#داستان_شب پریسا🍁🍁 قسمت هجدهم بی هدف توی خیابون اصلی شمیران قدم میزدم و خیره شده بودم به خط سفید عابر پیاده. گوشیم چند بار زنگ خورده بود و از زنگش فهمیده بودم پدرامه! اما حوصله شو نداشتم... همینطور که داشتم خیابان ها رو بالا پایین میکردم گوشيم دوباره زنگ خورد ایندفعه نگاه کردم به صفحه ش که دیدم اشکانه..! تماس و وصل کردم که گفت :یه کاری بخام برام میکنی؟ +چی؟ _ببین یکسری مدارک جا گذاشتم حتم دارم یحیی هم خونه نیست چون گوشیش خاموشه صبحی رفته بود بیرون.یادم افتاد تو کلید خونه رو میدونی کجاست +همون زیر گلدون؟ _عا باریکلا، فقط سریع بم برسون پریسا، خیلی مهم ان، مواظبشون هم باشی +اوکی الان راه میوفتم _یه دنیا فدایی داری... و قطع کرد برای اولین تاکسی دست بلند کردم و راه افتادم سمت خونه ش... بالاخره رسیدم و دویدم طرف آپارتمان اشکان کلید زیر همون گلدون خرزهره ش بود! برش داشتم و چرخوندمش توی در. در آروم باز شد و جلوی در کفشام و در آوردم! خونه بوی خوبی میداد شبیه بوی بادمجون سرخ شده تعجب کردم بی سر و صدا وارد خونه شدم که صدای آوازی رو شنیدم از توی آشپزخونه بود! مگه اشکان نگفت خونه کسی نیست؟ وقتی وارد آشپزخونه شدم یحیی رو دیدم..! پیشبند به خودش بسته بود و مشغول سرخ کردن بادمجون بود و زیر لب آهنگی رو میخوند و سوت میزد بدون سر و صدا خیره شدم بهش که توی اوج آهنگ داد زد :بگو کجاییییی؟ و ماهیتابه رو برگردوند طرفم که چشم توی چشم شدیم و هل کرد و ماهیتابه از دستش افتاد و روغن داغ پاشیده شده روی دستش! همه چی به آنی رخ داد اونقدر که فقط تونستم یه جیغ بزنم و بدوم طرفش روی زمین نشسته بود و مچ دستش و گرفته بود و ابرو هاش خم خورده بود نشستم جلوی پاش و گفتم :خاک به سرم چطور شدی؟ ببینم دستتو... و خاستم مچ دستش و بگیرم که دستش و پس کشید و قدر یک ثانیه کوتاه بهم خیره شد و بلند شد و پیشبند و توی سکوت درآورد و قدم کش کرد سمت سرویس بهداشتی نمیدونستم چش شده بود یا چرا همچین کرد فقط میخاستم خودمو آروم کنم و بگم مقصر نبودم رفتم پشت در سرویس و آروم زدم به در و گفتم :آقا یحیی؟ خوبید؟ چرا یهو رفتید؟ باور کنید من نمیخواستم بترسونمتون اومده بودم مدارک اشکان و ببرم، نمیدونستم شما خونه ایید صدایی ازش نیومد جز صدای شیر آب دوباره زدم به در و گفتم :میشه بیاین بیرون تا دستتون رو ببینم، من دوره کمک اولیه دیدم، سوختگی رو میدونم چطور درمون کنم، میشه بیای.. که در باز شد و سرش پایین اومد بیرون روی دستش خمیر دندون زده بود و اخم هاش توی هم بود خیره شده بودم به دستش دوباره خواستم دستش و بگیرم که گفت :چیکار میکنید؟ اتاق آقا اشکان اونطرفه مدارک رو بردارید و برید و رفت توی اتاقش و ناپدید شد.! گنگ و مبهوت از رفتارش جلوی در خشکم زد و محو شدنش و توی درگاه در اتاقش دیدم..! #ادامه_دارد.‌‌. @mojaradan

امام زمان(عج) غریبم 💔 شبتون خدایی⁦❣️⁩ التماس دعای فراوان دارم ✨ درقنوت نماز شبتون حتما بیاد تک تک شیعیان باشید ✨ می دانم همیشه در فکر مایید و ما در فکر دیگری 🥀 مارا ببخشید که یاران خوبی نیستیم .⁦♥️⁩ به دعای شما محتاجیم 🍂😞 ✨✨✨✨✨✨ #تڪ‌حࢪف 📌💌 اۅنجاڪہ‌خدامیگہ: ﴿ قــالَ‌لا‌تَخافاً،إنَّنِي‌ مَعَكُما‌أسمَـعُ‌وأري ﴾🌙 «نٺࢪسید؛خۅدم‌ هۅاتۅنۅۅ داࢪم..!» –چقدࢪدݪ♡آدم‌قࢪص میشہ!!! :)🌱 [ #خۅכسازے♡ ]💌 °•|°•🎀•°|°•🎀•°|•° رفقا ⁦❣️⁩🌟🌙 #شبتون_مهدوی😴🌙💫✨ #نماز_شب 🌿 فراموش نشه...🌸🍃 🍂🌼 #التماس_دعا🎈 فعالیت امروزمون تموم شد☹️🙁😕 بمونید باهامون🌹🗝❣ #شبتون_پر_از_ارامش_خدا #یاعلی °•○●♢____☆____♢____♡____♢●○•° ⁦ @mojaradan

🌸ایت الله کوهستانی رحمه الله: 📩 سه چیز را سرلوحه کارتان قرار دهید: 1⃣🍂 همراه با قرآن باشید و ازقرآن جدا نشوید. 2⃣🍂 نماز شب را ترک نکنید. 3⃣🍂 نماز را اول وقت بخوانید. #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan

بخوان!! حتی اگر یک رکعت باشد...👌 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan

#نماز_شب به همین سادگی😊 التماس دعای فراوان🙌 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 🍃 @mojaradan

📢کانال تخصصی ترک گناه 🔞 🔰مشاوره رایگان😍 ⌚️تا دیر نشده شروع کن🧗‍♂ 💯خیلی ها ترک کردن تو هم میتونی💪 ✅ با ما در راه پاکی قدم بردار عناوین کانال ❇️#برنامه_40_روزه ❇️#دوره_ورزشی_خانگی ❇️#چالش_تحقیق_مطلب ❇️#گزارش_هفتگی ❇️#خودسازی ❇️#لیست_پاکی ❇️#زبان_انگلیسی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2408710178C1aa150fb5b #در_راه_پاکی

✅کانال در راه پاکی ❇️کانالی برای تغییر و خودسازی برای توبه از گذشته و امید به آینده ⬅️با برنامه 40 روزه 🔶برای ترک گناهان و عادات بد اخلاقی و... دوره ورزشی 30 روزه و... 🔷مشاوره رایگان برای ترک گناه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2408710178C1aa150fb5b

#قرار_عاشقی #سلام_ارباب_دلم ❤️ #حسین_جانم این زندگی بی روضه‌ها لطفی ندارد دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد تا کربلایت هست بین سینه زن‌ها طوف حرم, سعیِ صفا لطفی ندارد دردم تویی, درمان تویی, آقای عالم بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد باید برای نوکری خالص شد ارباب این نوکری با ادعا لطفی ندارد #صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 📿 •🦋🌱☀️• ↷ @mojaradan

#السلام_ایها_الغریب #سلام_امام_زمانم ❤️ #مهدی_جان 🍂شاها نظری کن دل مسکین گدا را 🍂بگذار به چشمان ترم ، آن کف پا را 🍂از بهر ظهور تو دعا می کنم هر شب 🍂یک بار اجابت بنما خواهش ما را 🍂ای خاک درت تاج سرم مهدی زهرا 🍂نومید مکن از درت این بی سر و پا را 🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan

💁‍♂آداب پیشنهاد ازدواج به دختر ها 🌼🌸 #قبل_از_ازدواج🌸🌼 🚶‍♂👤 #مخصوص_آقا_پسرا 👀🚶‍♂ ☹️دختر خانم ها نباید بخونن🤷‍♀🙏😐😅 _________________________ ۳. ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. نباید فکر کنید چون او خیلی زیباست، چون خواستگاران زیادی دارد یا چون ممکن است به زودی فکر رفتن از ایران به سر او بزند، باید سریع وارد عمل شوید و او را شکار کنید. باید ارزش های شما با ارزش های همسرتان یکسان باشد. اگر در مورد فردی که می خواهید با او ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر برای شناخت او وقت بگذارید. 🔵چطور پیشنهاد را بگوییم؟ ۱. حتما در این مدت اطلاعات حداقلی درباره روحیات او به دست آورده اید. جدی است یا شوخ طبع؟ فانتزی فکر می کند یا خیلی رسمی؟ صحبت کردن درباره ازدواج را به فضایی که مورد علاقه او است ببرید. مثلا می توانید این کار را تلفنی انجام دهید اما چندان خوشایند نیست. صحبت درباره یک زندگی مشترک به چیزی بیشتر از گفتگوهای تلفنی نیازمند است. قرارتان را در یک محیط فرهنگی تنظیم کنید. کافی شاپ یک فرهنگسرا یا موزه محل مناسبی به نظر می رسد. اگر او را به محلی ببرید که پاتوق جوان های پرهیاهو است، مثلا کافه ای شلوغ پر از بوی دود سیگار، قطعا نتیجه مناسبی نخواهید گرفت. ۲. از او نخواهید سوار ماشین شما شود تا در خیابان یا همین طور که در حال رانندگی هستید موضوع را با او در میان بگذارید. پیشنهاد ازدواج دادن و صحبت درباره آینده نیازمند فضای مناسب و مکان مناسب است. #ادامه_دارد... #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan