🔴وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ
بعضی یهودیان به بعضی دیگر پیشنهاد میکردند: اولِ روز وانمود کنید به دین و قرآنی که بر مسلمانان فرستاده شده است، ایمان آوردهاید و آخرِ روز از ایمان خود برگردید! شاید آنها هم از دین اسلام برگردند.
همچنین(در بازگوکردن مطالبی از تورات که به نفع مسلمین است) به کسی جز خودتان، اعتماد نکنید!
یعنی اوّلِ روز، کلیّت قرآن و نبوّت محمد را تأیید کنید و عصر، ایرادی بر قرآن بگیرید و اشکالی وارد کنید تا مسلمین در دینشان سست شوند.
💠 در شأن نزول این آیه آوردهاند که چند تن از بزرگان و عالمان یهود با هم قرار گذاشتند که پیش پیامبر بیایند و نبوت او را تایید کنند و فیالواقع به حقّانیت قرآن اعتراف کنند، پس از آنکه این خبر در مدینه منتشر گشت، عصر همانروز تأیید خود را تکذیب کنند و بگویند ما متوجه فلان مطلب و فلان آیهٔ قرآن نبودیم، اینها با تورات سازگار نیست؛ لذا ما از ایمان خود برگشتیم. این ترفند باعث میشد بیش از خبر ایمان آوردن آنها، خبر ارتداد آنها و تکذیب قرآن در جامعه منتشر شود و مسلمین را دچار تردید کند. از این روش، امروزه در رسانهها زیاد استفاده میشود.
✅ این آیه به ما میآموزد که اگر رسانهٔ دشمن مطلبی در تأیید ما گفت، زود غرّه نشویم و فریب نخوریم. حتماً نقشهای در سر دارد و بدنبال جلب اعتماد است تا شب و در تاریکیِ فتنهها زهرش را بریزد و شمشیرش را فروآورد.
❗همچنین در سیاست خارجی مراقب این کهنهکیدِ دشمن باشیم: اوّلش دوست میشود و پیمان میبندد و چیزی میدهد و ما را وابسته به خود و بُخوری خود میکند و سپس بهانه میآورد و قهر میکند و پیمان میشکند و تحریم میکند تا ما را بترساند و امتیاز بیشتری بگیرد.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir
🔴 كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
شما مسلمانان بهترین امّتی هستیدکه برای نفع مردم خلق شدهاند؛ چون امربهمعروف و نهیازمنکر میکنید و خدا را باور دارید.
اهلکتاب هم اگر به پیامبر اسلام ایمان میآوردند، برایشان بهتر بود؛ بعضیهاشان ایمان دارند، ولی بیشترشان فاسقاند!
💠 طبق این آیه، مسلمین یک امّت واحدهاند.
این آیه بیگزاف، بالاترین حمد قرآن نسبت به مسلمین است و بعید است که فقط مسلمین صدر اسلام را مدّ نظر داشته باشد. بلکه منظور، مسلمینِ همهٔ دورانها هستند و همهٔ آنها را با هم امّت واحده دیده و بهترین امّت از آغاز تاریخ تا پایان آن محسوب کرده.
❇ اینکه فرموده: أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ، زمینهٔ این برتری را تعیین کرده است: امّت اسلام از لحاظ نفع اجتماعی و خدمتی که به جامعهٔ انسانی ارائه نموده، بهترین است. شاید امّتهایی در گذشته بودهاند که از حیث اخلاق فردی و زهد و اخلاص، برتر بودهاند، وقتی نفع اجتماعی چندانی نداشتهاند. پس این آیه دالّ بر برتریِ مطلق مسلمین بر دیگران نیست و اگر بود باید میگفت: أُخْرِجَتْ فیالناسِ. مگر اینکه مدّعی شویم منظورش همان بوده که بعید است، چون بعدش گفته: تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّه. یعنی وجه این برتری از لحاظ خدمات اجتماعی و نفع عمومی را بیان کرده. در عمل و در گسترهٔ تاریخ هم میبینیم که مسلمین در امر به معروف و نهی از منکر، کوشاتر از دیگر امّتها بودهاند و در برابر کژیها و ظلمها و شرکها، مماشات نکرده و همیشه قیامِ باللّه کردهاند.
✅ از این آیه و آیات مشابهاش اهمیت امر به معروف و محبوبیتش پیش خدا معلوم میشود. اینکه مؤمنی در این فریضه که شِبهجهاد است، از احدی نترسد و استقامت ورزد، او را پیش خدا محبوب و یکی از "خَيْرَ أُمَّةٍ" میکند.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir
💠 مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ
وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
محال است خدا به انسانی کتاب آسمانی و سِمَت رهبری و پیامبری بدهد، بعدش او به مردم بگوید: بهجای بندگی خدا، بندگان من باشید! بلکه میگوید: شما که کارتان یاددادن کتاب آسمانی و خواندن آن است، پس بیایید عالمانی ربّانی باشید!
همینطور، نمیگوید: فرشتگان و پیامبران را ارباب خود بگیرید. یعنی بعد از آنکه در برابر خدا تسلیم شدید، باز شما را به بیدینی فرامیخواند؟!
✅ مفهوم مهمّی که این آیه دارد مفهوم "ربّانییّن" است. این کلمه جمع ربّانی است یعنی کسی که منسوب به ربّ شده و صبغهٔ خدا بهخود گرفته. عالِمی که به علم توحید عمل کند و عبدِ محض شود، ربّانی میشود. طبق این آیه، غایت دین، ربّانی کردن انسانهاست و راهش عمل به تعلیمات کتاب خدا. یعنی کسانی که کتاب خدا را خودشان میخوانند و به دیگران تعلیم میدهند، همه برای این است که با عمل به آن، رنگ خدایی به خود بگیرند و خدایی شوند. انبیاء هم آمدهاند تا انسان را از خاک و گِل برکشند و ربّانی کنند. یعنی محصول کارگاه تربیتی انبیاء، ربانیّون هستند.
✅ طبق این آیه، نبیّ و به تبع ایشان علمای ربّانی باید به بندگی و طاعت خدا دعوت کنند نه بندگی و طاعت خویش. یعنی باید آیت خدا باشند نه مُثبِتِ خویش. اینطور که شدند، واقعاً آیتاللهاند.
❗پس حرف باید حرف خدا باشد و عالم دین باید مُبیِّن حرف خدا باشد نه چنانکه در آیات قبل آمد، مُختَرعات و موهومات خویش. باید به شریعت الهی دعوت کند نه بافتههای خویش.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir
🔴 ذیل عبارت "بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ" مستدرک جلد ۴ صفحه ۳۲۳ از رسول خدا(ص) روایت میکند که بر گردن هر مسلمان، این عهد الهی است که قرآن را بیاموزد و در آن تفکّر کند.
💠 طبق این آیه، طریقِ ربّانی شدن، علمِ دین و درسِ کتاب است، نه ریاضت و زهد و تصوّف. همچنین طبق این آیه، مفسّران واقعی قرآن، علمای ربّانیاند نه جاهلانی که کتاب خدا را درست نمیشناسند.
🔶️ بحرالعرفان از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت میکند که معنای عبارت آن است که همه، تا جایی که میتوانند باید فقیه و عالِم باشند.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir
🔶️ مقصود از دین خدا، دین واقعی است یعنی همان اسلام یا تسلیم در برابر خدا که روح تمام ادیان الهی است.
🔷️ وقتی همهٔ موجودات هستی در برابر خدا تسلیماند، چطور بعضیها دنبال راهی جز تسلیم میگردند و گمان میکنند از طریقی جز تسلیم شدنِ محض در برابر خدا، میتوان به کمال رسید.
❇ روش و طریقتِ هستی تسلیم است و مقصد هستی، خداست: لَهُ أَسْلَمَ ... وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ. انسان هم باید به همین نَهج برود تا به همین مقصد برسد و در کنار خدا آرام بگیرد.
💠 "طَوْعًا وَكَرْهًا" یعنی هرکس به طوع و رغبت، در برابر خدا تسلیم نشود، به اکراه وادار به تسلیمش میکنند. یعنی تندادن به حکم خدا، چارهای ندارد و هر موجودی محکوم حکم خداست و آنچه خدا تقدیر کرده و قضاء نموده باید راجع به او محقّق شود. چه آن موجود به آن حکم، چون حکم خداست، راضی باشد؛ چه راضی نباشد و مدام رنج بکشد و احساس عذاب و تنگی کند.
✅ باطن جهنم و عذاب مقیمِ آن، همین عدم رضا به خدایی خدا و به حکم خداست. هر موجودی که به فرمان تکوین و تشریع خدا راضی نیست، در حال عذاب کشیدن و در حال تجربهٔ دوزخ است و اگر از سخَط و طغیانش بازنگردد، بزودی در دوزخ افکنده خواهد شد و غیبِ باطنش آشکار خواهد گشت.
❗آدمی باید به حکم قضاء و قدری که خدا طبق عدلش بر او رانده، رضا دهد و به حکم شرعی که بر دوشش نهاده، گردن نهد. آن رضا و این تقوی، جمعاً، تسلیم را میسازند که دین خداست و دینی جز آن مقبول نیست.
📍عبارت "إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ" در انتهای آیه میرساند که پایان کار ما، خداست. پس چرا از همان اوّل رو به سوی او نکنیم و تسلیمِ او نباشیم.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir
🔴 لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
به مقامِ خوبان نمیرسید مگر آنکه، از آنچه به آن علاقه دارید در راه خدا انفاق کنید. هر چیزی هم انفاق میکنید، خدا از آن باخبر است.
💠 "بِرّ" به معنای نیکی و نیکوکاری است.
بِرّ یک مقام است و تلاش بسیار لازم است تا مؤمنی به آن مقام نائل شود.
از جمله: انفاق. انفاق یعنی خرج و هزینه کردن پول. در این آیه انفاق برای خدا مدّ نظر است نه مطلقِ انفاق. انفاق میتواند دنیایی یا ریائی یا به نیّت مقابله با دین باشد(آل عمران:۱۱۷، نساء:۳۸، انفال:۳۶). پس انفاق خدایی در این آیه مدّ نظر است.
✅ انفاقِ خدایی طبق آیات دیگر باید خالصانه و بیچشمداشت و بیمنّت و اذیت، با اولویت دادن به اقربا خصوصاً والدین باشد. انفاق باید از زیادی مال و بهدور از اسراف و زیادهروی باشد. انفاق باید برای رضای خدا و با طیب قلب باشد و مُنفِق از آن پشیمان نشود، انفاق باید مدام باشد یعنی در سرّ و علن و شب و روز، به بیگانه و آشنا باشد. انفاق را خدا از متّقین و پس از قبول نماز ایشان میپذیرد. و کسی که عمداً نماز نمیخواند، انفاقش پذیرفته نمیشود و اثر استکمالی برایش ندارد.
اینها مطالبی است که در جاهای دیگر قرآن آمده و با جستجوی عبارت "ینفقون" به آیاتش پی میبریم.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir
🔴 لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
به مقامِ خوبان نمیرسید مگر آنکه، از آنچه به آن علاقه دارید در راه خدا انفاق کنید. هر چیزی هم انفاق میکنید، خدا از آن باخبر است.
✅ در این آیه نکتهای آمده که در هیچ جای قرآن مشابهش نیست.
خدا فرموده از "مِمَّا تُحِبُّونَ" انفاق کنید. یعنی چیزهای خوبی که خودتان آنها را دوست دارید.
💠 چنین انفاقی شرط لازم نیل به مقام برّ است. تعبیر "لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ" هم نشان میدهد که مسأله شوخیبردار نیست و اگر کسی از مِمّا تُحِبّونش نبخشد، به طهارت و پاکی روح نمیرسد.
پس مقامی از مقامات کمال، محتاج و مشروط است به این انفاق خاصّ.
❗اگر کسی انفاق کند ولی مما تحبّونش را دو دستی چسبیده باشد، چنین نیست که انفاقهای خالصانهاش قبول حق نباشد. خیر؛ آن انفاقها از او پذیرفته است منتهی بدلیل عدم رشادت و قدرت در بذل محبوبِ خویش، فعلاً به مقام پاکی و درجاتی که پاکی پیششرط آن است نمیرسد. پس وابستهٔ به ما تحبّون، فقط برّ را از دست نمیدهد، بلکه هرچه را هم که برّ لازمهٔ آنست از دست میدهد.
📍در روایات هست که خدا از چنین مؤمنی به زور چیزی را که به آن دلبسته است میگیرد و اگر آن مؤمن به آن فقدان رضا دهد، به مقام برّی که با انفاق از همان چیز قرار بود برسد، میرسد. یعنی اگر مؤمن به چیزی دل بسته شد یا باید آن چیز را به اختیار خود انفاق کند یا به زور آن چیز را از او میگیرند. این دومی تلخ است و اولی بهتر است. نکته جالبی که در اولی هست این است که "مِمَّا تُحِبُّونَ" کفایت میکند. یعنی اگر کمی از آن را هم انفاق کند دلبستگیاش پایان مییابد و نتیجه حاصل میشود. پس چه خوب است که اگر مؤمن به چیزی دلبسته و وابسته شُد، زود کمی از آن را ببخشد، والا همهٔ آن چیز در معرض خطر قرار میگیرد و خدا که مُغیر یعنی اهل غیرت است، به زور همهٔ آن چیز را از او میگیرد تا بین او و بندهٔ مؤمنش، محبوبی خیالی حائل نباشد.
🔷️ مقام برّ مثل دیگر مقاماتی که در قرآن آمده، یک وصف نیست بلکه یک مقام واقعی است و حال و روز فرد را بکلّی عوض میکند. کسی تا بدان نائل نشود، واقعاً درکش نمیکند.
#خوانِ_قرآن
@mokhbetin_ir