eitaa logo
مخلصین
89 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
309 ویدیو
2 فایل
🔹خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنهکاریم🔹 🌷شهيد عبد الله ميثمے
مشاهده در ایتا
دانلود
شغل آقا مهدی خرید و فروش ضایعات و نان خشک و و اینها بود. را از دوره گردها می خرید و عمده ای می فروخت. کلیه اش هم مشکل داشت. همه اش هم کمرش را محکم می بست و می گفت: " کلیه هام درد میکنه" اما با وجود کلیه درد و کار خیلی سختش ، خیلی از روزهای ماه رجب و شعبان را روزه می گرفت. 📚 گزیده اے از کتاب " بابا مهدے" 📖 زندگینامه و خاطرات شهید مهدی قاضی خانے 🗄بخش : 🆔 @mokhlesein
وقتی دانشجوی رشته ادبیات دانشگاه ساوه بودم، با آقا مهدی کردم. خودش برایم تعریف می کرد و می گفت: " من هر وقت می خواستم برم همدان، وقتی از جلوی در ساوه رد می شدم، توی دلم می گفتم خدایا چی میشه یکی از این های همین دانشگاه، زن من بشه؟! بعد می گفت: " عاقبت هم خدا از همونجا که می خواستم نصیبم کرد." 📚 گزیده اے از کتاب " بابا مهدے" 📖 زندگینامه و خاطرات شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانے 🗄بخش : 🆔 @mokhlesein
صبح اول وقت آماده حمله بودیم ، سید داخل ماشین نشسته بود .در ماشین باز و ضبط روشن بود . دستگاه پخش نوحه ی پرشوری می خواند .صدایش هم بلند بود.سید دست چپش را به دستگیره سقف گرفته و با حالی معنوی زیرلب هم خوانی می کرد.من هم از او فیلم می گرفتم تا رسید به اینجای نوحه: منم بی تابم،دیدم تو خوابم میان دشتی از گلهای یاسم عجب دردیه،چه خوش دردیه ایشاالله پیش عباسم اینجا رو کرد به من 2،3 بار زد به سینه اش و با تاکید گفت : ایشاالله تاسوعا پیش عباسم بعد با شور سینه زنی نوار، سرش را به حالت لذت این ور و اون ور می برد. و.... 📚 گزیده اے از کتاب " مرتضے و مصطفے" 📖 زندگینامه و خاطرات شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 🗄بخش : 🆔 @mokhlesein
کمی سحری خوردم. در حیاط حانه با ناراحتی قدم می زدم. یک دفعه صدایی بلند شد ؛ کلامی که آرامش را برای من به همراه داشت. صدای آشنا و همیشگی . الله اکبر الله اکبر صدای الله اکبر با صدایی دیگر در آمیخت!همزمان با اذان صبح،صدای گریه نوزاد بلند شد. لبخند شادی بر لبانم نقش بست. یکی از خانم ها بیرون آمد و گفت : «مژده،پسر است » عجب تقارن زیبایی. اذان صبح تولد فرزند. عجیب اینکه فرزندم در همان حسینیه بدنیا آمد. این پسر فرزند اذان بود . (موقع اذان صبح بدنیا آمد ، موقع اذان مغرب به شهادت رسید و موقع اذان ظهر هم به خاک سپرده شد ) 📚 گزیده اے از کتاب " علمدار " 📖 زندگینامه و خاطرات شهید سید مجتبی علمدار 🗄بخش : ____________________________________ 💟ڪانال فرهنگے شهدایـے مُخلِصین 🆔 @mokhlesein