eitaa logo
مجردان انقلابی
14.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌دکتر انوشه خیلی خوب این مرحله از عاقل شدن رو توصیف میکنه؛ "مدت هاست که از آدم های سمی فاصله گرفتم ! سمی از نظر من یعنی؛ دروغگو، نمک نشناس، بی معرفت، دورو، پرحاشیه و ‌..." @mojaradan
۶ نوع شخصیتی که هرگز نباید با آنها وارد رابطه‌ عاطفی شوید؛ ۱. ایرادگیر چنین افرادی با ایرادگرفتن از دیگران به‌خاطر کوچک‌ترین مسائل و نصیحت‌کردن آنها، ابراز وجود می‌کنند. آنها ابایی از آزردن دیگران ندارند و بنابراین قادر به برقراری رابطه‌ی عاطفی سالم نیستند. ۲. بیش از اندازه مظلوم فرد مظلوم همیشه خود را قربانی می‌داند. چنین فردی دنبال کسی است که به او دل‌داری بدهد. اگر شریک عاطفی‌شان این کار را نکند، به سراغ فرد دیگری می‌روند. ۳. بیش از اندازه خودخواه افراد خودخواه انقد درگیر خودشان‌اند که نمی پذیرند شریک عاطفی آنها هم ممکن است ناراحتی داشته باشد. البته آنها می‌دانند که شاید خودشان دلیل ناراحتی دیگران باشند اما باور دارند همه باید درمورد آنها استثنا قائل شوند. ۴. بدون اعتماد به نفس از تایید نشدن توسط دیگران احساس ضعف می‌کنند و با کوچک‌ترین نشانه‌ی بی توجهی بی درنگ تصمیم به پایان‌دادن رابطه می‌گیرد و به یافتن فردی دیگر فکر می‌کند. ۵. بیش از اندازه عاشق پیشه روند دلدادگی و شکل‌گیری رابطه‌ای جدید برای فرد عاشق پیشه خیلی مهم است. کارهای معمولی راضی‌شان نمی‌کند. برای مقابله با این مسئله، فرد ابزار و راه‌های جدیدی پیدا می‌کند و در این مسیر هیچ حدومرزی نمی‌شناسد و به راحتی خط قرمز شریک عاطفی خود را زیر پا می گذارد. ۶. خودشیفته برای خودشیفته‌ها، هرگز عشقِ تنها یک نفر کافی نخواهد بود. آنها پیوسته به‌دنبال شریک عاطفی کامل و بی‌نقص می‌گردند و باور دارند رابطه‌ی فعلی‌شان آن‌قدر درخشان نیست که ارزش ادامه‌ دادن داشته باشد. @mojaradan
26.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
43.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
26.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
26.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 از_روزی_که_رفتی قسمت ۲۳ و ۲۴ _دکتری؟ رها اصلاح کرد: _دکترا دارم. _دکترای چی؟ +روان
+قلب من برای رویا میتپه! _چرا شنیدن اسم احسان عصبانیت کرد؟ +رها الان متاهله! _تو چی؟ تو متاهل نیستی؟ فقط رها متاهله؟ صدرا دستی در موهایش کشید: _من باید برم سرکار؛ رها بلندشو ببرمت خونه، کاردارم. نزدیک خانه بودند که صدرا به حرف آمد: _پس اسمش احسانه؟ رها چشم به جاده دوخته بود که صدای صدرا را شنید: _پس دلیل توجهت به احسان اینه؟ تو رو یاد نامزد سابقت میندازه؟ منو باش فکر میکردم تو چقدر مهربونی! +اشتباه نکن؛ احسان کوچولو خیلی دوست‌داشتنیه! من دوستش دارم، ربطی به اسمش و نامزد سابقم نداره. از لحظه‌ای که اسمت رفت تو شناسنامه‌ی من، یک لحظه هم خطا نکردم... چه تو ، چه تو . صدرا نفس عمیقی کشید و آرام شد. رها خیانت نکرده بود؛ اما خودش چه؟ خودش چندبار خیانت کرده بود؟ چندبار به دختری که محرمش نبود گفته بود دوستت دارم؟ چندبار برای شادی او زنش را انکار کرده بود؟ حالا زنی را متهم کرده بود که خیانت در ذاتش نبود، زنی که تمام اجبارها را پذیرفته بود، زنی که هنوز هم نمیدانست چرا همسرش شده. تا رسیدن به خانه سکوت کردند. سکوتی که باعث به خواب رفتن رها شد. چقدر این دختر را خسته کرده‌اند؟ در کلینیک قبل از دیدن او، چقدر محکم بود، مثل رویا محکم ایستاده بود و صحبت میکرد. نگاهش که خیره چشمانش شده بود،.... نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´