eitaa logo
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
231 فایل
🌟بسم الله الرّحمن الرّحیم🌟 🌿اگر کسی فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌿 🥀تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات🥀 خادم کانال: @fattemeh0606 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ♻️مشرق حمد فاطمى (1) مقام حمد، افق مبينى است كه فروغ ستايش از آن به ساحت معبود محمود مى‌تابد. حامد و ستايش‌گر، ستايش ممدوح خود مى‌كند و در پرتو حمد، به مقام محمود مى‌رسد. او ذات معشوق خود را كه جامع همه‌ى كمالات است مى‌ستايد و او را ثنا مى‌گويد خواه نعمتى در ميان باشد يا نباشد. مقام حامدان خدا، در قرآن چشم‌افروز است، در مدح آنان خداوند مى‌فرمايد: اَلتّٰائِبُونَ‌ الْعٰابِدُونَ‌ الْحٰامِدُونَ‌... .(توبه: 112) رسول خدا صلى الله عليه و آله در تعريف اين مقام مى‌فرمايد: «آرى، اولين كسانى كه به سوى بهشت خوانده مى‌شوند حامدانند؛ آنانند كه در حال خوشى و ناراحتى خدا را حمد و ستايش مى‌نمايند». ⁉️به راستى چرا حمد خداى سبحان از دنيا و همه چيز آن برتر است‌؟ چون حمد خداوند مصداق (إِلَيْهِ‌ يَصْعَدُ الْكَلِمُ‌ الطَّيِّبُ‌) «فاطر: 10»كلم طيب است و هر چه چنين باشد به سوى خداى منزه، از هر جهت بالا مى‌رود و هر چه به سوى او بالا رفت، به مقام «عند» رسيده و عندالهى مى‌گردد و ديگر فناپذير نيست (مٰا عِنْدَكُمْ‌ يَنْفَدُ وَ مٰا عِنْدَ اللّٰهِ‌ بٰاقٍ‌ ).«نحل: 96» در نتيجه چيزى كه ابدى و جاويد است از آن‌چه كه محدود و زودگذر است بهتر خواهد بود. ✔️از اين رو حمد مؤمن بهتر از دنياى زودگذرى است كه دل‌بستگى به آن اساس همه‌ى گناهان است. با توجه به مكانت عرشى مقام تحميد است كه رسول خدا به ستيغ اين مقام مى‌درخشد. ♻️فاطمه عليها السلام در اين مقام، عالى‌ترين الگوست. او از آموزه‌هاى وحى خداى حميد و دامان پدرى كه محمود و محمد است، آموخته كه در اين فراز بلند و محراب نيايش با معبود محمود چگونه سخن بگويد و با چه كلام و گويشى با خدا راز و نياز كند. گويى فروغ آيات خداوند است كه از جان فاطمه به ساحت ملكوت برمى‌تابد. آن مجموعه آيات قران پيرامون «تحميد» به روح آن حضرت تابيده و بدون شك بازتاب آن اين ستايش‌ها خواهد بود. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ♻️مشرق حمد فاطمى (2) در اين محراب قدس، حضرت فاطمه عليها السلام اين‌گونه خدا را ستايش مى‌كند: «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الَّذِى بِنِعَمِهِ‌ بَلَغَتْ‌ مَا بَلَغَتْ‌ مِنَ‌ الْعِلْمِ‌ بِهِ‌، وَ الْعَمَل لَهُ‌، وَ الرَّغْبَةِ‌ إلَيْه...؛ ستايش مخصوص خداوند سبحان است كه ما را در پرتو نعمت‌هايش قرار داده و شناخت به او - كه از بالاترين نعمت‌هاست - به ما ارزانى داشته و پاس بندگى‌اش را به ما عنايت نموده و دل‌هاى ما را به سوى خود متوجه ساخته و اطاعت اوامرش را بر ما لازم گردانيده است. سپاس او را مى‌گويم كه مرا منكر آيات كتابش قرار نداده، بلكه فروغ آيات قرآن بر جانم جارى گشته - و نيز با بصيرت مرا هدايت كرده كه سرگردان و متحير در منهج بندگى‌اش نيستم. او را مى‌ستايم كه مرا به دين خود هدايت كرد و جز بندگى خودش چيزى در جانم ننهاد و فقط‍‌ پرستش خودش را به من ارزانى داشت». و در فرازى ديگر چنين ستايش مى‌كند: «وَ الْحَمْدُ لِلّهِ‌ الَّذِى لَمْ‌ يَجْعَلْنِى كَافِراً لِأَنْعُمِهِ‌، وَ لَا جَاهِداً لِفَضْلِهِ‌، فَالْخَيْرُ مِنْهُ‌ وَ هُوَ أَهْلُهُ‌...» . و در مقام حمد خداوند به پاس رفعت و جلالتش چنين ستايش مى‌كند: «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الْعَلِىِّ‌ الْمَكَانِ‌، أَلرَّفيعِ‌ الْبُنْيَانِ‌، أَلشَّدِيدِ الْإمْكَان، أَلْعَزِيزِ السُّلْطَان، أَلْعَظِيمِ‌ الشَّأْن، أَلْوَاضِح الْبُرْهَان، أَلرَّحِيمِ‌ الرَّحْمن، أَلْمُنْعِمِ‌ الْمَنَّان، أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الَّذِى... ؛ سپاس شايسته‌ى خداوندى است كه مكانتش بلند، بنيانش برتر و پابرجا، اركانش استوار، سلطنتش پايدار، مقامش رفيع، برهانش روشن و نيز بخشنده، مهربان و روزى‌رسان و منّان است؛ ستايش از آن خداوندى است كه از هر مخلوقى كه او را به حقيقت ربوبى و قدرت خداوند مى‌شناخت مستور مانده است. ديدگان، او را نمى‌يابند و اخبار، او را در بر نمى‌گيرند. به راستى چه كسى را ياراى حمد اوست‌؟» به هر روى طنين «حمد» فاطمه، عالم‌گستر و بى‌نهايت است. او در ستايشى چنين مى‌گويد: «أَللّهُمَّ‌ لَكَ‌ الْحَمْدُ مِلْاءَ السَّمواتِ‌ السَّبع، وَ مِلْاءَ طِبَاقهنّ‌، وَ مِلْاءَ الْأرْضِ‌ السَّبْع وَ مِلْاءَ مَا بَيْنَهُمَا، وَ مِلْاءَ عَرْشِ‌ رَبَّنَا الْكَرِيم ...» . و در ستايشى ديگر اين گونه خدا را مى‌ستايد: «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الَّذِى لا يَنْسى مَنْ‌ ذَكَرَهُ‌، أَلْحَمْدِ لِلّهِ‌ الَّذِى لا يُخَيِّبُ‌ مَنْ‌ دَعَاهُ‌، أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الَّذِى مَنْ‌ تَوَكَّلَ‌ عَلَيْهِ‌ كَفَاهُ‌، أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ ...» . و نيز مقام ذات، افعال و نعمت‌هاى مادى و معنوى خدا را اين گونه مى‌ستايد: «أَلْحَمُدِ لِلّهِ‌ رَفِيع الدَّرَجَاتِ‌، مُنَزِّلِ‌ الْآيَاتِ‌، وَاسِعِ‌ الْبَرَكَاتِ‌، سَاتِرِ الْعَوْرَاتِ‌، قَابِلِ‌ الْحَسَنَاتِ‌، مُقِيلِ‌ الْعَثَرَاتِ‌، مُنَفِّسِ‌ الْكُرُبَاتِ‌، مُنْزِلِ‌ الْبَرَكَاتِ‌، مُجِيبِ‌ الدَّعَوَاتِ‌، مُحْيِى الْأَمْوَاتِ‌، إلهِ‌ مَنْ‌ فِى الْأَرْضِ‌ وَ السَّموَاتِ‌» . 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ♻️مشرق حمد فاطمى (3) حضرت فاطمه عليها السلام به پاس شكر نعمت عبادت و مكارم اخلاق خداى سبحان را اين‌گونه مى‌ستايد: «ألْحَمْدُ لِلّهِ‌ عَلى كُلِّ‌ حَمْدٍ، وَ ذِكْرٍ، وَ شُكْرٍ، وَ صَبْرٍ، وَ صَلَاةٍ‌، وَ زَكَاةٍ‌، وَ قِيَامٍ‌، وَ عِبَادَةٍ‌، وَ سَعَادَةٍ‌، وَ بَرْكَةٍ‌، وَ زِيَادَةٍ‌، وَ رَحْمَةٍ‌، وَ نِعْمَةٍ‌، وَ كَرَامَةٍ‌، وَ فَرِيضَةٍ‌، وَ سَرَّاءٍ، وَ ضَرَّاءٍ، وَ شِدَّةٍ‌، وَ رَخَاءٍ، وَ مُصِيبَةٍ‌، وَ بَلَاءٍ، وَ عُسْرٍ، وَ يُسْرٍ، وَ غِنَاءٍ، وَ فَقْرٍ، وَ عَلى كُلِّ‌ حَالٍ‌ وَ فِى كُلِّ‌ أَوَانٍ‌ وَ زَمَانٍ‌ وَ كُلِّ‌ مَثْوى وَ مُنْقَلَبٍ‌ وَ مَقَامٍ‌ ؛ سپاس و ستايش خداوند را سزاوار است بر هر مدح و ذكرش، و بر هر شكر و صبرش، او را سپاس مى‌گويم بر هر نماز و زكات، و در هر قيام و عبادتى، بر هر سعادت و كاميابى، و بر هر بركت و زيادتى. او را ستايش مى‌كنم بر هر رحمت و نعمتى، و او را مى‌ستايم بر هر كرامت و فريضه‌اى. بر هر خوشى و ناخوشى، در هنگامه‌هاى سخت و آسايش او را ستايش مى‌كنم و در هر مصيبت و بلايى ساحتش را مى‌ستايم، در هر تنگنا و گشايشى او را حمد مى‌گويم، بر هر بى‌نيازى و فقرى ستايش مى‌نمايم و در هر زمان و مكان و در حال حركت و توقف و در هر لحظه و جايگاه او را مى‌ستايم». ♻️اوج تابش حمد خداوند، در اين جملات آشكار گرديده است. 😭 ✔️فرزند بزرگوارش امام سجاد عليه السلام نيز اوج فروغ و فروز حمد را در نيايشى اين چنين مى‌نماياند: «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ الْأَوَّلِ‌ بِلَا أَوَّلٍ‌ كَانَ‌ قَبْلَهُ‌، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ‌ بَعْدَهُ‌، أَلَّذِى قَصُرَتْ‌ عَنْ‌ رُؤْيَتِهِ‌ أَبْصَارِ النَّاظِرِينَ‌، وَ عَجَزْتَ‌ عَنْ‌ نَعْتِهِ‌ أَوْهَامُ‌ الْوَاصِفِينَ‌ ...؛ حمد ويژه‌ى خدايى است كه در اوليت بى‌آغاز و در آخريت بى‌انجام است، خدايى كه ديده‌ى كوتاه‌بين اهل نظر توان رؤيت و مشاهده‌ى او را ندارد و اوهام و انديشه‌هاى واصفان را ياراى وصف او نيست». (صحیفه سجادیه، دعای اول) 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام🇵🇸
#مبانى_قرآنى_خطبه_فدكيه ✔️پرتو اول 🔘فلسفه خداشناسى ♻️مشرق حمد فاطمى (3) حضرت فاطمه عليها السلا
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم فاطمه عليها السلام پس از حمد و ستايش خداوند، زبان به شكر خداى سبحان مى‌گشايد و مى‌گويد: «وَ لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا ألْهَمَ‌». اگر چه ميان واژه حمد و شكر تفاوت‌هايى موجود است، از اين رو كه: شكر به معناى سپاسگزارى در مقابل كفران است و چنان كه كفران صحيح نيست مگر از كسى كه استفاده از نعمت نموده و از آن بهره‌مند شده است و در مقابل نافرمانى كرده و از آن قدردانى نكرده است، شكر و سپاس نيز بر نعمتى صحيح است كه به شخص سپاسگزار رسيده باشد برخلاف حمد كه ستايشى است در برابر مطلق نيكويى. بنابراين به جاى «أَلْحَمْدُ لِلّهِ‌» الشكر للّه نمى‌توان گفت، چون شكر، سپاس نعمتى بود كه به خود سپاسگزار رسيده است، فاطمه عليها السلام با بيان شكر، پس از حمد مى‌خواهد بيان كند از نعمتى مى‌گويم كه همه در آن شناوريم و پرتو آن بر همه‌ى ما تابيده است. تفاوت ديگرى نيز در ميان اين دو واژه مشهود است و آن اين كه حمد مختص ذات حضرت حق است، محمود حقيقى، فقط‍‌ خداى سبحان است. ♻️و اگر خداوند، حمد مقام صالحان كرده و در بيان على عليه السلام اين فروغ مى‌درخشد آن حضرت مى‌گويد: «فَرَضِىَ‌ سَعْيَهُمْ‌ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ‌» . على عليه السلام چشم‌اندازى را فرا روى درك و خرد مردمش مى‌گشايد و گرنه در يك تحليل و جمع‌بندى نهايى غير خداوند سهمى در حمد نداشته بلكه خداى سبحان حامد و ستايش‌گر كمال خويش است. او با فعلى از افعال خود ستايشگر فعل ديگرى است. بارى براساس توحيد افعالى و ربوبيت مطلق خداى متعال، اعمال صالح و سعى مشكور بندگان خدا چيزى جز ظهور و تجلّى فعل خدا نمى‌باشد و حمد نسبت به آن در حقيقت حمد و ستايش فعل خداست. از سوى ديگر حمد خدا از مقام صالحان، نيز نعمتى از خداوند است كه در برابر آن حمد خدا لازم است. بنابراين، كسى كه در ديد و نظر ابتدايى محمود خداست، به نگاه نهايى به خاطر اين كه محمود خدا بوده، بايد حامد خدا باشد و خدا را ستايش كند. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
عن رسول الله(ص): فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِي، وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِي، فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَيَّ. پیامبراکرم(ص) فرمودند: فاطمه پاره تن من است؛ هرکس او را شاد کند مرا شاد کرده و هرکس به او بدی کند به من بدی کرده است. فاطمه عزیزترین مخلوقات نزد من است. 📓امالی شیخ طوسی، ص24 @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام🇵🇸
#مبانى_قرآنى_خطبه_فدكيه ✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم فاطمه عليها السلام پس از
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم خلاصه، از آن خداوند است، و لك الحمد، آهنگ نيايش ذوات مقدس معصومين عليهم السلام است. اميرالمؤمنين عليه السلام در تبيين اين حقيقت مى‌فرمايد: «وَ لَا يَحْمَدُ حَامِدٌ إلَّا رَبَّهُ‌؛ (نهج البلاغه، خطبه 16) ولى ، چنين نيست و در فرهنگ دينى و قرآن چنين آمده: *أَنِ‌ اشْكُرْ لِي وَ لِوٰالِدَيْكَ‌* (لقمان: 14) كه دستور شكر غير خدا آمده است. با وجود اين تفاوت، فروغ «حمد» بر شكر نيز مى‌تابد و در رواياتى اين حقيقت نمايان است. ✔️بارى، در واقع ، يكى از مصاديق است و واژه از جوامع‌الكلمى است كه چون آفتاب فروغش فراگير است . ⁉️اكنون جاى اين پرسش است كه فاطمه عليها السلام كه در ابتدا با «حمد» مقام خدا را ستايش نمود اكنون چرا باز با واژه‌ى شكر آن مقام را مى‌ستايد و سپاسگزارى مى‌كند؟ آن كه، تابش شكر فاطمه از دو منظر پديدار است؛ نخست آن كه فاطمه است با آن روح عرشى و آسمانى مقام حمد و سپاس خدا طراوت روح اوست. او كه حبيبه‌ى خدا و فانى در عشق و محبت خداوند است؛ آن گاه كه پدر به او مى‌گويد: «فاطمه جانم! اينك جبرئيل در كنار من است و از سوى خدا پيام آورده كه فاطمه هر چه از خدا مى‌خواهد بخواهد كه خدا به او عطا مى‌كند»، در پاسخ مى‌گويد: «شَغَلَتْنِى عَنْ‌ مَسْأَلَةٍ‌ لَذَّةُ‌ خِدْمَتِهِ‌، لَا حَاجَةَ‌ لِى غَيْرُ النَّظَرٍ إِلى وَجْهِهِ‌ الْكَرِيم فِى دَارِ السَّلَامِ‌» . و نيز آن حضرت در نيايش خود مى‌گويد: «وَ أَسْئَلُكَ‌ لِذَّةَ‌ النَّظَرِ إلى وَجْهِكَ‌» و نيز: «وَ أَسْئَلُكَ‌ النَّظَرَ إلى وَجْهِكَ‌، وَ الشَّوْقَ‌ إلى لِقَائِكَ‌» و نيز چنين نيايش مى‌كند: «أَللّهُمَّ‌ اجْعَلْنَا مِمَّنْ‌ كَأَنَّهُ‌ يَرَاكَ‌، إِلى يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ‌ الَّذِى فِيهِ‌ يِلْقَاكَ‌، وَ لَا تَمُتْنَا إلَّا عَلى رِضَاكَ‌» فاطمه عليها السلام بر افق برين «لِقاء» مى‌درخشد، مقامى كه از آنِ‌ «خاص‌الخواص» است. مقامى كه فروغ آن در قرآن مى‌درخشد و افزون بر بيست مرتبه از اين افق پرده‌بردارى شده و واژه «لقاءاللّه» نورافشانى كرده است. ⁉️به راستى مقام «لقاءاللّه» كدام است‌؟ ⁉️آيا همان مرگ است آن گونه كه بعضى گفته‌اند يا آن كه مقام لقاء روح بر مشرق نور حضرت حق است و ملاقات جان عاشق با خداوند، همان وصول و زيارت و نظر بر وجه اللّه و ديدن قلب است؟ ♻️به هر روى، اين مقام لقاء و زيارت الرحمن است كه بر اين افق ذوات خاص «حجج‌اللّه» مى‌درخشند. شگفتا! اين چه مقام و مرتبتى است‌؟ آنان كه خود، وجه‌اللّه و اسم اعظم پروردگارند و آنان كه از پرتو نورشان خداوند بهشت و نعمت‌هاى آن را آفريد. اين مقام لقاء است نه ديدار بهشت و حورالعين. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم در عرصه‌ى نعمت‌هاى الهى است كه فاطمه حمد و شكر و ثناى خدا مى‌گويد، پس از حمد مى‌گويد: «وَ لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَمَ‌» چون در منظر فاطمه دو افق پديدار است از يك سو افق اعلا و تابش انوار نعمت، پس بايد ساحت كبريايى خدا را ستايش كند و سپاس گويد؛ ولى از سوى ديگر، او با مردمى سخن مى‌گويد كه حق ناشناس و قدر ناسپاسند؛ مردمى كه تا ديروز در لجن‌زار جاهليت غوطه‌ور بودند، در بدترين بستر و فضا زندگى مى‌كردند، خوراكشان مردار و سوسمار، و آب آشاميدنى آنان گنداب بود. نه تمدنى و فرهنگى، نه جامعه‌اى و سياستى، نه اخلاق و انسانيتى، دختران را زنده به گور مى‌كردند و مجسمه‌هاى سنگى و چوبى را ستايش مى‌نمودند، خرافات به آنان چنگ زده بود و در آتش جهل و بيداد مى‌سوختند. 🔘ناسپاسی فاطمه علیها السلام با نامردمانى سخن مى‌گويد كه نعمت بزرگ رسالت را كفران و ناسپاسى كرده‌اند، اجر رسالت را ناديده انگاشته‌اند، اينك بر آنان هشدار مى‌دهد كه هان! اى مردم! آيا اين است شكر نعمت‌هاى خداوند؟ اين است اجر و مزد رسالت پدرم‌؟ چرا بر چهره‌ى اسلام سيلى زديد، دگرگونى و بدعت آفريديد، نظام رهبرى اسلام را دگرگون ساختيد. آيا اين است مودت به ذوالقربى‌؟ اين است تمسك به عترت و قرآن ؟ بارى، فاطمه از شكر بر نعمت الهام مى‌گويد، چون چراغ فطرت، فروغى حقيقت‌نما دارد و سرچشمه جوشان معرفة‌اللّه است، شناخت خوبى و بدى، و زشتى و زيبايى از اين سرچشمه است، و اكنون مسلمانان به آن‌چه كرده‌اند بنگرند و در همان آينه حق‌نماى فطرتشان زشتى كار خود را مى‌بينند. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم 🔘شكر بر افق برين وحى اين واژه «ش - ك - ر» و مشتقات آن افزون بر هفتاد مورد در قرآن كريم تكرار گرديده و فروغ شكر را آشكار ساخته است. در آياتى بندگان را به اين وصف مى‌ستايد و مأجور مى‌شناسد چون: وَ سَيَجْزِي اللّٰهُ‌ الشّٰاكِرِينَ‌ (آل عمران / 144.) وَ سَنَجْزِي الشّٰاكِرِينَ‌ (آل عمران / 145.) أَ لَيْسَ‌ اللّٰهُ‌ بِأَعْلَمَ‌ بِالشّٰاكِرِينَ‌ (انعام / 53.) لَنَكُونَنَّ‌ مِنَ‌ الشّٰاكِرِينَ‌ (انعام / 63، اعراف / 189؛ يونس / 22.) كُنْ‌ مِنَ‌ الشّٰاكِرِينَ‌ (اعراف / 144؛ زمر / 66.) لِكُلِّ‌ صَبّٰارٍ شَكُورٍ (ابراهيم / 5؛ لقمان / 31؛ سباء / 19؛ شورى / 33.) عِبٰادِيَ‌ الشَّكُورُ (سباء / 13.) إِنَّهُ‌ كٰانَ‌ عَبْداً شَكُوراً (اسراء / 3.) شٰاكِراً لِأَنْعُمِهِ‌ (نحل / 121.) فَأُولٰئِكَ‌ كٰانَ‌ سَعْيُهُمْ‌ مَشْكُوراً (اسراء / 19.) كٰانَ‌ سَعْيُهُمْ‌ مَشْكُوراً (انسان / 23.) أَنِ‌ اشْكُرْ لِلّٰهِ‌ (لقمان / 12) أَنِ‌ اشْكُرْ لِي (لقمان / 14) وَ اشْكُرُوا لِي (بقره / 152.) وَ اشْكُرُوا لِلّٰهِ‌ (بقره / 172.) وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ‌ اللّٰهِ‌ (نحل / 114.) وَ اشْكُرُوا لَهُ‌ (عنكبوت / 17؛ سباء / 15.) يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ‌ (نمل / 40.) لَعَلَّكُمْ‌ تَشْكُرُونَ‌ (بقره / 52 و 56 و 185؛ آل عمران / 123؛ مائده / 6 و 89؛ انفال / 26؛ نحل / 14 و 78؛ حج / 26؛ قصص / 73؛ روم / 46؛ فاطر / 12؛ جاثيه / 12.) . و در پرتو آياتى ناسپاسان ملامت و سرزنش شده‌اند چون: أَكْثَرَ النّٰاسِ‌ لاٰ يَشْكُرُونَ‌ (بقره / 243.) وَ لٰكِنَّ‌ أَكْثَرَهُمْ‌ لاٰ يَشْكُرُونَ‌ (يونس / 60 و نمل / 73.) فَلَوْ لاٰ تَشْكُرُونَ‌ (واقعه / 70 و...) و.... ♻️اين تابش و جلوه‌ى «مقام شكر» در پرتو آيات قرآن است. و بدون شك آموزه‌هاى وحى جان‌هاى مؤمنين و بندگان مقرّب خدا را به اين حقيقت آسمانى مزين ساخته‌اند، ⁉️شگفتا كه فاطمه عليها السلام كه درياى بى‌كران روحش مالامال از عشق و محبت به خداست و جانش از موج شوق لقاء خداوند لبريز و در مقام بندگى خدا بر بلنداى اين سپهر مى‌درخشد، وحى و سخن خداوند در جان الهى او چه بازتابى دارد و چه موج‌هايى مى‌آفريند او در آراستگى به مقام شكر خداوند، چگونه تجلى خواهد كرد و آموزه‌هاى وحى او را بر چه اوجى مى‌رساند؟ ✔️ بديهى است كه او نيكو مى‌درخشد و در مقام خداوند چون پيامبران و بندگان مخصوص خدا «شكور» خواهد بود كه خداوند فرموده است: وَ قَلِيلٌ‌ مِنْ‌ عِبٰادِيَ‌ الشَّكُورُ (سبأ: 13)؛ و اين است ترجمان ده‌ها آيه‌ى پيرامون شكر كه: «وَ لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَمَ‌» بازتابى از فروغ اين آيات وحی است. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as
✔️پرتو دوم ♻️و لَهُ‌ الشُّكْرُ عَلى مَا أَلْهَم 🔘شكر بر افق برين وحى بنا بر نقل مصباح‌الشريعه(ص 38)، امام صادق عليه السلام در تعريف شكر چنين مى‌فرمايد: «فِى كُلِّ‌ نفس من أنفاسك شكر لازم لك، بل الف او اكثر، و أَدنى الشكر... ؛ در هر نفسى از نفس‌هاى تو شكرى لازم است، بلكه هزار شكر و بيشتر، و كمترين شكر آن است كه آگاه باشى نعمت از سوى خدا به تو رسيده است و آن را از آن محبوبى سوى اللّه ندانى و نيز به آنچه او عطا مى‌كند و مى‌بخشد راضى باشى، و نعمت‌هاى وافر او را بستر گناه و نافرمانى خداى متعال قرار ندهى، پس در همه‌ى اوقات زندگى خود بنده شاكر و سپاسگزار خدا باش. و در همه‌ى حالات، خود را در پرتو فروغ مهربانى خدايت بنگر، و بدان! اگر در نزد خداوند عبادتى برتر و بالاتر از شكر بود، خداى سبحان آن را نام مى‌برد و به انجام آن فرمان مى‌داد ولى چون از شكر عبادتى برتر نيست، فرمان به شكرگزارى داده و از ميان بندگان خود آنان را برگزيد كه به خلعت شكرگزارى آراسته‌اند و البته آنان بسيار كمند». ✔️كمال و فراز آن است كه به زبان قلب و با اخلاص تمام، به عجز و ناتوانى سپاس او اقرار كنى كه از انجام كمترين مرتبه شكر خدا عاجز و درمانده‌اى، زيرا اگر به شكرگزارى او موفق گشتى بدان كه فروغ خدا بر تو تابيده و آن نيز نعمتى بزرگ است و شكر مى‌طلبد. ♦️پس انجام هر شكرى نيز خود شكرى ديگر مى‌طلبد، به هر روى، انسان مستغرق درياى نعمت‌هاى اوست و بدون شك در انجام شكر و سپاس خدا عاجز و ناتوان است. پس چگونه انسان مى‌تواند بنده‌ى شكور خدا باشد، جز با اظهار عجز و ناتوانى از سپاس و بندگى او. به هر روى، شكر و سپاس از يك سو فرمان خداى سبحان است و از سوى ديگر، فرياد فطرت كه در مقابل منعم بزرگ بايد سپاسگزار بود. خداوند بندگان صالح و پارساى خود را به اين صفت آراسته و تكريم نموده است. ناسپاسان را نيز توبيخ و سرنزش كرده آيات بسيارى از قرآن اين حقيقت را بيان نموده است. 📓برگرفته از کتاب «مبانی قرآنی خطبه ی فدکیه»؛ اثر غلامعلی عباسی فردوئی @mola_amiralmomenin_as