6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 برا چی ازدواج نمیکنی؟
➖ با این وضع اقتصادی مگه میشه ازدواج کرد؟؟
💠 پاسخ مقام معظم رهبری
••|😎👳🏻♂|••
📛 تصورات غلط را کنار بگذاریم🪴
✍ رهبرانقلاب: بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود میکند، بالا رفتن سن ازدواج است؛ چرا سن ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟🌺
از آنطرف میگویند که اینها خانه و شغل و درآمد ندارند؛ ما نباید تصور بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانهی مِلکی و شغل🌹 درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه. اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه. این قرآن است که با ما دارد اینجور حرف میزند. 🌷
📗 ترجمه آیه ۳۲ سوره نور: «و زنان و مردان مجرد خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند آنها را به فضل خويش بىنياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست.»👌🫡🫡🫡🫡🙂👆💐🌷🌷💙💙💚💚❣️💖💖⭐⭐
@mojaradan
🔴 #دفتر_نقاشی_زندگی
💠 دخترم ۱۰ سالشه دفتر نقاشی ۴ سالگیشو نگه داشته. امروز دفترشو آورد و به نقاشیاش نگاه میکرد بعضیاش واقعا نسبت به سنش قشنگ بود ولی گاهی هم میخندید و میگفت چقدر زشت کشیدم ولی اونموقع کسی بهم نگفته بود اینا زشته و فکر میکردم بهترین نقاشی رو کشیدم. گفتم بله نسبت به سنّت بعضیاش رو خوب کشیدی ولی بعضیاش هم از سر بیحوصلگی و تنبلی و نابلدی، زشت کشیدی.
💠 اگر انسان دفتر زندگی خودش را ورق بزند و اعمال گذشتهی خودش را بازنگری کند میبیند بعضی از کارهایش بچّهگانه یا ناپخته بوده. با خود گفتم خب ممکن است در آینده نیز نسبت به رفتارهای فعلیام، چنین قضاوتی داشته باشم پس نباید فکر کنم همیشه تمام تصمیماتم عاقلانه و زیباست ممکن است در آینده به برخی از تصمیمات و رفتارهایم بخندم و از آنها خجالت بکشم.
💠 این نگاه و این احساس، میتواند باعث شود تا برای رفتارها و تصمیماتم با تفکّر، بدون تعصّب و عجله و با مشورت و استفاده از تجربیات افراد مورد اعتماد پیش بروم.
@mojaradan
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 میخوایم قانون پوشش رو عوض کنیم، نظر شما چیه!؟
🔻توی خیابون از مردم پرسیدیم:
"تصور کنید قرار باشه بعد از این همه دعوا و جار و جنجال قانون پوشش رو عوض کنیم؛ به نظر شما تو قانون جدید باید چه حدی از پوشش تعریف بشه؟"
‼️جواب های مردم👆👆
#قانون_حجاب
#اسلام
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام فرمانده اونم در خفقان باکو (آذربایجان)
با روبستن چهارتا نونهال واقعا هم غیرت میخواد هم جرأت و هم عشق ..
چقدر زیباس این تلاش!
👤 💡سید هانی هاشمی|Hani Hashami
#سلام_فرمانده ❤️
💠 @mojaradan 💠
#مکیال_المکارم
👌یک دقیقه به یاد مهدی فاطمه ی زهرا سلام الله علیهما ...
🔴مطالعه ی کتاب شریف "مکیال المکارم" ؛
کتابی که به سفارش امام زمان ارواحنا فداه، نوشته شد ...
📍قسمت نود و نهم
✅ تکالیف بندگان نسبت به آن حضرت
💠صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت علیه السلام
ودراستحباب آن تردیدی نیست ، نظر به اینکه این کار از گونه های مودت نسبت به قربی و بستگان پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم است که خداوند بندگانش را در کتاب خود به آن امر فرموده.
.... پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمود:« هیچ بنده ای ایمان نیاورد تا اینکه من نزد او از خودش محبوبتر باشم ، و خاندانم از خاندان خودش نزد او محبوبتر باشند ، و عترت من از عترت خودش نزد او محبوبتر باشند ، و ذات من از ذات خودش نزد او محبوبتر باشد ».
💠حج رفتن به نیابت از آن حضرت و فرستادن نایب که از طرف آن جناب حج کند
این کار بین شیعیان در روزگار قدیم متداول و مرسوم بوده .
....امام صادق علیه السلام فرمود :« برای کسی که از سوی شخص دیگری حج می کند اجر و ثواب ده حج خواهد بود ».
این حدیث بر استحباب نیابت در حج از سوی مؤمنین و مؤمنات _ چه زنده یا مرده باشند_ دلالت دارد ، بویژه اگر از خویشاوندان باشند، پس نیابت در حج از سوی مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام قدرش بالاتر و ثوابش برتر است، زیرا که آن حضرت مقامش از همه اهل ایمان بالاتر و شأن و اجرش از تمامی آنان برتر است .
📚منبع :مکیال المکارم
🌱قسم به صبح ظهور و به لحظه فرجت
🌱که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست
📍با مرور کتاب مکیالالمکارم با ما همراهباشید.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
#کلاس_مهدویت
✨ 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج🤲 💚💫
@mojaradan
انسان شناسی ۷۸.mp3
11.47M
#انسان_شناسی ۷۸
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
حتماً به خنده میاُفتیم؛
کسی بر ما اظهارِ عشق کند، و خود را وفادارمان بداند،
اما با دشمنی که به نابودیمان کمر بسته نیز عاشقانه رفاقت کند!
اما خودمان روزانه چندین بار به لاالهالّاالله در نماز اقرار میکنیم، اما در ابعاد گوناگون سبک زندگیمان، از دشمن الگو و برنامه میگیریم!
این راهِ عاشقی، به ناکجاآباد است!
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما با صدا ببینید
اینجا سوییس نیست،
اینجا طبیعت زیبای روستای گالش کلا، از توابع شیرگاه در شهرستان سوادکوه استان مازندرانه.
#طبیعت_بکر
@mojaradan ♥️💚
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان فـــــَتـــــٰــآح💖 قسمت سی و هشتم او می رود. من می مانم و یه قلب درمانده ی مبتلا.... ا
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح💖
قسمت سی و نهم
اگر به من باشد دوست ندارم
پای خواستگار به خانه باز شود
با این شرایطی که مادر دارد نمی توانم او را تنها بزارم و به زندگی خودم فکر کنم
مادر می گوید باید سر و سامون بگیری..
اما هر که بیاید برایش شروطم را می گذارم
که از مادر جدا بشوم خدا نکند اگر مرا بخواهد باید قبول کند که مادرم هم باید کنارم باشد تسبیح را از تو جیبم در می اورم
رفتم تسبیحی شبیه تسبیح او خریدم. زیباست
نمی دانم دوستش دارم یانه
خدایا میدانی اهل گناه نیستم دوست داشتم امشب او می آمد....
نمی دانم چرا یهو اینطور شدم
خدایاااااااا
حلال اش را نصیبم کن
لعنت به شیطان اگر بخواهم کاری بکنم فکری بکنم که نارضایتی تو باشد
خدایا هرچی شما صلاح میدانی
حقیرتر و گنه کارم
تنهایم نگذار خدایا
مهره های تسبیح را جابه جا می کنم و با ذکر یافتاح آرام می گیرم
یا فتاح یا فتاح
یا فتاح فتاح
.
.
.
.
.
.
.زنگ در به صدا در می اید
کمی استرس دارم
مادر می رود و در را باز می کند
صدای احوال پرسی به گوش می رسد....
کمی که می گذرد
مادر صدایم می کند
چایی ها را درون فنجان می ریزم
چادرم را مرتب می کنم
و چایی به دست به راه می افتم .
❤️ فدایی بانو زینب جان ❤️
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان فتاح💖
قسمت چهل
نگاهم به قامت اش می افتد
تعجب می کنم..
مادر چشم و ابرو می آید که چایی ها را بگیرم.
متعجب کاری را که مادر گفت را انجام میدهم و یادم می رود سلام دهم..
نگاهش پایین است و سرخ شده است
چایی را بر می دارد و تشکر می کند...
کنار مادر می نشینم و به فرش چشم می دوزم
- رمیصا جون خوبی؟
+ممنون.
-دیگه گفتی زود به زود به ما سر میزنی ، نیومدی دیگه خودمون اومدیم..
با صدا می خندد.
و مادر هم با سخن سکینه خانم لبخند میرند
و می گوید ؛
-خوش اومدین.
چشمم به فرش است و او نیز گل های فرش را نگاه می کندمادر و سکینه خانم صحبت شان گل کرده و باهم تعریف می کنند...
امروز در ذهنم گفتم که دوست دارم او به خواستگاری بیاید نمی دانستم همان می شود....
خدایا شکرت
که صدایم را می شنوی
کمکم کن بنده ی خوبی
در درگاهت باشم ...
ارام به سکینه خانم می,گوید:
-مادرجان
سکینه خانم از مادر
چشم می گیرد و رو به او می گوید: بله
من و من می کند و می گوید:
-میشه بریم سر مباحث اصلی
سکینه خانم می خندد و می گوید
باشه عزیزم
روبه مادر می گوید :
_ والا از روزی که رمیصاجان رو دیدم
به خاطر مهربونی هاش ، متانت و وقارش خیلی ازش خوشم اومد و مهرش به دلم نشست، اما نمیدونستم دل این پسر هم رفته..
سکینه خانم خندد و امیر ارشیاء سرخ می شود و دستی به صورتش می کشد.چایی ام را بر میدارم و دستانم را دور فنجان می گیرم
عکس چادرم توی فنجان افتاده است
چایی را آهسته می خورم
مادر می گوید:
- والا سکینه خانم زمان ما نمیزاشتن داماد رو بیینیم که حداقل ببینیم چه شکلیه
تو زندگی هم مجبور بودیم با همه چیزش بسازیم اما الان باید خودشون پسند کنن و به دل هم بشینن..
سکینه خانم در حالی که فنجان اش را پایین می آورد می گوید:
_ آره .خودشون باید برن باهم حرف بزنن سنگ هاشون رو وا بکنن...
چشمکی حواله ی مادر می کند و می گوید:
_ منو شما هم با هم گپ می زنیم
❤️ فدایی بانو زینب جان ❤️
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🌸🌸🌸🌸🌸