eitaa logo
کانال محتوای تبلیغی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
2.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
3.1هزار فایل
*این کانال محتوای تبلیغ عمومی می باشد که توسط اساتید و مبلغان تولید شده و با توجه به مناسبت های تبلیغی بارگذاری می شود.* «کپی مطالب به همراه لینک» @mohtavayetablighJameaAlZahra «.« ارتباط با ادمین».» @admin_mobaleghan
مشاهده در ایتا
دانلود
SalawatAbolhasan.pdf
542K
🌹فایل پی دی اف 💢یکی از اعمالی که مرحوم آیت‌الله بهجت قدس‌سره مقید بودند عصرهای به آن بپردازند، خواندن صلوات ضراب اصفهانی است که از امام عصر علیه‌السلام روایت شده است. 📚 (بهجت‌الدعاء، ص١٧٧) 📌 این دعا در ابتدای مفاتیح‌الجنان در اعمال روز جمعه آمده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرمان، حالا چرا می‌خوای بری حوزه؟ ـــــــــــــــــــــــ آرمان علی وردی ــــــــــــــــــــــــ
به فاصله کمی باز هم رفتیم مشهد. این بار خاله ام را هم بردیم، همان که معلول ذهنی است. نذر کرده بودم از سفرت سالم برگردی و حالا باید نذرم را ادا میکردم. سفر قبلی را به خواست تو آمده بودم. یک هتل آپارتمان گرفتی و صبح روز بعد گفتی می روی بیرون و زود می آیی. وقتی آمدی و دیدم ریشت را زده ای، چشم هایم گرد شد:((این چه وضعیه آقا مصطفی؟)) خندیدی. دستی به محاسن نداشته ات کشیدی:((خوبه؟ میپسندی؟)) _چرا اینجوری کردی آقا مصطفی؟ _بعدا میفهمی چرا! ناراحت شدم:((یعنی چه؟ حالا که ریشات رو زدی برو سبیلاتم بزن!)) بزنم؟ واقعا؟ از نظر تو اشکالی نداره؟ از جیبت عکسی بیرون آوردی:((نگاه کن ببین خوب افتادم؟)) _حالا این قدر از این تیپت خوشت آمده که رفتی عکسم انداختی؟ _نباید شناسایی بشم! _یعنی این طوری شناسایی نمیشی؟ پشت پاکت عکس ها را نگاه کردم نوشته بود: سید ابراهیم احمدی. _نکنه فامیلی‌ت رو هم عوض کردی؟ _استتار کامل! رفتی بیرون و آمدی و این بار سبیل هایت را هم زده بودی، طوری شده بودی که فاطمه با حیرت نگاهت میکرد. _خودمم فاطمه جان. بابات! _هیچ معلومه چیکار میکنی آقا مصطفی؟ مرا بردی حرم. بعد از زیارت، در رواق امام با دو تن از رزمندگان افغانستانی که همسرانشان هم آنجا بودند آشنایم کردی. چقدر آرام بودند. یکی از آنها گفت:((شوهرم میره و میاد. دلم قرصه. اگه هم شهید بشه، ناراحت نمیشم، به خاطر خانم زینب(س).)) در دلم گفتم: پس چرا تو نمیتونی رفتن آقا مصطفی رو تاب بیاری. کم کم با لهجه افغانستانی حرف میزدی. چقدر هم قشنگ! _مصطفی از کجا یاد گرفتی این طور حرف زدن رو؟ _یادت رفته سرایدار گاوداری یه افغانی بود؟ تلویزیون فیلم دفاع مقدسی گذاشته بود و تو کانال یاب از دستت نمی افتاد. با چه شوقی نگاه میکردی! بعد از تمام شدن فیلم از این کانال به آن کانال میزدی تا شاید فیلم دیگری با همین مضمون ببینی. _کاش بازم فیلم دفاع مقدس نشون بده! چقدر دیدنش برای نسل امروز خوبه! _آقا مصطفی خیلی دنبال جنگ و جبهه ای ها! جریان چیه؟ بعدا میفهمی عزیز! بعد ها فهمیدم که وارد گروه فاطمیون شدی و در سوریه خودت را افغانستانی جا زدی. همچنین فهمیدم که در آنجا کسی جز حفاظتی ها خبر نداشتند ایرانی هستی. فهمیدم که روزی تورا میخواهند و میگویند به تو شک دارند، اما فرمانده ات ابوحامد وساطت میکند و نمیگذارد تورا برگردانند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙‌ماه از خجالت آب شد! ☀️بس که تو را با نام او صدا زدند... 💐سلام ماه ترین پدر... 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
🌱 امام على عليه‌السلام: اللّهَ اللّهَ أن تَشكُوا إلى مَن لا يُشْكِي شَجوَكُم، و لا يَنقُضُ بِرَأيِهِ ما قد اُبرِمَ لَكُم. 🌹زنهار! زنهار! از اين كه پيش كسى درد دل كنيد كه اندوه و مشكل شما را بر طرف نمى‌كند و با انديشه خود گره از كارتان نمى‌گشايد. 📚 نهج البلاغه، خطبه ١٠۵ 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه میکنیم ثواب تلاوت این صفحه از قرآن کریم را به وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله🌷 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🍃 🍃 دعای روز شنبه 🦋بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 🦋بِسْمِ اللّٰهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ 🦋وَأَعُوذُ بِاللّٰهِ تَعَالىٰ مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ ، وَكَيْدِ الْحَاسِدِينَ ، وَبَغْىِ الظَّالِمِينَ 🦋وَأَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ ، 🦋اللّٰهُمَّ أَنْتَ الْواحِدُ بِلَا شَرِيكٍ ، وَالْمَلِكُ بِلَا تَمْلِيكٍ ، لَاتُضَادُّ فِى حُكْمِكَ ، وَلَا تُنَازَعُ فِى مُلْكِكَ 🦋 أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ ، وَأَنْ تُوزِعَنِى مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِى غَايَةَ رِضَاكَ؛ وَأَنْ تُعِينَنِى عَلَىٰ طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ ، وَاسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ 🦋وَ تَرْحَمَنِى بِصَدِّى عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِى ، وَتُوَفِّقَنِى لِمَا يَنْفَعُنِى مَا أَبْقَيْتَنِى ، وَأَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِى ، وَتَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِى ، وَتَمْنَحَنِى السَّلَامَةَ فِى دِينِى وَنَفْسِى ، وَلَا تُوحِشَ بِى أَهْلَ أُنْسِى ، وَتُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيَما بَقِىَ مِنْ عُمْرِى كَمَا أَحْسَنْتَ فِيَما مَضَىٰ مِنْهُ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 🦋🍃🦋 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر پر ماجرا 28.mp3
6.78M
۲۸ 🌞امروز طلوع آفتاب رو دیدیم! آیا مـطمئنیم؛ غروبش رو هم می بینیم؟ با تکبر راه نریم! با غرور حرف نزنیم! شاید آخرِ امروزمون، به مقصدی که براش برنامه ریختیم؛ ختم نشه 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیزده آبان جلوه‌ی ایستادگی.pdf
785.6K
🔖فیش منبر🔖 💠 فیش سخن 💠 جلوه ی ایستادگی 🗓 مناسبت :13 آبان 📌 موضوع: سیزده آبان جلوه ی ایستادگی و مقاومت 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
رهایی از بردگی اوج استکبار ستیزی_ 13 آبان.pdf
498.2K
🔖فیش منبر🔖 💠 فیش سخن 💠 🌀 «رهایی از بردگی، اوج استکبار ستیزی» 🗓 مناسبت :13 آبان 📌 موضوع: روز 13 آبان، روز دشمن شناسی است. از کانال حکمتِ بیان 🍂🍃🍂🍃🍂 https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra 🍃🍂🍃🍂
آیات ۱۴۶ تا ۱۵۱ آل عمران، پیرامون مقاومت و نصرت الهی به ویژه نصربالرعب.mp3
3.23M
سلام قولا من رب رحیم با در خدمت شما عزیزان هستم گرامیداشت یوم الله ،روز ملی مبارزه با آیات ۱۴۶ تا ۱۵۱ آل عمران 💠موضوع: پیرامون و نصرت الهی به ویژه با تطبیق بر جریان های روز و مسئله فلسطین و سخنرانی سیدحسن نصرالله وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيّٖ قَٰاتَلَ مَعَهُۥرِبِّيُّونَ كَثِير فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱستَكَانُواْۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلصَّـٰابِرِينَ(١٤٦) وَمَا كَانَ قَولَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسرَافَنَا فِيٓ أَمرِنَا وَثَبِّت أَقدَامَنَا وَٱنصُرنَا عَلَى ٱلقومِ ٱلۡكَٰفِرِينَ(١٤٧) فَـأثابَهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنيَا وَحُسنَ ثَوَابِ ٱلأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلمُحسِنِينَ (١٤٨) يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِيعُواْ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُم عَلَىٰٓ أَعقَٰابِكُم فَتَنقَلِبُواْ خَٰاسِرِينَ(١٤٩) بَلِ ٱللَّهُ مَولَاكُم وَهُوَ خَيرُ ٱلنَّـٰاصِرِينَ(١٥٠) سَنُلقِي فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلرُّعبَ بِمَآ أَشرَكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَم يُنَزِّل بِهِۦسُلطَٰانا وَمَأوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَ بِئسَ مَثوَى ٱلظَّـٰلِمِينَ(١٥١) 🔵توضیح بحث را در صوت بالا👆بشنوید 🎤&✍مهران شفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tabassome Fatemeh: دلیل اینکه تمام تلاش تو این بوده که حتی حفاظتی ها را گول بزنی و در سوریه بمانی، عشق به خانم زینب (س) بوده. بعدها متوجه شدم که یک بار در حرم مردی سوال پیچت میکند. شک میکنی که از بچه های حفاظت باشد، توسل میکنی به بی بی و کارساز میشود. وقتی میگویی:((دست از سرم بردار!)) میگوید:((به این شرط که کس دیگری رو از ایران اینجا نکشونی و راه و چاه رو یادش ندی.)) قبول میکنی و از بی بی تشکر میکنی که کمکت میکند از دست او در بروی. بعد ها بود که فهمیدم در سفر دومت به سوریه، دوره آموزش تک تیراندازی را دیده ای و چون در آزمون قناسه رتبه خوبی آورده بودی، به عنوان تک تیرانداز وارد شدی. آشنایی ات با ابوحامد و فاطمیون قصه مفصلی دارد. شب هفتم محرم میروی حرم حضرت زینب (س) و به گروهی میرسی که به زبان فارسی عزاداری میکردند. دقت که میکنی میبینی افغانستانی اند. با یکی از آنها دوست میشوی و او راه چگونه پیوستن به فاطمیون را به تو یاد میدهد.به ایران که برمیگردی نقشه سفر به مشهد و گرفتن پاسپورت افغانستانی را میکشی. مدتی بعد برای سومین بار به سوریه میروی. یک سفر بالا بلند که 25روزش را در پادگانی در ایران آموزش میبینی، درحالی که ما فکر میکردیم در سوریه هستی و با وجود اینکه گوشی ات روشن بود، جواب نمیدادی. یک بار آنقدر زنگ زدم که آقایی جواب داد:((سید ابراهیم توی پادگانه، اما نمیتونه جواب بده.)) _سید ابراهیم؟ پادگان؟ _یعنی نگفته میاد اینجا؟ _خیر! _لابد مصلحت رو در این دیده خواهر! _مصلحت؟ تلفن قطع شده بود. من همان طور آرام نشسته و زل زده بودم به دیوار رو به رو: پس من چی آقا مصطفی؟ رفتم سراغ دفترم. باید همه عاشقی ام را در دل نوشته هایم می ریختم. با خودکار هفت رنگ برایت نوشتم: مرد من، هرجا میروی من راهم با خودت ببر مثل باد که گرده گل را. در اوضاع و احوالی که نمیشد با تو تماس گرفت، نمیشد نامه داد و نمیشد نزدت آمد، باید روی همین دفتر جلد چرمی خم میشدم و در کاغذ های صورتی اش مینوشتم. هر چند مطمئن بودم وقتی بیایی، نیم نگاهی هم به آن نخواهی انداخت. روزی که فهمیدم باردار شده ام با خودم گفتم: به این بهانه میکشونمش ایران. حالم اصلا خوب نبود. دکتر که جواب آزمایشم را دید گفت:((باید استراحت کنی، دور از استرس!)) با اولین تلفن که زدی، وقتی گفتم قراره دوباره مادر شوم و دکتر گفته باید استراحت کنم. فکر کردم سراسیمه می آیی، اما جوابت باعث شد بدنم یخ بزند:((حالا که نمیتونم بیام. بعدا!)) لااقل برای تست غربالگری ام بیا! _تا ببینم چی میشه. فاطمه از کلاس قرآنش جا نمونه! _با این وضعیت که نمیتونم ببرمش کلاس و بیارمش! _هر طور هست ببرش سمیه! دوست دارم دخترم حافظ قران بشه! با حال خرابم، او را میبردم و می آوردم. یک شب که حال برادرم بد شده بود و با پدرم او را بردیم درمانگاه، گوشی ام زنگ خورد. به صفحه روشنش نگاه کردم، شماره ایران افتاده بود، پاسخ که دادم تو بودی ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیا .... که نبض دلـ💔ـم ... از شتاب افتاده است سلام حضرت دلبـ❤️ـر ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: ✍️ ما عَفا عَنِ الذَّنبِ مَن قَرَّعَ بِهِ؛ 💠 كسى كه به‌واسطه گناه كسى را سرزنش كند، گذشت نكرده است. 📚 غرر الحكم: حدیث ۹۵۶۷