هم وقت بگذاریم برای خلوت و قربان و صدقه رفتن«خدا»!* و آن گاه: هیچ آدابی و ترتیبی مجو هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو همین ✋ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّارِ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ به کانال ملحق شوید: @mamin110