▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
#انچه_مجردان_باید_بدانند
3⃣ فرد تحقیق کننده
📌کسی که برای #تحقیق اقدام میکند، باید چند ویژگی اساسی داشته باشد:
1⃣ #پختگی و دنیادیدگیِ لازم را برای این کار داشته باشد.
2⃣ از #روحیّات و معیارهای شما به اندازۀ کافی اطّلاع داشته باشد.
3⃣#حوصله و وقت کافی برای انجام این کار را داشته باشد.
‼️برخی از#پدران و مادران میگویند: «ما حال این همه تحقیق را نداریم». من هم به اینها میگویم: «#لطف کنید و چند قدمی در راهروی دادگاهها قدم بزنید تا بدانید اگر حال این تحقیق را نداشته باشید، چه #عاقبتی در انتظارتان است».
📛چه پدر و مادرانی که به جهت #شکست دختر یا پسرشان در مسئلۀ ازدواج، مزّۀ زندگی در #کامشان تلختر از زهر هلاهل شده است!
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۹۹
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
#استاد_محسن_عباس_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
♦️داستاني زيباو نكته اي بسيار مهم
يكي از دوستان #اهل سماوه ام در نجف اشرف كه سيدي روحاني ،اهل باطن و انصافا اهل وقت و روشن ضمير است برايم #رويايي كه ديده بود را تعريف مي كرد و من ان شاءالله نقل به مضمون ميكنم:
مي گفت در #خواب ديدم روز قيامت شده است و جمعيت كثيري در صحراي محشر تنه به تنه ي هم و در تنگنا ايستاده اند وتا چشم كار ميكند آدم بود كه ايستاده بود.
در ادامه #جلوي جمعيت ديدم كسي به شكل قاضي با روپوشي خاص و در حالتي كه صورتش پوشانيده شده بود با چكش قضاوت در حال حسابرسي به #حال خلائق است.
مي گفت من در ميان جمع چقدر چهره هاي آشنا ميديدم كه در دنيا به نظرم اينها #انسان هاي مهمي بودند اما آنجا از شدت گرما و #تشنگي زبانشان در كامشان خشك شده بود و معطل حسابرسي و دچار مشكل بودند.
گفت تا اينكه از ته اين #جمعيت عجيب و غريب ما وارد صحراي محشر شديم،به محض اينكه داخل جمعيت شديم كسي كه به شكل #قاضي بود از جلوي جمعيت به ما اشاره كرد.ما گفتيم خدايا چه شد؟
اشاره كرد شما بياييد جلو. ما هم جلو رفتيم و در مقابل او #ايستاديم.نگاهي به ما كرد و فرمود شما بفرماييد بدون حساب برويد بهشت!
گفتيم يا #للعجب ميان اين همه جمعيت كه اهل دين و ديانت هم درميان آنهاست آخر ما چه عملي انجام داديم كه اين #لطف عظيم شامل حال ما شده است؟
با تأملي فرمود شما كساني هستيد كه به #زائران اباعبدالله خدمت كرده ايد...
من كه اين داستان را شنيدم گفتم خوبست نكته اي را بگويم
درست است كه #خدمت به زوار امام حسين عليه السلام علي الظاهر همين كاري است كه #عرب ها ميكنند و موكب داري و امثال ذلك، اما انصافا دايره ي خدمت فراي اين حرفهاست،خصوصا براي كساني كه نميتوانند #مشرف شوند قابل تامل است.
خدمت به زوار ميتواند انواع متعدد داشته باشد ،از #پدر و مادري كه با اينكه نگرانند فرزندشان طوري شود به او اذن ميدهند بيايد يا همسري كه از بچه ها مراقبت ميكند تا شوهرش بتواند اداي احترام به ساحت سيدالشهداء كند يا رئيس اداره اي كه ميتواند به زائري مرخصي بدهد يا #اهل ثروتي كه ميتواند با مالش خيلي ها را راهي زيارت كند يا كارمندي كه كمك زائرين ميكند تا كار اداري اش انجام شود يا فرزندي كه پدر و #مادر پيرش را چند قدم حركت ميدهد به نيت زيارت يا كسي كه از ميان راه زوار آشغال ها را برميدارد و يا كسي كه #دست نوازش بر سر يتيمان عراقي و يا ايراني مي كشد.اين دايره انقدر وسيع است كه تمامي ندارد چرا كه اين خدمات از گوشه ي #عرش از نگاه رحمة الله الواسعه يعني سالار و سيد شهيدان اباعبدالله الحسين روحي له الفداء #مخفي نمي ماند،لذا فكري به حال خودمان و خدمت كردن به اين سازه ي بي نهايت كنيم كه در اين #دستگاه كاهي گم نخواهد شد.
#خدمتي_كنيم
#اربعين
مكتوبات طلبه ای ساکن در نجف اشرف🔻
.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
•┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
#داستان_شب
#طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
فاضل بزرگوار #سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از #طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و #دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار #ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این #لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى #اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در #خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در #نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و #فرش طلبگى است ، واگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به #هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به #آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به #حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و #نابسامان است ، شما مرا به #هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى #استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان #راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، #کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و #اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در #شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان #مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را #باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او #روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه #پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به #داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا #رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با #لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا #عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید #محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن #سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : #مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که #وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى #برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من #نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و #مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به #دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى #عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون #صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از #شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در #مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و #نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان #مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان #چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور #نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و #مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما #درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه #لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه #سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌚🌟🌚🌟
🌟🌚🌟
🌚🌟
🌟
#عوامل_محروم_شدن_ازنماز_شب :🔻🔻
🔶 #پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عزّ و جلّ فرمود :
🔲▪️إنّ مِن عِبادِيَ المؤمنينَ لَمَن يَجتَهِدُ في عِبادَتِي
فَيَقُومُ مِن رُقادِهِ و لَذيذِ وِسادِهِ #فَيَتَهَجَّدُ لي اللَّياليَ فَيُتعِبُ نفسَهُ في عبادَتِي ،
فَأضرِبُهُ بالنُّعاسِ #اللَّيلةَ و اللَّيلَتَينِ نَظَرا مِنّي له و إبقاءً علَيهِ
فَيَنامُ حتّى يُصبِحَ فَيَقومُ و هُو ماقِتٌ لنفسِهِ زارٍ علَيها
و لو اُخَلِّي بينَهُ و بينَ ما يُرِيدُ مِن عِبادَتِي ، لَدَخَلَهُ العُجبُ مِن ذلكَ فَيُصَيِّرُهُ العُجبُ إلى الفِتنَةِ بأعمالِهِ
فَيَأتِيهِ مِن ذلكَ ، ما فيهِ هَلاكُهُ ؛
لِعُجبِهِ بِأعمالِهِ و رِضاهُ عن نفسِهِ ، حتّى يَظُنَّ أنّهُ قد فاقَ العابِدينَ
و جازَ في عِبادَتِهِ حَدَّ التَّقصيرِ .
فَيَتَباعَدُ مِنّي عندَ ذلكَ، و هو يَظُنُّ أنّهُ يَتَقَرَّبُ إلَيَّ .▪️🔲
⚫️🔴 گاه باشد كه يكى از بندگان مؤمن من در #عبادت من مى كوشد
و از بستر خود برمى خيزد و بالين خوش را رها مى سازد و #شبها به عبادت من مى پردازد و خود را در راه بندگى من به #رنج مى افكند ،
اما من از روى #لطف و #محبّتِ به او و براى حفظ [ سلامتى معنوى ] و يكى دو #شب ، چرت را بر وى مسلّط مى كنم
و او مى خوابد و #صبح برمى خيزد و نمازش را مى خواند ، در حالى كه از نفْس خود در خشم است و آن را سرزنش مى كند .
اگر رهايش كنم تا همچنان به عبادت من ادامه دهد ، دچار خودپسندى مى شود و خودپسندى موجب مى شود تا به كارهايش #مغرور گردد
و از همين جا آنچه مايه هلاكت اوست به وى در رسد؛
زيرا به اعمال خويش مغرور مى گردد و چندان از خود راضى مى شود ، كه گمان مى برد از همه عبادت پيشگان برتر است
و در عبادتش مرز تقصير ( كوتاهى ) را پشت سر گذاشته است .
در اين هنگام از من دور مى گردد ، در حالى كه خيال مى كند به من نزديك مى شود .
📚( الكافي : ۲/۶۰/۴ )
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
••❥⚜︎-----------
@mojaradan 🎀
••❥⚜︎-----------
#خواستگاری
🔴قابل توجه دختران، بویژه دخترانی که خواستگارشان میرود و دیگر برنمیگردد و #خبری نمی شود...
🔹جواب رد شنیدن برای دخترها، با جواب ردی که #پسرها می شنوند یکسان نیست. برای دخترها این جواب رد به دو دلیل ناراحت کننده تر است. اول به دلیل روحیه حساس دخترها و تعبیرهایی که از این جواب رد دارند و دوم به دلیل آنکه در خواستگاری های رسمی، #دختران قبل از آنکه انتخاب کننده باشند، انتخاب شونده هستند.
در چنین شرایطی، بیشتر دخترها در فاز خود تخریبگری و احساس تقصیر می روند و فکر می کنند حتما ایرادی دارند که پسندیده نشده اند. شاید کم و کسری دارند، از معیارهای جامعه فاصله دارند یا حتی خانواده شان به قدر کافی مناسب نیست.
🔸اما واقعیت این است که همه اینها می تواند تفکر اشتباه شما باشد. شما ممکن است واقعا دختر ایده آلی باشید، اما تفاوت داشتن با این #خواستگار، در چند زمینه اصلی، موجب عدم تفاهم شود.
#ناراحت شدن حق شماست؛ اما آن را کش ندهید. یکی از اتفاق های عادی زندگی این است که گاهی دل انسان به شدت یک چیزی را می خواهد و به دلیل موانعی که در راه رسیدن به آن اتفاق می افتد، به آن نمی رسد. به این فکر کنید که شاید این زندگی به مصلحت شما نبوده و این #لطف خداوند است که شما را از آن دور کرده.
قرآن به صراحت می فرماید: ...وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ؛ ...و بسا چيزى را خوش نمى داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى داريد و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمیدانید. (سوره بقره، ۲۱۶)
🔹باورهای غیرمنطقی مثل این که به خودتان بگویند «من خوب نیستم، زیبا نیستم یا هیچ فردی من را دوست ندارد»، به خودتان می باورانید که این مشکل در آینده هم وجود خواهد داشت. یعنی این مسئله کوچک را به یک بحران شدید تبدیل می کنید.
بنابراین برای اصلاح این باورهای غیر#منطقی، با فکر کردن به اینکه «من معیارهای این #خواستگار خاص را نداشتم» به خودتان، خیلی کمک می کنید تا با این مسئله راحت تر کنار بیایید.
🔸تحمل ناراحتیِ شنیدن #جواب_منفی، بسیار راحت تر از تحمل سختی های ازدواج ناموفق است. جلسات #خواستگاری برای شناخت هر چه بیشتر دو خانواده و همچنین دختر و پسر از یکدیگر انجام می گیرد، برای به نتیجه رسیدن لازم است که دونفر ببینند چه قدر با هم تفاهم دارند، طبیعی است که در روند خواستگاری، دونفر با توجه به نکات و شرایطی که از طرف مقابل شان می بینند، متوجه شوند که هم کفو هستند یا خیر. بنابراین در صورت هم کفو نبودن به این #نتیجه می رسند که مناسب یکدیگر نیستند و یکی از طرفین به دیگری جواب منفی می دهد.
ولی اگر به هر دلیلی بعد از این ارزیابی ها و رسیدن به این که هم #کفو نیستند جواب منفی داده نشود و این ازدواج انجام شود به احتمال زیاد، یک #ازدواج ناموفق شکل خواهد گرفت و این مسئله، مشکلات بعدی زیادی را به دنبال دارد که تحمل سختی های آن از ناراحتی بعد از شنیدن جواب منفی که الان با آن مواجه شده اید، بسیار بیشتر خواهد بود.
#كرونا #در_خانه_بمانيم 🌸
#كرونا_را_شكست_ميدهيم
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💠 @mojaradan