eitaa logo
مجردان انقلابی
12.9هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.8هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 ادمین کانال ↶ @mojaradan_adm (تبلیغات انجام میشود) متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir_ir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ساختـمونموݧ🏨 موش زیاد داشت...😕 شبـا از تـرس😰 موشـا نمیتونسـتم بـرم آشپز خونـہ... یـہ موکـت زدم... اوݧ جایـے کـہ فـکر مـیکـردم محـل رفـت و آمـد موشـاسـت... یـہ شـب که آقامهدے اومد گفت... "خیلـے تشنمـہ... آب خنک خنک میخوام..." گفتم... "پـارچ بغـل دستتـہ..."🙂 گفت... "نـہ...باید برے واسم درست کنی...!" با ترس و لرز رفتم و...😥 آب یـخ درسـت کردم... وقتـے برگشتـم دیـدم داره میخنـده...😅😐 گفـت... "از هموݧ اول کـہ موکتـو اونجا دیـدم... فہمیدم قضیه از چه قراره... میخواستم سر به سرت بذارم...😉" گفـتم... " آره... تو رو خدا مهدے یه کاری بکن... تا از شرّ این موشا راحت شم...☹️" گفت... "یـہ شرط داره...!" من ساده هـم منتظر بودم ببینم چـہ شرطی میذاره... گفت...🙁 "شرطـش اینـہ... که اگـہ موشا رو گرفتم... کبابشون کنـے...😵" "اوݧ شـب دیگه اصلاً نتونستم شام بخورم...!😣💚😅 ●join●⬇️ ❣ @mojaradan •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 😍 💕قهر بودیم، درحال نمازخوندن بود💕 💕نمازش که تموم شد، هنوز پشت به اون نشسته بودم...و کتاب شعرشرو برداشت و با یه لحن شروع کرد به خوندن... ولی من باز باهاش قهر بودم!!!!! کتابو گذاشت کنار...بهم نگاه کردو گفت: غزل تمام... نماز تمام... دنیا مات... سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!! باز هم بهش نگاه نکردم....!!! اینبار پرسید: ؟؟؟😍 سکوت کردم.... گفت : "عاشقم گر_نیستی لطفی بکن نفرت بورز 😊 بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند ..." . دوباره با لبخند پرسید: عاشقمـــــی مگه نه؟؟؟؟؟☺️ گفتم: نـــــــه!!!!! . گفت: لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری ... که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری ...😊 . زدم زیر خنده و روبروش نشستم.... دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...😍 بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم... خدارو شکر که هستی....☺️ راوی:مرحومه ملیحه حکمت  🌷🌷 ✼═══┅💖💖┅═══✼ 💞 @mojaradan
♥️💍💕 🙃🌸 💞برای خرید برای آقاجواد خریدم. بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست. پرسیدم چرا ساعت را دستت ؟ گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟! گفت: توی نگاهم به ساعت می افتاد و فکرم می اومد پیش تو... ...می دونی که باید اول باشه بعد .. 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @mojaradan ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💞 میگفت: بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب اجازه نمیده. منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت... اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو... پس چی میشد... لحظه آخر بهش پیامک زدم، گفتم: راضی ام به رفتنت... دوست دارم تمام تلاشت باشه...منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم. تو فقط دعا کن... کاش میدونستی چه محکمی هستی... تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت... فاطمه ی عزیزم مهرتان سنجیده ام خوبان فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری... 💕💞💕 💓 شهدا 🌷 💍 ³¹³بھ.مـا.بپیـوندیـد🌱💚 °✿°↷🍀 |‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•|@mojaradan
یہو وسط حرفـش میگفت: "خانوم...❤️ اگـہ مݧ شہید شدم بہم افتخار کن..."☺️ مـیگـفـتـم:"وا بـہ چـے افتخار کنم…؟!😒 بـہ ایݧ کـہ شوهـر نـدارم…؟!"😞 میـگفـت: "بـہ ایݧ افتخار کـݧ کـہ من همه رو دوست دارم و... بـہ خاطر همـہ مردم میرم..😊. اگـہ نرم دشمن میاد داخل خاکموݧ...😔 پیـش از ما هـم اگه شـہدا نمیرفتݧ... حالا ما هـم نمیتونستـیم تو امنـیت و آرامـش زندگـے کنیم..."🙂 روز آخرے کـہ میخواست بره گفت: "بیایـیـد وایسید عکس بگیریم…📸 کولـہ شو کـہ برداشت... رفتم آب و قرآݧ بیارم... فضا یـہ جورے بود...😢 فکر میـکردم ایݧ حالات فقط مخصوص فیلمـا و تو کتاباست... احـسـاس میکردم... مهدی بال درآورده داره میـره...😣 از بـس کـہ خوشحال بود... ساکـشو خودم جمع کردم... قرار بـود ۴۵ روزه بره و برگرده ولـے.. ۲۱ روزِ بعد شهید 💔شد...😭💚 💍 ══════°✦ ❃ ✦°══════ 🌸 @mojaradan🌸 ══════°✦ ❃ ✦°══════