10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حتما_ببینید
❌ به ما حمله شده است!
ما در حال یک نبرد فرهنگی و یک جنگ نرم هستیم. یعنی به ما تهاجم شده است، تهاجم نرم؛ آنهم با ابزارهای پیشرفته و بسیار نو و با توانایی بسیار بالا...
فیلم بخشی از بیانات رهبرانقلاب در دیدار اخیر با تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران سیما ۹۷/۸/۲۴
@mokhtareharam
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#لحظه_ای_درنگ
#چگونه_مهربانی_خدا_را_باور_کنیم؟-ج۲۵
🔸مهمتر از منافعی که با دعاکردن بهدست میآوری، لذتبردن از مهربانیِ خداست؛ اگر موقع دعا دنبال چشیدن مهربانی خدا باشی، «حاجتگرفتن» فرعِ قصه میشود.
🔸در مناجات شعبانیه میخوانیم: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْك» کمال انقطاع یعنی من از بقیه ببُرم! این کمالِ انقطاع، فقط در صورتی رخ میدهد که آدم از مهربانی خدا عمیقاً لذت ببرد و شدیداً وجودش به محبت خدا گرم بشود.
🔸همینکه بفهمی خدا مهربان است، دیگر از او جدا نمیشوی، لذا به سمتِ «کمالِ انقطاع» میروی. وقتی خدای مهربان به آدم محبت کند و آدم این محبت را بچشد، کافی است برای اینکه هیچچیز دیگری نخواهد.
🔸البته گاهی در متن بلاها هم نوعی «انقطاع» حاصل میشود؛ مثلاً وقتی انسان در کشتیِ طوفانزده قرار میگیرد، اما همینکه به ساحل میرسد، دوباره مشرک میشود. منتها «کمال انقطاع» با محبت رخ میدهد...
@Panahian_ir
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@mokhtareharam
#روشنگری
🔷بعضی ها واضح ترین امور هم متوجه نمی شوند!
🔹من معتقدم در همهی کارها، اگر انسان سیاسی نباشد، درست نمیتواند حقایق را بفهمد. سیاست یک عطر و بوی خاصّی است. مثل این است که شما گلی را میبرید پیش کسی که شامّه ندارد. همه چیز را از این گل میفهمد، اما یک چیز را نمیفهمد.
🔹آدمهایی که شامّه ندارند، بعضیشان تا آخر عمر نمیفهمند که شامّه ندارند. یک چیزی ببینند، میگویند «بوی خوبی دارد»، اما درک درستی از این قضیه ندارند. سیاست، چنین چیزی است. یک حقیقت است که در یک پدیده به وجود میآید و آن را آدمی که بینش سیاسی دارد میبیند. اصلاً نمیشود آن را به کسی که بینش سیاسی ندارد، نشان داد.
🔹ما سرِ یک قضیهای با آقایی که مرد محترمی هم بود، بحث میکردیم. من دیدم واضحترین امور را به او میگویم و او ملتفت نیست. او تعجّب میکرد که من چرا این حرفها را میزنم؛ من هم تعجّب میکردم که او چرا نمیفهمد!
▪️رهبر انقلاب
📅 ۱۳۷۲/۰۳/۳۱
@mokhtareharam
🌺💠🌺💠🌺💠🌺💠🌺
#حدیث_روز
امام صادق عليه السلام:
چه بسيار دنياطلبانى كه به آن نرسيدند و چه بسيار كسانى كه به دنيا رسيدند و از آن جدا شدند[و رفتند]! پس مبادا كه طلب دنيا، تو را از عمل كردن[براى آخرت] باز بدارد. و دنيا را از دهنده آن و مالكش(خداوند) بخواه. اى بسا آزمندِ به دنيا كه دنيا او را به خاك افكنْد و به جهت آنچه از دنيا به دست آورد، از طلب آخرتش باز مانْد، تا آن كه عمرش سپرى شد و مرگش فرا رسيد!
الكافی ج 2 ص 455
🌺💠🌺💠🌺💠🌺💠🌺
@mokhtareharam
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسر شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_آخر
دو هفته بعد از رسیدنم به ایران عید سعید قربان بود. حاج حمید معمولا برای عید قربان گوسفندی قربانی میکرد. به ایشان پیام دادم امسال برنامه ای برای قربانی کردن دارید؟
حاجی جواب داد: امسال خودم آماده ی قربانی شدن در راه خدا هستم.
بعد هم برایم پیامکی فرستاد با این مضمون:
"اللهم تقبل هذا القربان فی حرم زینب فی عامی هذا بحق محمد و آل محمد"
رو به رو شدن با حقیقت شهادت حاج حمید روز به روز و ساعت به ساعت به من نزدیکتر میشد ولی من بازهم به خودم دلداری میدادم که حاج حمید تا زمان ظهور ان شالله حضور دارد و در رکاب امام زمان(عج) جهاد خواهد کرد.
محرم ۹۴ کم کم از راه میرسید. حاجی در تماسهای تلفنی گفته بود که اول محرم برای شرکت در مراسم عزاداری و زنجیرزنی به ایران میآید.
همه منتظر بازگشت ایشان بودیم. چند روز قبل از شروع ماه محرم به من پیامک داد: "الان در باغ میوهای در قنیطره هستم با انواع میوهها. جایت خالی است."
آن روزها من اهواز منزل پدرم بودم و چشم انتظار که اگر حاج حمید به ایران آمد، به قم برگردم تا با هم برای تاسوعا و عاشورا به شوشتر برویم.
یکی دو روز بعد من به ایشان پیامک دادم آمدنتان به ایران قطعی است؟
حاجی جواب داد: خیر قطعی نیست.
بیست و یکم مهر ماه سال ۹۴، ساعت سه بعد از ظهر بود که زنگ خانه ی پدرم به صدا درآمد، برادرانم پشت در بودند، برایم اندکی جای تعجب داشت که در این موقع روز و هر دو با هم آمده اند. بعد از احوالپرسی در تدارک پذیرایی از آنها بودم که از حاج حمید پرسیدند و اینکه آیا از او خبری دارم یا نه؟
گفتم : نه بی خبرم، دو روز پیش در آخرین پیامی که به من داد، گفته بود که معلوم نیست به ایران بیاید.
از آنها پرسیدم مگر شما خبری از او دارید؟
نکند زخمی شده؟
وقتی با پاسخ منفی آنها روبرو شدم، گفتم: پس شهید شده؟
سکوت برادرانم مرا با واقعیتی روبرو کرد که انتظارش را لااقل به این زودی نداشتم.
اولین چیزی که به ذهنم رسید جمله ای بود که در آخرین سفرش به ایران به من گفته بود.
گفت: خانم شهادت یعنی من به بهشت میروم، منتظر شما می مانم تا بیایید.
حاج حمیدم تا در دنیا بود بهترین ها را برای ما فراهم میکرد، حالا هم که قصد پرواز کرده بود باز بهترین ها را برای ما از خدا می خواست.
آن همه بی قراری قبل از شهادتِ حاج حمید، ناگهان جای خود را به صبر و سکینه ای داد که فقط می توانست معجزه ی خداوند و دعای حاج حمید برای آرامش من باشد.
غروب بیستم مهر سال ۱۳۹۴، پرنده ی سبکبارم به آسمان پر کشیده بود و جسمی که سالها به خاطر همراهی با یک روح بزرگ، در زحمت و سختی بود بالاخره آرام گرفت، احساس میکردم ماههای آخر رنج جاماندن از دوستان شهیدش او را بسیار اذیت می کند ولی غیورمَردَم استقامت ورزید و با صبری عظیم آخرین صیقلها را بر گوهر جان خود زد تا آماده تقدیم به پروردگارش باشد.
خدا را شاکرم که بهترین راه را برگزید و در پرسودترین معامله وارد شد که شهادت هنر مردان خداست.
پایان
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
@mokhtareharam
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹
#ببینید
نزدیک ایام #عید_قربان سال ۹۴ بود. به حاجی پیام دادم امسال برنامه ای برای قربانی کردن دارید؟ ایشان جواب داد: امسال خودم آماده قربانی شدن در راه خدا هستم. بیست روز بعد خداوند این قربانی را پذیرفت و
🌹شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
به جمع یاران شهیدش پیوست.
🍃دعای شهادت در عید قربان سال ۹۳
#سوریه
@mokhtareharam
🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹
#یادداشت
🔷دستور می دهم
🔹امام واقعی را به نسل جوان معرفی کنیم
مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه #امام_خمینی در قم بود، نقل می کرد:
روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل #زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می کردیم، دیدیم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه ها و کهنه هایی را می شوید. نمی دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می دیدیم که یخ های رودخانه را می شکست و کهنه می شست، بعد دستش را از آب بیرون می آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می کرد و دوباره لباس می شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: «شما بروید بعد من می آیم». عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمایید. گفتند: «نه، شما بروید» و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هرچه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند: «چیزی نبود».
بعد معلوم شد به آن خانم گفته اند: «شما بیایید منزل، من #دستور_میدهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیایید. با آب گرم لباس بشویید و خود من هم کمک تان می کنم»
📚 منبع: کتاب "برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)"، گردآورنده غلامعلی رجایی، ج1، ص 212
🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹
@mokhtareharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قم را همیشه
بوی شما لاله زار کرد
عالَم به شهر پاک شما افتخار کرد
زینب نداشتیم و خدا از سرم کَرَم
معصومه را به شهر ما رهسپار کرد
🌺سالروز ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم گرامی باد.
@mokhtareharam
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#لحظه_ای_درنگ
#چگونه_مهربانی_خدا_را_باور_کنیم؟-ج۲۵(قسمت دوم)
🔸یکی از جاهایی که میشود مهربانی خدا را کرور کرور جذب کرد موقع «مهربانیکردن به دیگران» است؛ اگر میخواهید رحمت خدا بر شما نازل شود، خودتان به دیگران رحم کنید.
🔸فرهنگ مهربانی را باید در جامعه خودمان بیشتر کنیم، بهحدی که مردم وقتی ما را-بهعنوان یک آدم مذهبی و هیئتی- دیدند، بگویند: «اینها مهربانند، اینها راحت میبخشند و تا بتواند کوتاه میآیند...» اگر این حس را به دیگران منتقل کنیم، آنوقت خودمان مورد رحمت خاص خدا قرار میگیریم.
🔸کسی که دیگران را ببخشد «خدای بخشنده» را درک میکند؛ کسی که به دیگران مهربانی کند «خدای مهربان» را درک میکند؛ انگار خودش از جنسِ مهربانی میشود و یکذره شبیه خدا میشود....
@Panahian_ir
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@mokhtareharam