هدایت شده از علی سروش
دار السلام محدث نوری ترجمه ج۲ ص۲۶۲
خوابی در تصدیق برخی اخبار نبویه
و هم او بمن گفت : بنقل از پدرش که علماء شهرش درباره جسد امام گفتگو داشتند که میپوسد یا میماند هر کس از آنها سخنی گفت که قانع کننده نبود تا بزیارت نجف آمدیم و بکر بلا برگشتیم و یادم افتاد که در اینباره با علمای نجف گفتگو نکردیم و بهره ای نگرفتیم و افسوس خوردم تا شب شد و در خواب دیدم بحرم حسینی رفتم و کسی در آن نیست و جسدی روی حصیر و جسدی روی حصیر است و خون تازه از آن روانست دم در کسی بود از حال جسد پرسیدم :گفت : جسد امام است نمیدانی
تن آنها نپوسد و بماند و شکرگزار بیدار شدم که این مسأله روشن شد.
هدایت شده از پژوهشهای تاریخ اسلام
به مناسبت نهم ذیالقعده
نامۀ مسلم به امام حسین و پاسخ ایشان به او
برشی از کتاب وقعة الطف و ترجمۀ فارسی آن
#وقعة_الطف #نهم_ذیالقعده
https://eitaa.com/YusufiGharawi
هدایت شده از اشعار اهلبیت علیهمالسلام
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_امام_حسن سلاماللهعلیه
در دلِ خیمه گلِ یاسمنی داشت حسین
کودکِ تشنه ی شیرین سخنی داشت حسین
زیر پا بود ولی بیشتر از هر چیزی
به حرم واهمه ی بد دهنی داشت حسین
پسرِ مادرِ آب است كه از فرط عطش
خشك تر از لبِ صحرا دهنى داشت حسين
نعل ها سخت روی سینه ی او کوبیدند
ته گودال خودش سینه زنی داشت حسین
ساربان زود خودش را ته گودال رساند
يادش آمد كه عقيق يمنى داشت حسين
دید خواهر تن عریان برادر را، گفت
خواست میدان برود پیرُهنی داشت حسین
کاش مانند برادر حرمی داشت حسن
کاش مانند برادر کفنی داشت حسین
سر به زانوی حسینش حسن آخر جان داد
کاش بالای سر خود حسنی داشت حسین
هر دو نورند و تفاوت سرِ همسر دارند
بد زنی داشت حسن، شیر زنی داشت حسین
#گروه_یامظلوم
@poem_ahl
متن نامه جناب مسلم ابن عقیل به امام عليه السلام براى آمدن به كوفه
📝 در این رابطه با سه نقل مواجه شدیم :
🗞 نقل اول:
كانَ مُسلِمُ بنُ عَقيلٍ قَد كانَ كَتَبَ إلَى الحُسَينِ عليه السلام قَبلَ أن يُقتَلَ لِسَبعٍ وعِشرينَ لَيلَةً :
« أمّا بَعدُ ، فَإنَّ الرّائِدَ لا يَكذِبُ أهلَهُ ، إنَّ جَمعَ أهلِ الكوفَةِ مَعَكَ ، فَأقبِل حينَ تَقرَأُ كِتابي ، وَالسَّلامُ عَلَيكَ»
● مسلم بن عقيل ، بيست و هفت روز پيش از آن كه كشته شود ، براى حسين عليه السلام نوشته بود :
«امّا بعد ، راه نما ، به كسان خود ، دروغ نمى گويد . جماعت مردم كوفه ، با شمايند . هنگامى كه نامه مرا خواندى ، حركت كن . درود بر تو باد!» .
📓 تاريخ الطبرى : ج 5 ص 395
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
🗞 نقل دوم :
كانَ مُسلِمُ بنُ عَقيلٍ ـ حَيثُ تَحَوَّلَ إلى دارِ هانِئِ بنِ عُروَةَ ، وبايَعَهُ ثَمانِيَةَ عَشَرَ ألفا ـ قَدَّمَ كِتابا إلى حُسَينٍ عليه السلام مَعَ عابِسِ بنِ أبي شَبيبٍ الشّاكِرِيِّ :
« أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ الرّائِدَ لا يَكذِبُ أهلَهُ ، وقَد بايَعَني مِن أهلِ الكوفَةِ ثَمانِيَةَ عَشَرَ ألفا ، فَعَجِّلِ الإِقبالَ حينَ يَأتيكَ كِتابي ؛ فَإِنَّ النّاسَ كُلَّهُم مَعَكَ ، لَيسَ لَهُم في آلِ مُعاوِيَةَ رَأيٌ ولا هَوىً ،وَالسَّلامُ»
● مسلم بن عقيل ـ وقتى به خانه هانى بن عروه نقل مكان كرد و هجده هزار نفر با او بيعت كردند ـ نامه اى را به همراه عابس بن ابى شَبيبِ شاكرى براى حسين عليه السلام فرستاد: «امّا بعد، به راستى كه رائد ، به بستگانش دروغ نمى گويد . از كوفيان ، هجده هزار نفر با من بيعت كرده اند . چون نامه ام به شما رسيد ، در آمدن ، شتاب كنيد . حقيقتا تمام مردم با شمايند . آنان نسبت به خاندان معاويه هيچ گونه ميل و نظرى ندارند . والسلام!».
📓 تاريخ الطبرى : ج 5 ص 375
📓 مثير الأحزان : ص 32
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
🗞 نقل سوم:
كَتَبَ [مُسلِمٌ] إلَى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام :
« إنّي قَدِمتُ الكوفَةَ ، فَبايَعَني مِنهُم إلى أن كَتَبتُ إلَيكَ ثَمانِيَةَ عَشَرَ ألفا ، فَعَجِّلِ القُدومَ ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ دونَها مانِعٌ»
● مسلم به حسين بن على عليه السلام چنين نوشت:
«من ، وارد كوفه شدم و تا زمان نوشتن نامه ، هجده هزار نفر بيعت كرده اند . در آمدن ، شتاب كنيد كه براى آمدن ، هيچ مانعى نيست».
📓الطبقات الكبرى _ الطبقة الخامسة من الصحابة ج 1 ص 458
#نامه
┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
● @soalvajavab
● @AmirGrali
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
@shere_aeini
هرچه ما داریم داریم از رضا جانِ نجف
ای به قربان خراسان ای به قربانِ نجف
ما نمکگیرِ ضیافت خانهی زهرا شدیم
از تنورِ فاطمه خوردیم تا نان نجف
خاکِ ما خاکِ عزیز بچههای فاطمه است
ما از ایرانِ رضائیم و از ایران نجف
وای بر کاهی که بر مشهد نگاهی بد کند
دودمانش میرود با تیغِ سلطان نجف
بارها نادِعلی خواندیم در ایوان طلا
بارها رفتیم از این ایوان به ایوان نجف
ایلِ زهرائیم یعنی غیرت ما یا رضاست
آی دنیا گوش کن حیثیت ما یا رضاست
لحظه لحظه از حریمِ تو خبرها میرسد
هرچه میخواهیم بی اما اگرها میرسد
از ملائک دسته دسته میرسند و میبَرند
لطف پایِ زائران تو به پرها میرسد
کربلا با اکبر است و مشهدت هم با جواد
زود الطاف پدرها با پسرها میرسد
کار وقتی که گره خورده است نیمه شب بیا
دیدنِ آقایِ ما مادر سحرها میرسد
گریههای ما براتِ کربلای ما نوشت
از سخنها زودتر آهِ جگرها میرسد
هرکه خوشبخت است تنها مرغ بختش مشهد است
کشورِ ما تا قیامت پایتختش مشهد است
ما به این صحن و در و دیوار عادت کردهایم
بر شفای اینهمه بیمار عادت کردهایم
بر همین آئینهکاریها به کاشیها به حوض و طاقها
یا به این فیروزهها انگار عادت کردهایم
حق بده وقتی که میبینم بقیع را دِق کنم
ما به این جمعیتِ زوار عادت کردهایم
کاش تنها ما تو را از تو بخواهیم و نه هیچ...
ما به این حاجاتِ بی مقدار عادت کردهایم
دور یا نزدیک آقاجان چه فرقی میکند
ما به این دیدار این دیدار عادت کردهایم
هر زمانی که در این دنیا مردد میشویم
با قطاری باز هم راهیِ مشهد میشویم
دور تا دورِ ضریحت دیدم اقیانوس را
ای خدا از ما نگیر این قبلهی مأنوس را
چند بیمار التماسم کردهاند از راه دور
میبرم از کفشداریَت غبارِ طوس را
عرش هم قدری ندارد پیش این پایینِ پا
جبرئیل اینجا چشیده لذتِ پابوس را
هرچه میگردد نمیبیند نگاهِ جبرئیل
ناامیدی ، بی پناهی ، زائری مایوس را
بیشتر از جمع بیماران طبیبان آمدند
دیدهام در پنجرهفولاد جالینوس را
هیچ چیزی که ندارم یک نگاه آوردهام
- بر امام مهربان خود پناه آوردهام-
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از اشعار ناب آئینے
#دهه_کرامت #مدح_امام_رضا
@shere_aeini
خواب دیدم که مرده ام ، دیدم
مَلَکی بود و گفت : من ربُّک ؟
گفتم الله
گفت آری
ای مسافر ! چه قبله ای داری ؟
مکث کردم
نگاه سردی کرد
گفت آیا جواب می دانی؟
کافری؟
گبر یا مسلمانی ؟
گفتم آری که من مسلمانم
قبله ام کعبه است می دانم
پنج نوبت نماز می خوانم
البته حج به جا نیاوردم
گفت آیا اسیر تردیدی؟
علتش چیست؟
ترسیدی؟
باز گفتم که قبله ی سنگی
قسمت حج مستطیعان بود
روزی مردمان ثروتمند
کعبه را دیدن از امیران بود
کعبه کِی روزی فقیران بود؟
کعبه ی من ولی در ایران بود
حج من گوشهی خراسان بود
از همان روز اول خلقت
صاحبِ خانه حال من را دید
تا رها باشم از شک و تردید
رحم آورد
مهربانی کرد
جان من داشت می پژمرد
قبله اش را جنوب غربی برد
قبله ای را قرینه با آن ساخت
بار دیگر مرا مسلمان ساخت
رو به سمت شمال شرقی کرد
قبله گاهی برای ایران ساخت
کعبه در مکه بود اما باز
کنج ایران ما خراسان ساخت
تا نگاه رضا به ما افتاد
یک نگاهش هزار سلمان ساخت
منِ در آرزوی حج مانده
تا دم مرگ محترم بودم
با رضا حاجی حرم بودم
با رضا شاد
با رضا خوشحال
با رضا بیخیال غم بودم
ای مَلَک !
دست از سرم بردار
حال من را به حال خود بگذار
در لحد من اگر پر از آهم
علت این است :
دیده بر راهم
ای مَلَک !
بوی یار می آید
دور شو
آن نگار می آید
وعده داده سه بار می آید
هرچه من گفتم از توهُّم نیست
قول او مثل قول مردم نیست
ای مَلَک ! دور شو ، مراد آمد
دلبر من ، ابا الجواد آمد
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
===========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
📌زیست نامه امام رضا(ع)
⬅️علی بن موسی مشهور به امام رضا(ع) فرزند امام کاظم است.
⬅️مادر ایشان تُكْتَم یا #نَجْمَة و مشهور به أُمُ الْبَنِين است.
⬅️نَجْمَة زنی عاقل، دیندار و اهل عبادت و ذکر بود و امام #کاظم(ع) او را #طاهره نامید.
⬅️امام رضا(ع) در یازده ذیقعده سال 148 هجری در شهر #مدینه به دنیا آمد و در گوش ایشان اذان و اقامه خوانده شد.
⬅️طبق گزارش شیخ مفید(م413ق): «امام #جواد(ع) تنها فرزند ایشان است.»
⬅️امام رضا(ع) بسیار شبیه به رسول الله(ص) بود.
⬅️امام رضا(ع) بر اساس #وصایت پدر در سال 183 هجری و در سن 35 سالگی به امامت امت رسید.
⬅️ #مأمون امام را مسموم کرد. آن حضرت در آخر ماه صفر سال 203 هجری و در سن 55 سالگی به دست مأمون به #شهادت رسید.
👇👇
🌻 @ahlebait110
هدایت شده از حدیث اشک
دام بگذارید بعدش دانه لازم می شود
جلد می گردد کبوتر،لانهلازم می شود
سوختن در عاشقی،کارِ کبوتربچه نیست
شمع می داند کجا پروانه لازم می شود
وقت گریه،خنده..،وقت،خنده گریه می کنم
در میان عاقلان،دیوانه لازم می شود
سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت
مرد وقتی بغض دارد،شانهلازم می شود
با کبوترها کلاغی هم به صحنش راه داد
گاه بین دوستها،بیگانه لازم می شود
کاش سقاخانه ها را نیز افزایش دهند
در حریمت بیشتر میخانه لازم می شود
آب سقاخانه ها را آب حیوان خوانده اند
خضر آل الله را شاه خراسان خوانده اند
در حرم باران پناه آورده تطهیرش کنی
آیه ی تطهیر میخواهد تو تفسیرش کنی
اختیار "نورِ"خورشید است دست گنبدت
تا دل تو هرکجا می خواست، تکیثرش کنی
کودکی عمداً خودش را در حرم گم کرده تا
سالها در صحن تو در توی خود پیرش کنی
صید وقتی عاشق صیاد گردد..،چاره چیست!؟
کاش آهوی دلم را طعمه ی شیرش کنی
این گدا حاجت بگیرد می رود..،پس ذوالکرم
خوب می گردد اگر با فقر درگیرش کنی
زائری چشمش به دست خادمان توست تا
با غذای حضرتیِّ خود نمک گیرش کنی
گاه با دست برادر گاه خواهر می رسد
رزق ما از سفره ی موسی بن جعفر می رسد
علّت اشک برادر بغض خواهر بوده است
چشم ها در حسرت دیدار هم تر بوده است
فاطمه وقتی صدایش می زده،قطع یقین
او برای این برادر مثل مادر بوده است
هر کسی دلتنگ زهرا می شود،قم می رود
مرهم زوّار مادر دست دختر بوده است
ریل قم_مشهد اگر رودی خیال انگیز بود
روی موجش کشتی زائر شناور بوده است
عطرِ "دارالحُجّه" را دارد " رواق آینه"
خانه ی ایندو از اول هم معطر بوده است
نسل اندر نسل در واقع همه کارگریم
کارفرمای حرم در قم برادر بوده است
هرکسی پرسید می گویم:گدا هستیم ما
کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما
بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا
ذکر تسبیحات ماهی ها علی موسی الرضا
بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا
خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا
کفشداری حرم ای کاش امانت می گرفت
جای کفش من دل من را علی موسی الرضا
در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند
طفل لالی داد می زد:یا علی موسی الرضا
روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است
می رسد حتما به داد ما علی موسی الرضا
گفت بابا:آب میبینی بگو عطشان حسین
نان که میبینی بگو آقا علی موسی الرضا
امتحان کن..،تا قسم جان جوادش می دهی
کربلا را می زند امضا علی موسی الرضا
#بردیا_محمدی
#شعر_ولادت_حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا
@hadithashk
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
#زندگینامه_اهل_بیت_علیهم_السلام
🔹لقب ایشان : رضا
🔹کنیه ایشان ابوالحسن است.
🔹زاد روز:۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری
🔹زادگاه:مدینه
🔹مدت امامت:۲۰سال (از سال ۱۸۳ تا ۲۰۳) قمری
♦️شهادت:۳۰ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در سن ۵۵ سالگی
🔹مدفن:مشهد(ایران)
🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅
🔹امام على بن موسى الرضا(ع) هشتمين پيشواى شيعيان می باشد.
🔹مادر ایشان حضرت نجمه خاتون می باشد.
🔹به این منظور که با پدر گرامیشان امام موسی کاظم(ع) که ابوالحسن اول خوانده می شد، اشتباه نشود، کنیه ی ایشان ابوالحسن ثانی است.
🔹همسر امام رضا(ع)سبیکه نام داشت، که گفته شده از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص) بوده است.
🔹در برخی از منابع تاریخی آمده است که مأمون به امام رضا(ع) پیشنهاد داد، که با دخترش «ام حبیبه» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت.
🔹درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) اختلاف است.
برخی فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشتهاند.
🔹امام(ع) با سه خلیفه عباسی هم عصر بود:
۱)هارون الرشید(۱۷۰–۱۹۳)
۲)امین عباسی(۱۹۳ - ۱۹۸)
۳)مامون عباسی(۱۹۶–۲۱۸)
🔹لقبی که ایشان بدان مشهور است، همان«رضا» است.
در باب این نام گذاری روایتی از امام جواد(ع) چنین گفته اند که؛ مقصود از رضا کسی است که خدا و پیامبر(ص) و امامان شیعه از او راضی و خشنودند و دشمنان و دوستان نیز به وی راضی بودند.
🔹در سیره علمی امام رضا(ع) نوشته اند:
وقتی ایشان در مدینه حضور داشت در روضه نبوی مینشست و دانشمندانی که از پاسخ سوالات درمیماندند، از امام یاری میخواستند.
پس از حضور در مرو نیز از رهگذر مناظراتی که برپا میشد، به بسیاری از شبهات و سوالات پاسخ میگفت.
افزون بر آن امام(ع) در منزل خود و در مسجد مرو، حوزه علمی تشکیل داد.
🔹برخی از نویسندگان ۳۶۷ نفر را در زمره اصحاب و راویان حدیث امام رضا(ع) ذکر میکنند.
برخی از اصحاب حضرت(ع) عبارتند از :
یونس بن عبدالرحمن، علی بن مهزیار اهوازی، صفوان بن یحیی، محمد بن سنان، علی بن اسماعیل میثمی، زکریا بن آدم، ریان بن صلت، دعبل بن علی و..
🔹گروهی از اصحاب امام کاظم(ع) بعد از شهادت حضرت(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند، که به اینان واقفیه می گفتند.
🔹امام رضا(ع) در سال ۲۰۰ هجری با درخواست مامون از مدینه به سمت مرو رفت.
🔹حدیث(سلسله الذهب) از زبان مبارک ایشان در این سفر در نیشابور روایت شده است.
🔹سرانجام سه سال بعد مامون در سفر به بغداد، وقتی با همراهانشان به سرخس رسیدند، وزیر مامون ترور شد و دو روز بعد وقتی به توس رسیدند، امام رضا(ع) مسموم شد و به شهادت رسید.
🔹ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم هجری مینویسد :
علی بن موسی الرضا(ع) به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، به شهادت رسید.
🔹مامون دستور داد، ایشان را در کنار مقبره پدرش هارون الرشید دفن کنند.
📚منبع:
۱)سیره پیشوایان مهدی پیشوایی، از ص ۴۶۵ تا ص۵۲۱
@TarikhEslam
هدایت شده از تاملی در تاریخ اسلام
2⃣ #امام_رضا_علیه_السلام و مرد حمامی!👇
✅نقل است که؛
روزی امام رضا(علیه السلام) در شهر نیشابور وارد حمام شدند.
کسانی که در حمام حاضر بودند، متوجه ایشان نبودند و حضرت(ع) را نمی شناختند.
یکی از حاضران خطاب به امام رضا(ع) گفت :
📋《دَلِّكْنِي يَا رَجُلُ!》
♦️ای مرد! مرا دلّاکی کن![به تن من کیسه بکش!]
حضرت(ع) درخواست او را پذیرفتند و مشغول دلاکی وی شدند.
برخی که امام(ع) را می شناختند آن مرد را آگاه کردند و آن مرد امام(ع) را شناخت.
📋《فَجَعَلَ اَلرَّجُلُ يَسْتَعْذِرُ مِنْهُ وَ هُوَ يُطَيِّبُ قَلْبَهُ وَ يُدَلِّكُهُ》
♦️سپس شروع کرد به عذرخواهی کردن از امام رضا(ع) و امام(ع) در مقابل، به او آرامش دادند و به دلاکی او ادامه دادند.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۷۱
@TarikhEslam