eitaa logo
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
175 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
🎁 نثار روح ملکوتی امام خمینی (ره)، شهدای انقلاب، هشت سال دفاع مقدس، مدافعان حرم و همه شهیدان والامقام نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و هدیه بفرمایید. همچنین شادی روح رفتگان، پدران ومادران آسمانی بخوانید فاتحه و صلوات امید که از شافعان روز جزای ما باشند
✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ، محراب بندگى و ستايش خداست. ستايش ذات مقدسى كه جامع همه كمالات است و بدين سبب همه مدح‌ها و ستايش‌ها به او باز مى‌گردد. آياتى از قرآن اين فروغ را مى‌نماياند همانند: اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ‌ رَبِّ‌ الْعٰالَمِينَ‌ (حمد: 2) و اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ‌ الَّذِي... (انعام: 1) و قُلِ‌ الْحَمْدُ لِلّٰهِ‌ (نمل: 59) و هُوَ لَهُ‌ الْحَمْدُ (قصص:70) و از آنجا كه تنها در برابر نعمت‌هاى خدا نمى‌باشد، بلكه همه اسماء و صفات و كلمات تكوينى و تدوينى او را شامل مى‌گردد، خواه اثر و مقتضاى آن اوصاف به غير برسد يا نرسد. زيرا تنها جلوه جمال خدا نيست كه بايد گردد؛ بلكه جلوه‌ى جلالى او نيز محمود است. قرآن اين حقيقت را نمايان ساخته و چنين مى‌فرمايد: وَ قُلِ‌ الْحَمْدُ لِلّٰهِ‌ الَّذِي لَمْ‌ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ‌ يَكُنْ‌ لَهُ‌ شَرِيكٌ‌ فِي الْمُلْكِ‌ وَ لَمْ‌ يَكُنْ‌ لَهُ‌ وَلِيٌّ‌ مِنَ‌ الذُّلِّ‌ وَ كَبِّرْهُ‌ تَكْبِيراً . (إسراء: 111) به هر روى، افزون بر آن كه و خداى سبحان مستحقّ‌ است، بودن او نيز جاى و ستايش است. نه تنها از چنين گستره‌اى برخوردار است، بلكه تمام مصاديق و جلوه‌هاى ، و را نيز شامل مى‌گردد، پس تسبيح، تهليل و تكبير خداى سبحان همه از مصاديق و ستايش خداوند است. برعكس آن نيز حقيقت، تحميد و تهليل و تكبير خداوند نيز همه از مصاديق و جلوه‌هاى تسبيح ذات اقدس الهى است. در حقيقت بايد گفت تسبيح، تحميد، تهليل و تكبير، اگر چه با هم اختلاف مفهومى دارند، ولى همه از مصداقى برخوردارند. دليل اين حقيقت، آيات مباركى است كه در قرآن تسبيح و تحميد را به هم آميخته‌اند همانند: فَسَبِّحْ‌ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ وَ كُنْ‌ مِنَ‌ السّٰاجِدِينَ‌ (حجر: 98) وَ سَبِّحْ‌ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ قَبْلَ‌ طُلُوعِ‌ الشَّمْسِ‌ وَ قَبْلَ‌ غُرُوبِهٰا (طه: 130) وَ سَبِّحْ‌ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ بِالْعَشِيِّ‌ وَ الْإِبْكٰارِ (غافر: 55) سَبِّحْ‌ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ حِينَ‌ تَقُومُ‌ (طور: 48) ✔️بارى، نه تنها تحميد و تسبيح انسان‌ها فروغ يك حقيقت است كه فرشتگان نيز چنين مى‌باشند در قرآن چنين مى‌خوانيم: وَ تَرَى الْمَلاٰئِكَةَ‌ حَافِّينَ‌ مِنْ‌ حَوْلِ‌ الْعَرْشِ‌ يُسَبِّحُونَ‌ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ‌ (زمر: 75) و يَحْمِلُونَ‌ الْعَرْشَ‌ وَ مَنْ‌ حَوْلَهُ‌ يُسَبِّحُونَ‌ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ‌ (غافر: 7) و أَ تَجْعَلُ‌ فِيهٰا مَنْ‌ يُفْسِدُ فِيهٰا وَ يَسْفِكُ‌ الدِّمٰاءَ وَ نَحْنُ‌ نُسَبِّحُ‌ بِحَمْدِكَ‌ (بقره: 30) فراتر آن كه همه موجودات در اقيانوس حمد و تسبيح خداوند شناورند و اين حقيقت در اين آيه جلوه‌گر است: وَ إِنْ‌ مِنْ‌ شَيْ‌ءٍ إِلاّٰ يُسَبِّحُ‌ بِحَمْدِهِ‌ وَ لٰكِنْ‌ لاٰ تَفْقَهُونَ‌ تَسْبِيحَهُمْ‌ (إسراء: 44) ♻️خلاصه، اين اقترانِ و ، همه‌ى پديده‌ها و عالم هستى را در بر گرفته است و خداوند همان ، و خداوند اوست. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#مبانى_قرآنى_خطبه_فدكيه ✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى #مقام_حمد، محراب بندگى و ستايش خداست. ستايش ذ
✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ♻️فرق حمد و مدح مشهور است كه حمد و مدح همتا و همانندند؛ ولى بايد دانست كه اين دو واژه كه دو ريشه متفاوت دارند داراى دو معناى متفاوتند و بدين سبب كاربرد آن دو نيز با هم فرق مى‌كند . فقط‍‌ در برابر صاحب كمالى است كه داراى عقل و انديشه باشد، ولى كه در مقابل است پيرامون غيرعاقل نيز استعمال مى‌شود. مثلاً گوهرى زيبا و ارزشمند قابل مدح است ولى قابل ستايش و حمد نمى‌باشد . تفاوت ديگر حمد و مدح، آن است كه تنها در برابر كارهاى اختيارى است، ولى درباره امور غيراختيارى نيز به كار مى‌رود مثلاً بلندى قامت و زيبايى چهره در انسان با اين كه اختيارى نيست قابل مدح و سپاس است؛ ولى قابل ستايش و حمد نيست برخلاف و كه هم است و هم . ✔️بنابراين هر حمدى مدح است، ولى هر مدحى حمد مى‌باشد. ♻️فقط‍‌ براى اوست به هر روى، حمد و ستايش براى خداست و هر حمد و ستايشى از هر حامد و ستايش‌گرى و براى هر محمود و ستايش‌شده‌اى كه باشد در حقيقت حمد خداى سبحان است، جز او هيچ كس سزاوار حمد نيست او حميد محض و محمود على‌الاطلاق است. قرآن كريم سراسر عوالم هستى امكانى و اين اقيانوس بى‌كرانه‌ى هستى را مخلوق خداوند سبحان دانسته و بدون شك چون هستى ممكن جلوه‌اى از اوست زيبا و نيكوست: «قُلِ‌ اللّٰهُ‌ خٰالِقُ‌ كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ» (رعد: 16) «اَلَّذِي أَحْسَنَ‌ كُلَّ‌ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ‌» (سجده: 7). بنابراين هر چه به خلعت «شى» آراسته گرديده، كه شامل سراسر عوالم و هستى امكانى است به لباس زيبايى و حسن آراسته است و چون در برابر كمال، جمال و عطاى نعمت است پس حمد مطلق ازلى و ابدى از آن خداست و هيچ كس ديگر، سزاوار حمد نيست و بر اين افق نور آنان كه واسطه‌هاى فيض و مجارى رحمت اويند تحت‌الشعاع و سرآغاز سلسله‌ى فيض تنها ذات اقدس الهى است. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
✔️زلالى از زمزم حمد (دعای اول صحیفه سجادیه) الف) حمد فصل مقوّم انسان است فراتر از آن‌چه فيلسوفان مى‌گويند كه «نطق» فصل مقوّم و مرز انسانيت انسان است، در فرهنگ قرآن و عترت، انسان فقط‍‌ حيوان ناطق نيست بلكه حيوان ناطق حامد است. ب) حمد، عامل همزيستى با پيامبران و فرشتگان و ره‌توشه‌اى براى سرعت و سبقت به سوى رضايت و عفو الهى است. ج) حمد، روشنگر تاريكى‌هاى جهان برزخ و همواركننده‌ى عقبه‌هاى راه انسان به سوى رستاخيز است؛ تاريكى برزخ پيامد گناهان است كه فروغ حمد، اين ظلمتكده را روشن مى‌سازد. با روشن شدن برزخ، راه انسان به سوى قيامت كبرى هموار، و پيمودن اين راه آسان مى‌گردد. د) حمد، جايگايه شرافتمندانه نزد گواهان قيامت به انسان مى‌بخشد. ه‍‌ -) حمد، عامل ترفيع انسان به اعلى عليين، مايه‌ى روشنى چشم و روسفيدى در قيامت است. به هر روى، با اين افق‌هاى معرفتى و معارفى حمد، روشن مى‌گردد كه حمد فقط‍‌ گفتن «الحمدللّه» نيست بلكه حمد حقيقى، عقيده و اخلاق عملى است كه اگر كسى به آن آراسته شد به آن مقام رفيع مى‌رسد. حامد بايد با تمام وجود، خدا را ستايش كند، هم نعمت‌هاى الهى را بشناسد و هم آنها را از خدا بداند و هم آنهارا در بستر مناسب صرف نمايد. و) حمد، عامل رهايى از عذاب دردناك آتش و رهيابى به جوار كريمانه حق است. ز) حمد، وسيله‌اى براى رقابت با فرشتگان و پيوستن به پيامبران در بهشت است. ح) حمد، عامل دست‌يابى انسان به طاعت، عفو، رضوان و مغفرت حق است. ط‍‌) حمد، راهى به سوى بهشت لقاى حق و نگهبانى در برابر انتقام‌ها و عقوبت‌هاى الهى و مايه‌ى ايمنى از خشم خداوند است. ى) حمد، حاجز و مانعى در برابر عصيان و دست يارى براى اداى حق خداست. ك) حمد، عامل عروج به اوج سعادت اولياء و پيوستن به سلك شهيدان راه خداست . بارى، حمد، دانشگاه بزرگ معرفت است و حامدان، بندگان خاص خدا هستند كه در محراب نيايش مقام محمود، مفهوم انسان كامل را ترجمانند. بر بلنداى اين طاق ملكوت چهره‌ى پيامبران و اولياى خدا مى‌درخشد؛ آنان كه پس از حقيت ازليه الهيه، زلال‌ترين جلوه‌هاى حقيقتند و مصاديق آن در كامل‌ترين نصاب چهارده معصومند . @mola_amiralmomenin_as
✔️ حمد در نهج البلاغه حمد و ستايش خداوند همه جا را فرا گرفته است على عليه السلام مى‌فرمايد: «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الفَاشِى فِى الْخَلْقِ‌ حَمْدُهُ‌» (نهج البلاغه: خطبه 1) عالم پر از حمد و ثنا، از طوطيان آشنا مرغ دلم بر مى‌پرد، چون ذكر مرغان مى‌رود (كليات شمس تبريزى، ص 238.) و همه بايد ستايش او كنند و حمد او گويند: «وَ لَا يَحْمَدُ حاِمدٌ إِلّا رَبَّهُ‌» (نهج‌البلاغه، خطبه 16) همه تسبيح گويانند اگر ماهست اگر ماهى و ليكن عقل استاد است او مشروح‌تر گويد (كليات شمس تبريزى، ص 251.) آرى، حمد و ستايش او را سزاوار است كه همه‌ى آفريده‌ها را براساس علم و حكمت خلقت وجود بخشد: «مُبْتَدعُ‌ الْخَلَائِقِ‌ بِعِلمِهِ‌، وَ مُنْشِئُهُم بِحِكْمَتِهِ‌» (نهج‌البلاغه، خطبه 191)؛ و ستايش او را سزد كه فرجام همه امور به سوى اوست: «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الَّذِى إلَيْهِ‌ مَصَائِرِ الْخَلْقِ‌ وَ عَوَاقِبِ‌ الْأمر...» (نهج‌البلاغه، خطبه182) ستايش خداى را كه به سوى اوست بازگشتن آفريدگان و پايان كارهاى جهان، او را سپاس مى‌گوييم به احسان وى كه فراوان است و برهان او كه رخشان است و بخشش او كه افزون است و نعمت او كه از اندازه برون است. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#مبانى_قرآنى_خطبه_فدكيه ✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم فاطمه عليها السلام پس از
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم خلاصه، از آن خداوند است، و لك الحمد، آهنگ نيايش ذوات مقدس معصومين عليهم السلام است. اميرالمؤمنين عليه السلام در تبيين اين حقيقت مى‌فرمايد: «وَ لَا يَحْمَدُ حَامِدٌ إلَّا رَبَّهُ‌؛ (نهج البلاغه، خطبه 16) ولى ، چنين نيست و در فرهنگ دينى و قرآن چنين آمده: *أَنِ‌ اشْكُرْ لِي وَ لِوٰالِدَيْكَ‌* (لقمان: 14) كه دستور شكر غير خدا آمده است. با وجود اين تفاوت، فروغ «حمد» بر شكر نيز مى‌تابد و در رواياتى اين حقيقت نمايان است. ✔️بارى، در واقع ، يكى از مصاديق است و واژه از جوامع‌الكلمى است كه چون آفتاب فروغش فراگير است . ⁉️اكنون جاى اين پرسش است كه فاطمه عليها السلام كه در ابتدا با «حمد» مقام خدا را ستايش نمود اكنون چرا باز با واژه‌ى شكر آن مقام را مى‌ستايد و سپاسگزارى مى‌كند؟ آن كه، تابش شكر فاطمه از دو منظر پديدار است؛ نخست آن كه فاطمه است با آن روح عرشى و آسمانى مقام حمد و سپاس خدا طراوت روح اوست. او كه حبيبه‌ى خدا و فانى در عشق و محبت خداوند است؛ آن گاه كه پدر به او مى‌گويد: «فاطمه جانم! اينك جبرئيل در كنار من است و از سوى خدا پيام آورده كه فاطمه هر چه از خدا مى‌خواهد بخواهد كه خدا به او عطا مى‌كند»، در پاسخ مى‌گويد: «شَغَلَتْنِى عَنْ‌ مَسْأَلَةٍ‌ لَذَّةُ‌ خِدْمَتِهِ‌، لَا حَاجَةَ‌ لِى غَيْرُ النَّظَرٍ إِلى وَجْهِهِ‌ الْكَرِيم فِى دَارِ السَّلَامِ‌» . و نيز آن حضرت در نيايش خود مى‌گويد: «وَ أَسْئَلُكَ‌ لِذَّةَ‌ النَّظَرِ إلى وَجْهِكَ‌» و نيز: «وَ أَسْئَلُكَ‌ النَّظَرَ إلى وَجْهِكَ‌، وَ الشَّوْقَ‌ إلى لِقَائِكَ‌» و نيز چنين نيايش مى‌كند: «أَللّهُمَّ‌ اجْعَلْنَا مِمَّنْ‌ كَأَنَّهُ‌ يَرَاكَ‌، إِلى يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ‌ الَّذِى فِيهِ‌ يِلْقَاكَ‌، وَ لَا تَمُتْنَا إلَّا عَلى رِضَاكَ‌» فاطمه عليها السلام بر افق برين «لِقاء» مى‌درخشد، مقامى كه از آنِ‌ «خاص‌الخواص» است. مقامى كه فروغ آن در قرآن مى‌درخشد و افزون بر بيست مرتبه از اين افق پرده‌بردارى شده و واژه «لقاءاللّه» نورافشانى كرده است. ⁉️به راستى مقام «لقاءاللّه» كدام است‌؟ ⁉️آيا همان مرگ است آن گونه كه بعضى گفته‌اند يا آن كه مقام لقاء روح بر مشرق نور حضرت حق است و ملاقات جان عاشق با خداوند، همان وصول و زيارت و نظر بر وجه اللّه و ديدن قلب است؟ ♻️به هر روى، اين مقام لقاء و زيارت الرحمن است كه بر اين افق ذوات خاص «حجج‌اللّه» مى‌درخشند. شگفتا! اين چه مقام و مرتبتى است‌؟ آنان كه خود، وجه‌اللّه و اسم اعظم پروردگارند و آنان كه از پرتو نورشان خداوند بهشت و نعمت‌هاى آن را آفريد. اين مقام لقاء است نه ديدار بهشت و حورالعين. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as