إِلَهِی مَا أَظُنُّك تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ
قَدْ أَفْنَیتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْك
خدایا ، این گمان را به تو ندارم که
مرا در حاجتی که
عمرم را در طلبش سپری کردهام ،
از درگاهت بازگردانی ..
مناجاتشعبانیه .
- مخاطبِ خاص
-
- با حرص ته سیگارمو با انگشت اشاره و شصتم به دورترین نقطه ممکن پرت کردم . .
و گفتم : چرته !
اینکه میگن آدما به از دست دادن عادت میکنن چرته .
من عادت نکردم ؛
هیچکس عادت نکرده !
کسی که پاهاشو از دست میده به راه نرفتن عادت میکنه؟!
اونی که صداش جادو میکنه رو میشه بهش گفت بیخیال خوانندگی شو عادت میکنی وقتی تا آخر عمر صداش تو گلوش باهاش هست؟!
به اونی که دل میبنده و بیدلبر میشه بگیم عادت میکنی به دیدن قلب سوراخت؟!
نمیشه دیگه آدم حسابی .
آدم به رنج کشیدن هیچوقت عادت نمیکنه
فقط هی خسته میشه .
یه روزی انقدر خسته میشه که دیگه حال اعتراض و ناله هم نداره
بعد بقیه نمیگن فلانی انقدر نداشت که جونش در رفت ؛
میگن دیدی فلانی عادت کرد به نداشتن بهمان؟!(:
- مخاطبِ خاص
-
- امروز مصادف با همون موقعیه ک رفتی .
اگه ازم بپرسن روز و تایمی هست که ازش متنفرباشی ، فقط امروز میاد تو ذهنم .
از ۱۳ اسفندِ پارسال ، دیگه صدای خنده هات تو گوشم نپیچید
دیگه چشمام چشمایِ قشنگتو ندید
دیگه شیرین زبونی نکردی واسم که قند تو دلم آب بشه .
دیگه بهت نگفتم موهات بازم بلند میشه ، بازم فرفریشون دل میبره .
از اون روز به بعد دارم میجنگم با خودم ، خودمو مشغول میکنم ک یادم بره دیگه ندارمت
ولی هر دختربچه هم سن و سالت ، هر آهنگی که دوتایی باهم میخوندیم ، هر جایی که باهم میرفتیم ، حتی خوراکیهایی ک دوست داشتی ، همه اینا منو یادِ تو میندازه (:
من بعدِ تو یه غمِ بزرگ نشسته تو چشمام . .
من لحظه به لحظه از دست رفتنتو
ضعیف شدنتو
گریه هاتو
درد کشیدناتو
به چشم دیدم و چشمام حق دارن اینهمه غم داشته باشن ، ندارن ؟
تکراریه ، ولی دلم برات به وسعتِ فاصلمون تنگه (:
من هنوز منتظرم یکی شونه هامو تکون بده بگه بیدارشو ، داشتی خوابِ بد میدیدی(:
من هنوز با صدای قشنگت تو تک تکِ خاطرههامون زندم . .
پارسال یه همچین روزی همه نگران این بودن که یعنی دووم میاره ؟
دووم آوردم ، چرا ؟
چون تو خواستی که دووم بیارم (:
به قولِ بچه ها تو ویدیوِ تبریک تولدم که گفته بودن از آسمونا حواست بهم هست و میخوای که همیشه حالم خوب باشه . .
اره تو حواست بهم هست و هرموقع خندیدم باهام خندیدی و هروقت غم داشتم غمگین شدی (:
میدونی از اینکه دستم بخوره رو صداهایی که ازت دارم و یدفعه پلی بشن ، میترسم .
چون نمیتونم باورکنم صاحب این صدا دیگه نیست و ندارمش .
تو این یه سال همه جا باهامون بودی و ثانیه ای نشد که حرفی ازت نباشه ، یه جوری که انگار هستی هنوز(:
دلتنگی داره جونمو به لب میرسونه دختر (:
کجایی ؟
ما قرار بود هنوز کلی کارای خفن باهم بکنیم ، کلی چیزای جدید تجربه کنیم و باز بخندیم ، قرار بود قد کشیدنتو ببینم ( :
چیشد پس ؟
تو خیلی بزرگتر از سنت بودی . .
واسه همینم لایقِ این زمین نبودی و خدا بردت پیشِ خودش .
ولی کاش یه راه حلی هم واسه ما میزاشت که از دوریت داریم جون میدیم (:
میدونم فاصلمون خیلی زیاده فرشته ی قشنگِ من
ولی از همین راه دور بغلت میکنم و طبقِ عادت همیشه دستاتو میبوسم(:
دلم میخواد چشمامو ببندم و وقتی بازشون میکنم ، برگردم به زمانی که هیچ اتفاقی نیفتاده بود . .
خلاصه که دلم برات خیلی تنگِ (:
و بعدِ رفتن تو دلتنگی شده قسمتی از وجودم .
رفتنت ، رفتنِ جان بود
خودت میدانی (((((((:
هدایت شده از منِ بیاو (:
تو دلت یه روز برام تنگ میشه .
برای زنگ زدنم ، برای پیام دادنم ، برای جوری که بهت اهمیت میدادم ، جوری که باعث شدم احساس دوست داشته شدن بکنی ، جوری که اولویت بودی و ازت مراقبت میشد . .
دلت برای وقتایی که همه رو میزدم کنار و فقط میخواستم تو کنارم باشی تنگ میشه ، دلت برای جوری که درکت میکردم و بهت ارزش داده بودم تنگ میشه
تو دلت یه روز برای من تنگ میشه
که احتمالا دیگه خیلی دیره((( :