☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#خاطر_خواهی_شما_چیز_دیگریست
@pedaremehraban_salam
آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کن آخرش به خدا خوب می شوم
این روزها ز دست دل خویش شاکی ام
قدری تحملم بنما... خوب می شوم
حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش
با یک نگاه لطف شما خوب می شوم
#يا_ايها_العزيز
#فأوف_لنا_الكيل
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#ايمان_دارم_كه_جوابم_را_ميدهيد
@pedaremehraban_salam
داشتم با خودم
فکر میکردم که
کاش میدونستم
چقدر دوستم داری؟!
اصلا دوستم داری؟
یه دفعه یاد اون حرف قشنگتون افتادم :
"ما شما رو فراموش نمیکنیم"
ما آدم معمولیا،
بینمون رسمه
هر کسی رو دوست داریم،
فراموشش نمیکنیم.
#خاطر_خواهی_شما_چیز_دیگریست
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#ميخواهم_همرنگتان_شوم
@pedaremehraban_salam
فقط شما ميدانيد
در دل ما چه میگذرد...
#خاطر_خواهی_شما_چیز_دیگریست
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ... .
#مدد_نما_كه_بمانم_عاشق_و_خدمتگزار
@pedaremehraban_salam
میشه
یه روز
ما منتظر اومدن مهمون باشیم
و اون مهمون شما باشید
#مولاي_غريبم
#خاطر_خواهی_شما_چیز_دیگریست
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#بأبي_أنت_و_امي_ونفسي_وأهلي_ومالي
@pedaremehraban_salam
ابوالقاسم جعفر بن محمد قولویه می فرماید: مـن در سـال ۳۳۷، هـجری که اوایل غیبت کبری بود، (همان سالی که قرامطه،حجرالاسود را به مـسجد الحرام برگردانده بودند) به عزم زیارت بیت اللّه، وارد بغدادشدم و بیشترین هدفم دیدن کـسـی بـود کـه حجرالاسود را به جای خود نصب میکند، زیرا در کتابها خوانده بودم که آن را از جـایـش کـنـده و بـیـرون مـی بـرنـد و پس از آوردن،حجت زمان و ولی رحمان حضرت بقیه اللّه ارواحـنافداه آن را در جایش نصب میکنند.
[چنانچه در زمان حجاج لعنه اللّه علیه از جایش کنده شـد و هر کس خواست آن را در جای خود نصب کند ممکن نشد تا آن که امام زین العابدین و سید الساجدین (ع ) به دست مبارک خود، آن را بر جایش قرار دادند.] در بغداد سخت بیمار شدم، به طوری که خود را در شرف مرگ دیدم، لذا از آن مقصدی که داشتم (تـشـرف بـه بیت اللّه الحرام ) ناامید شدم .
مردی را که به ابن هشام مشهور بود از جانب خود نایب نـمودم، نامه ای سر به مهر به او سپردم و در آن از مدت عمر خود سؤال کرده بودم و این که، آیا در این بیماری از دنیا می روم یا نه ؟ و به اوگفتم : عمده هدف من آن است که این رقعه را به کسی که حجرالاسود را به جای خودنصب میکند، برسانی و جوابش را از او بگیری، زیرا من تو را فقط برای همین کارمی فرستم .
ابـن هـشـام گفت : وقتی به مکه معظمه وارد شدم و خواستند، حجرالاسود را در جای خود نصب نـمـایند، مبلغی به خدام دادم تا بتوانم کسی که آن سنگ را بر جای خود قرارمی دهد ببینم .
چند نـفـر از ایشان را نزد خود نگاه داشتم، تا مرا از ازدحام جمعیت حفظنمایند.
هرکس که می خواست حجرالاسود را در جای خود نصب نماید، سنگ اضطراب داشت و بر جای خود قرار نمیگرفت .
در آن حال جوانی گندمگون وخوشرو پیدا شد.
ایشان آمد و حجر را بر جای خود گذارد.
سنگ در آن جا، قرارگرفت، به طوری که گویا اصلا و ابدا از جای خود برداشته نشده است .
بـعـد از مـشـاهـده این حال، صدای جمعیت به تکبیر بلند گردید و آن جوان پس از این کار از در مسجد الحرام خارج شد.
من نیز به دنبال او رفتم و مردم را از جلوی خوددور میکردم و راه را باز می نمودم، به طوری که آنها گمان کردند دیوانه یا مریض هستم و راه را باز می نمودند.
چشم از آن جوان بر نمی داشتم تا آن که از بین مردم به کناری رفت و با وجودی که من با سرعت راه می رفتم و ایـشان با کمال تانی حرکت میکرد، باز به او نمی رسیدم، تا به جایی رسید که جز من کسی نبود که او را ببیند.
توقف نمود و فرمود: چیزی را که همراه داری بیاور.
رقعه را به او دادم .
بدون آن که آن را باز و نگاه کند، فرمود: به صاحب رقعه بگو، او در این بیماری فوت نمیکند، بلکه سی سال دیگر، از دنیا خواهد رفت .
ابن هشام گفت : آنگاه چنان گریه ای بر من غلبه کرد که قادر بر حرکت کردن نبودم .
جوان مرا به همان حال گذاشت و رفت، تا آن که از نظرم غایب شد.
ابوالقاسم بن قولویه می فرماید: ابن هشام بعد از مراجعت از حج، این واقعه را به من خبر داد.
نـاقـل اصل قضیه میگوید: پس از آن که سی سال از جریان گذشت، ابن قولویه مریض شد و در صـدد تـهیه کارهای آخرت خود برآمد: وصیت نامه خود را نوشت و کفن خود را آماده کرد و محل قبر خود را معین نمود.
به او گفتند: چرا از این بیماری می ترسی ؟ امید داریم که خداوند تفضل کرده و تو راعافیت دهد.
جواب داد: این همان سالی است، که خبر فوت مرا در آن دادهاند.
در آن سال، و با همان مرض وفات کرد و به رحمت الهی رسید
(کمال الدین / ج ۲ / ص ۵۷)
#خاطر_خواهی_شما_چیز_دیگریست
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
#تشرف
☘️
مولا صاحب الزمان (سلام الله علیه):
رَحْمَةَ رَبِّکُمْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ
وَ أَنَا تِلْکَ الرَّحْمَة
رحمت و مهربانیِ خدا
همه چیز را فرا گرفته است
و من
همان مهربانیِ خدا هستم.
#با_ادب_دست_به_سينه_سلام
@pedaremehraban_salam
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ... .
#خاطر_خواهی_شما_چیز_دیگریست
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
(بحارالانوار/ ج۵۳/ ص۱۱)