حرف های شنیدنی از میم مادری.pdf
1.1M
منبر برای #فاطمیه
🔖«حرف های شنیدنی از میم مادری»
📌«تبیین منافع مادری برای مادران»
1️⃣.چرا باید به جای مقام مادری بر منافع مادری تاکید کنیم⁉️
👌دوگانۀ مقدس بودن مادر یا منافع مادری⁉️
2️⃣. چرا به جای تاکید بر منافع مادری برای کودکان باید بر منافع مادری برای مادران تاکید کنیم⁉️
🔰فهرست جلسات:
🔺مجلس اول: «مادر، مبدا خلقت»
🔺مجلس دوم: «منافع مادری»
🔺مجلس سوم:«مدیریت مادری»
🔺مجلس چهارم:«مهر و محبت مادری»
🔺مجلس پنجم:«مراقبت مادری»
🔺مجلس ششم: «مربی مادری»
🔺مجلس هفتم:«معنویت مادری»
🔺مجلس هشتم:«مسئولیت مادری»
🔺مجلس نهم:«مدارای مادری»
🔺مجلس دهم:«مقاومت و قدرت مادری»
🍂🍃🍂🍃🍂
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
🍃🍂🍃🍂
▫️▪️▫️▪️
▪️
الکوثر
شرح_حدیث_شریف_کساء
🔲 «شرح حدیث شریف کساء»
📜 قسمت اول
💎 این حدیث شریف مروی از ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می باشد.
➖ صدور حدیث از ناحیه مقدسه آن حضرت، مخاطب را به امر مهمی هدایت می کند که مقدماتی از آنرا در این بحث و تفصیل آنرا در ادامه بیان خواهیم کرد.
▪️ در مقدمه شرح حدیث، بیان شد که شأن نزول این حدیث شریف، آیه مبارکه تطهیر است.
_ در تغطیه کساء (پوشیدن کساء)، إذهاب رجس (برطرف شدن ناپاکی ها) و تطهير صورت می گیرد.
☑️ تطهیر مقدمه حمل ولایت و معرفت بدان است؛ لذا تنها مطهّرون می توانند از معرفة الإمام حظ و بهره ای ببرند.
🖋طبق آیه مبارکه تطهیر، طهارت، منوط به اراده الهی است که؛ «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا».(۱)
✨ تطهیر قلوب و مشکاتی شدن آن، به اراده الهی و به واسطه حضرت ربّ است؛ «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً».(۲)
⚜ در زیارت حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) چنین خطاب شده است که ؛ «لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِك».
🔰 پس هیچ طریقی برای اذهاب رجس و تطهیر وجود ندارد جز اراده حضرت ربّ.
➖ و سبب صدور حدیث شریف کساء از ناحیه مقدسه حضرت مادر ، آن است که مومنین تنها بواسطه ولایت اوست که طهارت کسب نموده و حمل ولایت می کنند.
➖ و به همین علت است که وجود مقدس اشرف مخلوقات و سرور ممكنات حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) به بیت حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها) داخل شده و طلب ایتاء کساء می نماید.
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
(۱)✨ وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً
﴿و در خانههاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين [در ميان مردم] ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد؛ خداوند فقط مىخواهد پليدى [گناه] را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.﴾
(آیه ۳۳ - سوره احزاب)
(۲)✨عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً
﴿بر اندام آنها (بهشتيان) لباسهايي است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباي ضخيم، و با دستبندهايي از نقره آراسته شدهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مينوشاند.﴾
(آیه ۲۱ - سوره انسان)
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔰 مسانید حدیث شریف کساء
۲) 📑 «وفاة الصدّيقة عليها السّلام»
🖋از دیگر مسانید این حدیث شریف ، کتاب «وفاة الصدّيقة عليها السّلام» می باشد که در صفحه ۴۷ آن ، السيّد عبد الرزّاق المقرّم حدیث شریف کساء را روایت کرده است.
▪️۱
▫️▪️▫️▪️
▫️▪️▫️▪️
▪️
#الکوثر
#شرح_حدیث_شریف_کساء
☑️ «شرح حدیث شریف کساء»
📜 قسمت دوم
✍ هر يك از فرازهاي حديث شريف كساء ، اشاره به یک شأن از شئون ولایت مطلقه حضرت فاطمه الزهراء (عليها السلام) دارد:
🔳🍃 عنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ (عَلَیْهَا السَّلامُ)
➖ در بحث نخست ، بیان شد که این حدیث شریف از ساحت قدسی حضرت أم الائمه الأطهار فاطمةالزهرا سلام الله علیها که تنها به اراده او ، قلوب ، به طهارتی که مقدمه حمل معارف مکتب آل الله است ، نائل می شوند ، روایت شده است .
🔳🍃 بنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ)
➖ در این عبارت شریف تصریح شده است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) می باشند، در این خطاب نیز نکاتی نهفته است که به بررسی آن در این قسمت خواهیم پرداخت.
✍ حضرت أم ابیها فاطمة الزهرا علیها السلام ، در عالم آفاق ، بنت محمد مصطفي (صلی الله علیه و آله) می باشند؛
آن وجودی كه سيره حيات از محيا تا مماتشان ، تبليغ ولايت آیة الله العظمی و حجّته الکبری بوده است ،
☑️ لذا حضرت زهرا (عليها السلام) كه كوثر ولايت می باشند ، به وجودي كه در تمام آنات ، مشغول ذکر اللَّه کثیر و مبلغ ولايت اند عطا شدند ؛ ✨ إنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَر ✨(۱)
➖ زيرا آن وجود ذي وجود، فاطمي و غرق در عالم فاطمي شده است و بوي ولايت مي دهد ،
بدين جهت امر خداوند تبارک و تعالی به همه خلق چنین صادر شد ، که: « لَقَد کانَ لَکم فی رَسولِ اللَّهِ اسوَةٌ حَسَنَةٌ » .(۲)
🔹 رسول الله (صلی الله علیه و آله) مؤمني است كه در تمام لمحات و آنات ، مشغول بذكر الله الكثير است،
➖پس خاتم المرسلین (صلی الله علیه و آله) هم تسبيح و تقديس حضرت ربّ مي كند،
و هم آنکه خود را فدای حضرت مادر می کند و حضرتش را چنین خطاب می کند که : "فداک ابوک یا فاطمة! أنت أمّ أبیها "
☑️ پس رائحه طیبه ولايت دارد ،
اهل الكوثر است ،
و چون آن حضرت غرق در عالم فاطمی گشت،
فلذا حوض کوثر و ماء معين ولايت و روحى الّتى بين جنبى، در وجود نبّي أمّي دمیده شد.
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
(۱) سوره مبارکه کوثر، آیه ۱
(۲) لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا
«يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مى كند.» (آیه ۲۱ سوره مبارکه احزاب)
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔰 مسانید حدیث شریف کساء
۳) 📑 «كتاب سليم بن قيس الهلالي»
🖋جناب سلیم از ثقات و کبار امامیه و صاحب نخستین اصل از اصول شیعه در این کتاب شریف به روایتی از امیرالمومنین علی (علیه السلام) اشاره می کند که موضوعش مناقب حضرات معصومین (علیهم السلام) می باشد، در این سند به فقراتی از حدیث کساء نیز اشاره شده است.
📓 كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص ۶۰۴
▪️۲
▫️▪️▫️▪️
▫️▪️▫️▪️
▪️
#الکوثر
#شرح_حدیث_شریف_کساء
☑️ «شرح حدیث شریف کساء»
📜 قسمت سوم (۱)
🔳🍃 انَّها قالَتْ: دَخَلَ عَلَیّ اَبی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ) فی بَعْضِ الاْیامِ
🖋 فراز سوم از حدیث شریف کساء تصریح به دخول أبوالزّهرا حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) به "بیت الفاطمة" (سلام الله علیها) دارد.
▫️در أخبار تصریح به خصائص این بیت شده است؛ از جمله آنکه: بیت الفاطمه (سلام الله علیها) مهبط الوحی، مُختلف الملائکه، معدن الرحمة و خزّان العلم بوده است.
▫️محیای حضرت لولاک لما خلقت الافلاک (صلی الله علیه و آله) همواره چنین بود که هنگام ورود به مدینه و خروج از آن، به بیت الفاطمة (سلام الله علیها) قدم می گذاشت، با آن حضرت تجدید عهد می نمود و ایشان را تعظیم و تکریم می فرمود.
⚜ «كَانَ النَّبِيُّ إِذَا أَرَادَ سَفَراً كَانَ آخِرَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ وَ إِذَا قَدِمَ كَانَ أَوَّلَ النَّاسِ عَهْداً بِفَاطِمَةَ».
📓 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۴۳، ص ۴۰
▪️پس از نزول آیه مبارکه تطهیر که شأن نزول حدیث الکساء می باشد، آن حضرت (صلی الله علیه و آله) هر روز تا پایان عمر شریفش، بسوی بیت الفاطمه (سلام الله علیها) سجاده خویش را مفروش و قرآن الفجر (صلاة الغداة: نماز صبح) را اقامه می فرمود.
⚜ فلَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ (التطهیر) كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَجِيءُ كُلَّ يَوْمٍ عِنْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى يَأْتِيَ بَابَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَيَقُولُ: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» و [قرأ هذا الآیة].
فَلَمْ يَزَلْ يَفْعَلُ ذَلِكَ كُلَّ يَوْمٍ إِذَا شَهِدَ الْمَدِينَةَ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا
📓 تفسير القمي، ج۲، ص ۶۷
۳
▫️▪️▫️▪️
▫️▪️▫️▪️
#الکوثر
#شرح_حدیث_شریف_کساء
✍ علت انتخاب این بیت بعنوان افضل بیوت و تصریح به آن در حدیث شریف کساء را در این کریمه شریفه می توان مورد بررسی قرار داد:
✨ بسم الله الرحمن الرحیم
في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال (۱)
💠 حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) پس از نزول این کریمه چنین نمودند: «أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَيْتِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء و قال: هَذَا مِنْ أَفَاضِلِهَا» (۲)
📓 فضائل أمير المؤمنين عليه السلام، ص ۱۹۹
📓 الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص ۱۰۴
🖋 أفاضل جمع أفضل (افعل تفضیل) می باشد. این نوع جمع در لسان عربی دلالت بر کثرت دارد؛ به این معنا که بیوت، مصادیق متکثری دارد، از اینجا بدست می آید که بیوت مومنین و مومنات نیز با شروطی که در کریمه ذکر می شود، ملحق به کساء می شود.
➖اما واقع شدن حرف جاره پیش از أفعل تفضیل دلالت بر عالی بودن معنایِ این نعت دارد؛ یعنی أفاضل بیوتی که در این کریمه می توان لحاظ نمود، بیت الفاطمه (سلام الله علیها) است،
لیکن بیوت مومنین و مومنات نیز مصادیق متکثر بیت الفاطمه محسوب می شوند.
💎 در این بیوت تسبیح ذکر ربّ در جمیع آنات، در غدوّ و آصال حاکم است، و در شرح فرازهای سابق اشاره شد که مقدمه اشتغال به ذکر الله، طهارتی ست که به اراده ربّ «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» برای مطهّرین حاصل شده است.
☑️ بنابراین در این بیوت «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»؛ (۳) یعنی رجال مطهَّرون مستقرند که دَوماً و دَواماً متذکر به ذکر الله یعنی ذکر أسماء الله الحسنی الهی اند.
➖ از آنجا که این رجال بسبب برخورداری از این اوصاف (تطهیر و مشکاتی شدن قلوبشان) برگزیدگان از میان خلق گشته اند، خلفاء الله بر ارض اند، لذا اراده الهی بر رفعت بیوتشان تعلق گرفته است؛
«رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ»، پس این بیوت منزل أمر الهی اند، و به این جهت، مکان و مقام حکومت الله در أرض محسوب می شوند.
✨ « الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»
➖ رُوِی: "أَنَّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ".
📓 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۵، ص ۳۹
🔰 پس أفاضل بیوت در «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ»، بیت الفاطمة (سلام الله علیها) است،
▫️اما بیوت اهل الکوثر، محسنون، مومنین و مومناتی که وارد حریم أهل البيت (علیهم السلام) شده و در آن حریم محرم گشته و در مسجد الحرام کعبه ی حقیقی قرار گرفته و احرام بسته باشند، نیز بیت الفاطمه و محل اقامه کساء محسوب می شود.
🖋 تفسیر این عبارت شریف ادامه دارد ...
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
(۱)سوره مبارکه نور آیه ۳۶
ترجمه آیه: ﴿در خانه هايى است كه خدا اذن داده [شأن و منزلت و قدر و عظمت آنها] رفعت يابند و نامش در آنها ذكر شود، همواره در آن خانه ها صبح و شام او را تسبيح مى گويند.﴾
(۲) ترجمه حدیث: ﴿با دستانمبارک به خانهی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اشاره کرده و فرمودند: این بیت از بهترین این خانه هاست.﴾
(۳)رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ
_ مردانى كه هيچ تجارت و داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمىكند؛ آنها از روزى مىترسند كه در آن، دلها و چشمها دگرگون مىشود.
(آیه ۳۷ ، سوره مبارکه نور)
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔰 مسانید حدیث شریف کساء
۴) 📑 مخطوطه حدیث شریف کساء
🖋جناب حسین علوی دمشقی حنفی از خانواده های نقیبان شام است.
آیه الله مرعشی درباره او می نویسند: «حدیث کسا را به خطّ او دیده اند».
📓 شرح إحقاق الحق، ج ۲، ص ۵۵۳ و ۵۵۸
▪️۴
▫️▪️▫️▪️
هدیه میکنیم ثواب تلاوت این صفحه از قرآن کریم را به وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها🖤
🍂🍃🍂🍃🍂
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
🍃🍂🍃🍂
🦋🍃
🍃
دعای روز شنبه
🦋بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
🦋بِسْمِ اللّٰهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ
🦋وَأَعُوذُ بِاللّٰهِ تَعَالىٰ مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ ، وَكَيْدِ الْحَاسِدِينَ ، وَبَغْىِ الظَّالِمِينَ
🦋وَأَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ ،
🦋اللّٰهُمَّ أَنْتَ الْواحِدُ بِلَا شَرِيكٍ ، وَالْمَلِكُ بِلَا تَمْلِيكٍ ، لَاتُضَادُّ فِى حُكْمِكَ ، وَلَا تُنَازَعُ فِى مُلْكِكَ
🦋 أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ ، وَأَنْ تُوزِعَنِى مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِى غَايَةَ رِضَاكَ؛ وَأَنْ تُعِينَنِى عَلَىٰ طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ ، وَاسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ
🦋وَ تَرْحَمَنِى بِصَدِّى عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِى ، وَتُوَفِّقَنِى لِمَا يَنْفَعُنِى مَا أَبْقَيْتَنِى ، وَأَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِى ، وَتَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِى ، وَتَمْنَحَنِى السَّلَامَةَ فِى دِينِى وَنَفْسِى ، وَلَا تُوحِشَ بِى أَهْلَ أُنْسِى ، وَتُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيَما بَقِىَ مِنْ عُمْرِى كَمَا أَحْسَنْتَ فِيَما مَضَىٰ مِنْهُ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
#دعا
#دعای_شنبه
🦋🍃🦋
https://eitaa.com/mohtavayetablighJameaAlZahra
سفر پر ماجرا 56.mp3
10.48M
#سفر_پرماجرا ۵۶
💢سه عمل،
بیشترین فشارُ به نَفْسِ تو وارد می کنند.
☑️پس؛
بیشترین فشارُ به قبر تو وارد میکنند.
۱- غیبت ۲- سخن چینی
۳- عدم توجه به طهارت
یه کم حواستُ بیشتر جمع کن
سلام دوستان گرامی
رمان ««اسم تو مصطفاست»» به پایان رسید
انشاالله از امشب با یک رمان از زندگی یک شهید بزرگوار دیگه در حدمتتون هستیم 🌷🌷🌷
🌟دلبری🌟
مقدمه نویسنده🌸
مثل معتادها شده بودم .اگر شب به شب به دستم نمیرسید،به خواب نمیرفتم و انگار چیزی کم داشتم.شبی را با چمران به روایت همسر صبح میکردم، شبی را هم با همت به روایت همسر.بین رفقایم دهن به دهن میشد مجموعه جدیدی چاپ شده به نام اینک شوکران که زده است روی نیمه پنهان ماه.دربه در راه افتاده بودیم دنبالش.اینجا زنگ بزن،آنجا زنگ بزن.با خاطرات منوچهر مدق که پاک ریختیم به هم.ثانیه شماری میکردیم رفیقمان از تهران،خاطرات ایوب بلندی را زودتر برساند
بعدها که در وادی نوشتن افتادم،جزو آرزوهایم بود که برای شهیدی کتابی بنویسم در قدوقواره مدق،چمران،همت،ایوب بلندی،...
و روایت فتح آن را چاپ کند. ولی هیچ وقت به مخیله ام خطور نمیکرد روزی برای روایت فتح ،زندگی رفیق شهیدم را بنویسم.برای همان رفیقی که خودش یکی از آن مشتری های پروپاقرص آن کتابهابود.برای همان رفیقی که خودش هم به همسرش وصیت کرده بود بعداز شهادتش،خاطراتش را درقالب نیمه پنهان ماه چاپ کنند.
🌟دلبری🌟❤️🌸۱
روایت آشنایی شهید محمد حسین محمدخانی و همسرشون ❤️❤️
شهید محمدحسین محمدخانی مدافع حرم خانم حضرت زینب س.اسم جهادی عمار حلب
🌸🌸
حسابی کلافه شده بودم.نمی فهمیدم که جذب چه چیز این آدم شده اند.از طرف خانم ها چندتا خواستگار داشت.مستقیم به او گفته بودند،آن هم وسط دانشگاه.وقتی شنیدم گفتم:چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه قصد دارم باهات ازدواج کنم،اونم با چه کسی!اصلا باورم نمیشد،.عجیب تر اینکه بعضی از آن ها مذهبی هم نبودند.
به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمیشد.برایش حرف و حدیث درست کرده بودند. مسئول بسیج خواهران تاکید کرد:(وقتی زنگ زد،کسی حق نداره جواب تلفن رو بده)
برایم اتفاق افتاده بود که زنگ بزند و جواب بدهم.باورم نمیشد این صدا صدای او باشد.برخلاف ظاهر خشک و خشنش،با آرامش و طمأنینه حرف میزد.تُن صدایش رنگ و موج خاصی داشت.
از تیپش خوشم نمی آمد، دانشگاه را باخط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود،شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که میانداخت روی شلوار.در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود.یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری میانداخت روی شانه اش،شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ.وقتی راه میرفت،کفش هایش را روی زمین میکشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.ازوقتی پایم به بسیج دانشگاه بازشد،بیشتر می دیدمش.به دوستانم میگفتم:این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همونجا مونده
به خودش هم گفتم. آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست.آن دفعه را خودخوری کردم.دفعه بعد رفت کنار میز که نگاهش به ما نیفتد.نتوانستم جلوی خودم را بگیرم.بلند بلند اعتراضم را به بچه ها گفتم.به در گفتم تا دیوار بشنود.زور میزد جلوی خنده اش را بگیرد.
معراج شهدای دانشگاه که انگار ارث پدرش بود.هرموقع میرفتیم،با دوستانش آنجا
می پلکیدند.زیرزیرکی میخندیدم و میگفتم:بازم دارودسته محمدخانی. 😅
بعضی از بچه های بسیج با سبک و سیاق کار و کردارش موافق بودند،بعضی هم مخالف.بین مخالف ها معروف بود به تندروی کردن و متحجر بودن.از این آدم های خشک مقدسِ از آن طرف بام افتاده است.
اما طرفدار زیاد داشت .خیلی ها می گفتند؛(مداحی میکنه،هیئتیه،میره تفحص شهدا،خیلی شبیه شهداست!)
توی چشم من اصلا این طور نبود.با نگاه عاقل اندر سفیهی به آن ها می خندیدم که این قدرها هم آش دهن سوزی نیست.😁
🌟قصه دلبری🌟۲
شهید محمدحسین محمدخانی
کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار میشد.دیدم فقط چندتا تکه موکت پهن کرده اند.به مسئول خواهران اعتراض کردم:(دانشگاه به این بزرگی و این چندتا تکه موکت) در جواب حرفم گفت:(همینا هم بعیده پر بشه!).وقتی دیدم توجهی نمیکند،رفتم پیش آقای محمدخانی.صدایش زدم.جواب نداد.چندبار داد زدم تا شنید.سربه زیر آمد که ((بفرمایین))بدون مقدمه گفتم:این موکتا کمه.گفت:قد همینشم نمیان.بهش توپیدم:ما مکلف به وظیفه ایم نه نتیجه!او هم با عصبانیت جواب داد؛این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟بعد رفت دنبال کارش.
همین که دعا شروع شد،روی همه موکت ها کیپ تا کیپ نشستند.همه شان افتادند به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاوریم.
یک بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبه های مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جتی قفسه کتابخانه.مقرر کرده بود برای جابجایی وسایل بسیج،حتما باید نامه نگاری شود.همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود.من که خودم را قاطی این ضابطه ها نمیکردم،هرکاری به نظرم درست بود،همان را انجام میدادم.جلسه داشتیم ،آمد اتاق بسیج خواهران.با دیدن قفسه خشکش زد.چند دقیقه زبانش بند آمد و مدام با انگشترهایش ور میرفت.مبهوت مانده بودیم.با دلخوری پرسید :(این اینجا چی کار میکنه،؟)همه بچه ها سرشان را انداختند پایین .زیر چشمی به همه نگاه کردم، دیدم کسی نُطُق نمیزند.سرم را گرفتم بالا و با جسارت گفتم:گوشه معراج داشت خاک میخورد،آوردیم اینجا برای کتابخونه!با عصبانیت گفت:(من مسئول تدارکات رو توبیخ کردم!
اون وقت شما به این راحتی میگین کارش داشتین!.)حرف دلم را گذاشتم کف دستش:(مقصر شمایین که باید همه کارا زیر نظر و با تایید شما انجام بشه!این که نشد کار!)
لبخندی نشست روی لبش و سرش را انداخت پایین.با این یادآوری که (زودتر جلسه رو شروع کنین.)بحث را عوض کرد.
🌟قصه دلبری🌟۳
وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم،شانس آوردم کسی آن دور و بر نبود.نه که آدم جیغ جیغویی باشم.،ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد.بیشتر شبیه جوک و شوخی بود.خانم ابویی که به زور جلوی خنده اش را گرفته بود،گفت:(آقای محمد محمدخانی من رو واسطه کرده برای خواستگاری از تو!)اصلا به ذهنم خطور نمیکرد مجرد باشد.قیافه جا افتاده ای داشت.اصلا توی باغ نبودم.تا حدی که فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود دانشجویان باشد.میگفتم تهِ تهش کارمندی چیزی از دفتر نهاد رهبری است. بی محلی به خواستگارهایش را هم از سر همین میدیدم که خب،آدم متاهل دنبال دردسر نمیگردد!
به خانم ابویی گفتم:(بهش بگو این فکر رو از توی مغزش بریزه بیرون!)شاکی هم شدم که چطور به خودش اجازه داده از من خواستگاری کند.وصله نچسبی بود برای دختری که لای پنبه بزرگ شده است.
کارمان شروع شد،از من انکارو از او اصرار.سر در نمیآوردم آدمی که تا دیروز رو به دیوار مینشست، حالا این طور مثل سایه همه جا حسش میکنم.دائم صدای کفشش توی گوشم بود و مثل سوهان روی مغزم کشیده میشد.ناغافل مسیرم را کج میکردم،ولی این سوهان مغز تمامی نداشت.هرجا میرفتم جلوی چشمم بود.معراج شهدا،دانشکده ،دم درِ دانشگاه،نماز خانه و جلوی دفتر نهاد رهبری.
گاهی هم سلامی میپراند .دوستانم میگفتند:(از این آدم مأخوذ به حیا بعیده این کارا !)
کسی که حتی کارهای معمولی و عرف جامعه را انجام نمیداد و خیلی مراعات میکرد،دلش گیر کرده و حالا گیر داده به یک نفر و طوری رفتار میکرد که همه متوجه شده بودند.گاهی بعد از جلسه که کلی آدم نشسته بودند، به من خسته نباشید میگفت یا بعد از مراسم های دانشگاه که بچه ها با ماشین های مختلف میرفتند بین این همه آدم از من میپرسید(با چی و کی برمیگردید؟)
یک بار گفتم:به شما ربطی نداره که من با کی میرم!)اصرار میکرد حتما باید با ماشین بسیج بروید یا برایتان ماشین بگیریم.میگفتم:(اینجا شهرستانه،شما اینجا رو با شهر خودتون اشتباه گرفتین،قرار نیست اتفاقی بیفته!)
گاهی هم که پدرم منتظرم بود،تا جلوی در دانشگاه میآمد که مطمئن شود.
بر جاده های انتظارتـ❤️ـ ...
خیره ماندیم
عکس فراقت را ...
به چشم تـر گرفتیم
سلامحضرت دلبــ❤️ـر ....
#سلام