eitaa logo
شهیدمدافع حرم سردارحاج حمیدمختاربند
120 دنبال‌کننده
227 عکس
186 ویدیو
0 فایل
🌹شهیدمدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 💠از فرماندهان سپاه خوزستان در دفاع مقدس 💠مدیرعامل بانک انصاراستان خوزستان وقم 🍃ولادت:مهرماه۱۳۳۵ شوشتر،استان خوزستان 🌹شهادت:مهرماه۱۳۹۴ #قنیطره #سوریه ارتباط با ادمین @T_mokhtarband تبادل @Abo_vesal_74
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خاطرات همسر شهید مدافع حرم اقامت زهرا خانم و پسرش در سوریه سه روز طول کشید. در این روزها حاج آقا وقت می گذاشتند و ما را به مکانهای زیارتی دمشق می بردند. روز بعد به قبرستان بسیار قدیمی باب الصغیر رفتیم و سکینه بنت الحسین(ع)، ام کلثوم دختر امام علی(ع)، فضه، اسماء بنت عمیس، بلال موذن رسول بزرگوار اسلام(ص) و چندی از بزرگان صدر اسلام را زیارت کردیم. آن روز صداهای بلندی از انفجار توپ و خمپاره می‌آمد که نسبت به روزهای قبل بی سابقه بود و من آثار نگرانی را در چهره دخترم می‌دیدم، اما علیرضا بی توجه به سر و صدا، روی قبرها جست و خیز می‌کرد. فردای آن روز جمعه بود و ما برای اقامه ی نماز جمعه راهی زینبیه شدیم. در مسیر رفت، زن و مرد عربی کنار جاده منتظر وسیله ی نقلیه ایستاده بودند. ایران که بودیم، حاج حمید، همیشه افراد در راه مانده را سوار میکرد، گاهی پیش می آمد در هنگام سفر به ناگاه ماشین را متوقف می‌کرد و دنده‌عقب می‌رفت و چوپان، کشاورز یا مسافری که کنار جاده دست تکان داده بود را سوار می‌کرد، درحالی‌که ما اصلاً متوجه این فرد نشده بودیم؛ ولی او حواسش به خیلی چیزها بود. می گفت: وقتی خدا این ماشین را به‌عنوان نعمت در اختیار من قرار داده؛ من وظیفه دارم به وسیله ی آن به مردم خدمت کنم. اینجا هم با وجود خطری که از لحاظ امنیتی وجود داشت، طبق همان رویه این زن و مرد عرب را سوار کرد. حاج حمید در طول مسیر با آنها صحبت و احوال پرسی کرد. آنها گفتند که از اهالی فلسطین هستند و سالهای طولانی است که در سوریه زندگی می کنند. آن روز هم بعد از نماز جمعه و زیارت حرم حضرت زینب به دمشق برگشتیم و فردای آن روز زهرا خانم و علیرضا به ایران برگشتند..... ادامه دارد 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 @mokhtareharam