eitaa logo
مجردان انقلابی
13هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍در ر قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس اول به بازار رفت و از قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا . همسایه دوم سم را و به خانه اش رفت. قبلا به گفته بود حوض را برایش از گرم پر کنند و یک دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری ‌ @mojaradan 🌺🌿🌺🌿🌺
🔴 تاثیر گذاری یک جمله،برای ترک نشدن تا آخر عمر!🔴 🔻🔻 💥در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء آمده است : ☘در یکی از که برای برخاست ، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بلند شو به مطهّر مشرّف شده و در آنجا نماز بخوانیم. ❄️آقا زاده ،بناچار از جا برخاست و وضو گرفت و با هم راه افتادند. 🔵 کنار درِ صحنِ که رسیدند، آن جا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. 🌟 آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرمود: این شخص در این برای چه این جا نشسته است ؟ 🌴آقا زاده گفت : برای از مردم . 🌺فرمود: به نظر تو،چه مقدار ممکنه،مردم به این شخص کمک کنند؟ 🍃 گفت : احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان ). 🌼مرحوم فرمود: فرزندم ! درست فکر کن و ببین: 🍁 این آدم برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم شاید)، در این وقت از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست به سوی مردم دراز کرد! 🔴آیا تو، به اندازه این شخص ، به وعده های خدا درباره خیزان و اعتماد نداری که فرموده است: 🔆 هیچ کس نمی داند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده ... ☘ آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد که تا آخر عمر از شرف وسعادت بیداری برخوردار بود و ترک نشد... 📗شب مردان خدا،ص۴۴،۴۵ @mojaradan
🌚🌟🌚🌟 🌟🌚🌟 🌚🌟 🌟  :🔻🔻 🔶 خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عزّ و جلّ فرمود : 🔲▪️إنّ مِن عِبادِيَ المؤمنينَ لَمَن يَجتَهِدُ في عِبادَتِي فَيَقُومُ مِن رُقادِهِ و لَذيذِ وِسادِهِ لي اللَّياليَ فَيُتعِبُ نفسَهُ في عبادَتِي ،  فَأضرِبُهُ بالنُّعاسِ و اللَّيلَتَينِ نَظَرا مِنّي له و إبقاءً علَيهِ فَيَنامُ حتّى يُصبِحَ فَيَقومُ و هُو ماقِتٌ لنفسِهِ  زارٍ علَيها و لو اُخَلِّي بينَهُ و بينَ ما يُرِيدُ مِن عِبادَتِي ،  لَدَخَلَهُ العُجبُ مِن ذلكَ  فَيُصَيِّرُهُ العُجبُ إلى الفِتنَةِ بأعمالِهِ فَيَأتِيهِ مِن ذلكَ ،  ما فيهِ هَلاكُهُ ؛ لِعُجبِهِ بِأعمالِهِ و رِضاهُ عن نفسِهِ ، حتّى يَظُنَّ أنّهُ قد فاقَ العابِدينَ و جازَ في عِبادَتِهِ حَدَّ التَّقصيرِ .  فَيَتَباعَدُ مِنّي عندَ ذلكَ،  و هو يَظُنُّ أنّهُ يَتَقَرَّبُ إلَيَّ .▪️🔲 ⚫️🔴 گاه باشد كه يكى از بندگان مؤمن من در من مى كوشد و از بستر خود برمى خيزد و بالين خوش را رها مى سازد و به عبادت من مى پردازد و خود را در راه بندگى من به مى افكند ، اما من از روى و به او و براى حفظ [ سلامتى معنوى ] و يكى دو ، چرت را بر وى مسلّط مى كنم و او مى خوابد و برمى خيزد و نمازش را مى خواند  ، در حالى كه از نفْس خود در خشم است و آن را سرزنش مى كند . اگر رهايش كنم تا همچنان به عبادت من ادامه دهد ، دچار خودپسندى مى شود و خودپسندى موجب مى شود تا به كارهايش گردد و از همين جا  آنچه مايه هلاكت اوست به وى در رسد؛ زيرا به اعمال خويش مغرور مى گردد و چندان از خود راضى مى شود  ، كه گمان مى برد از همه عبادت پيشگان برتر است و در عبادتش مرز تقصير ( كوتاهى ) را پشت سر گذاشته است . در اين هنگام از من دور مى گردد ، در حالى كه خيال مى كند به من نزديك مى شود . 📚( الكافي : ۲/۶۰/۴ ) ••❥⚜︎----------- @mojaradan 🎀 ••❥⚜︎-----------