eitaa logo
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
175 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣 ___________🍃♻️🍃_____________ . ___________🍃♻️🍃_____________ @mola_amiralmomenin_as
خطبه در يك نگاه اين خطبه معروف به است و مشتمل بر شكايت در امر خلافت و سپس ترجيح دادن شكيبايى در برابر آن و آن گاه بيعت مردم با او مى‌باشد. 🔰اين خطبه از مهمترين خطبه‌هاى نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط‍‌ به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بى‌پرده شرح مى‌دهد براى گروهى جنجال برانگيز شده است. 🍃نكته‌هايى در اين خطبه وجود دارد كه در هيچ يك از خطبه‌هاى نهج البلاغه نيست و در عين كوتاهى، يك دورۀ مربوط‍‌ به عصر خلفاى نخستين در آن خلاصه شده است. 🔰اين خطبه در تمام فرازهايش از مسألۀ بعد از پيامبر اسلام (ص) سخن مى‌گويد و مشكلاتى را كه در دوران خلفا به وجود آمد در عبارات كوتاه و پر معنى و بسيار داغ و مؤثّر شرح مى‌دهد و با صراحت، اين حقيقت را بيان مى‌كند كه بعد از رسول خدا (ص) او، از همه شايسته‌تر براى اين مقام بود و شديدا تأسف مى‌خورد كه چرا خلافت از محور اصلى تغيير داده شد. 🍃در پايان خطبه، داستان مردم را با خودش شرح مى‌دهد و اهداف پذيرش بيعت را در جمله‌هاى بسيار زيبا و الهام بخش بيان مى‌فرمايد. 🍃تحليلهاى دقيق و جالبى دارد كه براى صاحب‌نظران، بسيار قابل مطالعه است و نكاتى در آن ديده مى‌شود كه در هيچ جاى ديگر ديده نخواهد شد. ✔️قبل از ورود در شرح و تفسير اين خطبه اشاره به چند نكته لازم به نظر مى‌رسد: 🌱1 - نام خطبه: نام اين خطبه از جملۀ آخر آن گرفته شده است كه امام (ع) در پاسخ تقاضاى «ابن عباس» براى ادامۀ خطبه، به او فرمود: «تلك شقشقة هدرت ثمّ‌ قرّت» كه معادل آن در فارسى چنين است: «اين شعلۀ آتشى بود كه از دل زبانه كشيد و فرو نشست» و به اين ترتيب درخواست «ابن عباس» را براى ادامۀ سخن رد كرد، چون حال و هوايى كه امام (ع) را براى بيان آن سخنان آتشين و حسّاس آماده كرده بود تغيير يافت، زيرا كسى از ميان جمعيّت برخاست و نامه‌اى به دست حضرت داد و فكر امام (ع) را به مسائل ديگرى متوجّه ساخت. 🌱 2 - زمان صدور: در مورد زمان صدور اين خطبه در ميان شارحان نهج البلاغه گفتگوست، بعضى مانند «محقق خويى» معتقدند: از محتواى خطبه و همچنين اسناد و طرق آن استفاده مى‌شود كه اين سخنان را در اواخر عمر شريفش بعد از ماجراى جنگ «جمل و صفّين و نهروان» و پيكار با «ناكثين و قاسطين و مارقين» ايراد فرموده و انصافا محتواى خطبه نيز اين نظر را تأييد مى‌كند. 🌱 3 - مكان ايراد خطبه: جمعى از شارحان نهج البلاغه از ذكر مكان صدور خطبه خاموشند ولى بعضى معتقدند كه امام (ع) آن را بر فراز منبر «مسجد كوفه» ايراد فرموده و «ابن عباس» مى‌گويد: «امام (ع) آن را در «رحبه» ايراد فرمود و اين در موقعى بود كه سخن از مسألۀ خلافت به ميان آمد، طوفانى در قلب مبارك امام (ع) برخاست و اين سخنان را ايراد فرمود». @mola_amiralmomenin_as
🔰 ✔️متن خطبه 🔷به خدا سوگند! او پيراهن خلافت را بر تن كرد در حالى كه خوب مى‌دانست موقعيت من در مسألۀ خلافت همچون محور سنگ آسياب است (كه بدون آن هرگز گردش نمى‌كند)، سيل خروشان (علم و فضيلت) از دامنۀ كوهسار وجودم پيوسته جارى است و مرغ (دور پرواز انديشه) به قلّۀ (وجود) من نمى‌رسد (چون چنين ديدم)، در برابر آن پرده‌اى افكندم و پهلو از آن تهى نمودم و پيوسته در اين انديشه بودم كه آيا با دست بريده (و نداشتن يار و ياور، به مخالفان) حمله كنم يا بر اين تاريكى كور، صبر نمايم، همان ظلمت و فتنه‌اى كه بزرگسالان را فرسوده، كودكان خردسال را پير و مردم با ايمان را تا واپسين دم زندگى و لقاى پروردگار رنج مى‌دهد. سرانجام ديدم بردبارى و شكيبايى در برابر اين مشكل، به عقل و خرد نزديكتر است، به همين دليل شكيبايى پيشه كردم (نه شكيبايى آميخته با آرامش خاطر، بلكه) در حالى كه گويى در چشمم خاشاك بود و استخوان راه گلويم را گرفته بود، چرا كه با چشم خود مى‌ديدم ميراثم به غارت مى‌رود! ✔️نکته هایی مربوط به این فراز از خطبه شقشقیه مطرح می‌شود‌‌: 1_چرا امیرالمؤمنین (ع) بعد از واقعه سقیفه بنی‌ساعده صبر را ترجيح داد؟! 2_چرا در خطبه شقشقیّه از خلافت تعبير به «ارث» شده است‌؟ 3_امیرالمؤمنین علی (ع) در گوشۀ خانه 4_چرا امیرالمؤمنین علی (ع) مسألۀ خلافت را طرح مى‌كند؟ @mola_amiralmomenin_as
🔰 1_چرا امیرالمؤمنین (ع) بعد از واقعه سقیفه بنی‌ساعده صبر را ترجيح داد؟! 🔘تاريخ به خوبى گواهى مى‌دهد كه منافقان و دشمنان اسلام براى رحلت پيامبر (ص) دقيقه‌شمارى مى‌كردند و بسيارى از آنها معتقد بودند با رحلت آن حضرت يكپارچگى مسلمانان از ميان مى‌رود و شرايط‍‌ براى يك حركت ضدّ انقلابى فراهم مى‌آيد و قادر خواهند بود اسلام نوپا را در هم بشكنند، در چنين شرايطى اگر على (ع) براى گرفتن حق خويش يا به تعبير ديگر بازگرداندن مسلمانان به اسلام راستين عصر پيامبر (ص) قيام مى‌كرد با توجّه به تصميمهايى كه براى كنار زدن او از صحنۀ خلافت از پيش گرفته شده بود به يقين درگيرى، روى مى‌داد و صحنۀ جامعۀ اسلامى چنان آشفته مى‌شد كه راه براى منافقان و دشمنان، جهت رسيدن به نيّات سوءشان هموار مى‌گشت، گروههايى كه به نام «اهل ردّه» بعد از رحلت پيامبر (ص) بلافاصله در برابر حكومت اسلامى قيام كردند و بر اثر يكپارچگى مردم سركوب شدند، شاهد و گواه روشنى بر اين معنى است. در بعضى از تعبيرات كه در تواريخ معروف اسلام آمده، مى‌خوانيم: «هنگامى كه پيامبر وفات يافت عرب (جاهلى) بازگشت خود را شروع كرد و يهود و نصارا سر برداشتند و منافقان آشكار گشتند و وارد صحنه شدند و مسلمانان همانند رمۀ بى‌چوپانى بودند كه در يك شب سرد و بارانى زمستان، در بيابان، گرفتار شده‌اند». 🔘اينها همه از يك سو و از سوى ديگر قيام كردن با نداشتن يار و ياور، پيروزى را بر او مشكل مى‌كرد و شايد اگر قيام مى‌فرمود بسيارى از ناآگاهان، اين قيام را نه براى مسائل مهمّ‌ الهى، بلكه به خاطر مسائل شخصى تفسير مى‌كردند. 🔘 ولى ضايعات و مشكلات فراوانى كه از تغيير محور خلافت به وجود آمده بود روز به روز خود را بيشتر نشان مى‌داد و همين‌ها بود كه به صورت خار و خاشاكى به چشم مولا (ع) مى‌نشست و همچون استخوانى گلويش را آزار مى‌داد. 🔴 اين درسى است براى همۀ مسلمين در طول تاريخ كه هر گاه احقاق حقّ‌ خويش، موجب ضربه‌اى بر اساس و پايۀ دين شود بايد از آن چشم بپوشند و حفظ‍‌ اصول را بر همۀ چيز مقدّم بشمرند و بر درد و رنجهاى ناشى از تضييع حقوق، كنند و دندان بر جگر بفشارند. ☑️شبيه همين معنى در خطبۀ 26 نيز آمده است كه مى‌فرمايد: «من نگاه كردم و ديدم براى گرفتن اين حق ياورى به جز خاندان خويش ندارم... چشمهاى پر از خاشاك را فرو بستم و با گلويى كه گويى استخوان در آن گير كرده بود جرعۀ حوادث را نوشيدم». @mola_amiralmomenin_as
🔰 2_چرا در خطبه شقشقیّه از خلافت تعبير به «ارث» شده است‌؟ 🔘امیرالمؤمنین (ع) در این خطبه مى‌فرمايد: «من ديدم كه ميراثم به غارت مى‌رود.» ⁉️در اين جا سؤالى پيش مى‌آيد كه چرا از خلافت تعبير به «ميراث» شده است‌؟! 🔰پاسخ اين سؤال با توجّه به اين نكته روشن مى‌شود و آن اين كه خلافت يك ميراث الهى و معنوى است كه از پيامبر (ص) به جانشينان معصومش مى‌رسد نه يك ميراث شخصى و مادّى و حكومت ظاهرى. ✳️شبيه اين تعبير در آيات قرآن نيز ديده مى‌شود آنجا كه «زكريا» از خداوند تقاضاى فرزندى مى‌كند كه «وارث او» و «وارث آل يعقوب» باشد (و بتواند به خوبى از ميراث نبوّت و پيشوايى خلق پاسدارى كند) 🍃«فَهَبْ‌ لِي مِنْ‌ لَدُنْكَ‌ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ‌ مِنْ‌ آلِ‌ يَعْقُوبَ‌» (مریم: 5-6). 🔰در حقيقت اين ميراث متعلق به همۀ امّت است ولى در اختيار امام و جانشين پيامبر (ص) قرار داده شده است. ✔️در مورد كتب آسمانى مى‌خوانيم: 🍃«ثُمَّ‌ أَوْرَثْنَا الْكِتٰابَ‌ الَّذِينَ‌ اصْطَفَيْنٰا مِنْ‌ عِبٰادِنٰا» (فاطر: 32)، سپس كتاب (آسمانى) را به گروهى از بندگان برگزيدۀ خود به ميراث داديم.» ✔️ و از همين نظر در حديث مشهور نبوى آمده است: «العلماء ورثة الانبياء، دانشمندان وارثان پيامبرانند». (اصول كافى، جلد 1، صفحۀ 32 و 34.) 🔰شاهد اين سخن تاريخ گوياى زندگى امیرالمؤمنین على (ع) است، او عملا نشان داد كه هيچ گونه دلبستگى به مال و مقام ندارد و خلافت را - بدون انجام وظايف الهى - همانند كفش كهنۀ بى‌ارزش، يا آب بينى حيوانى مى‌دانست، چگونه ممكن است براى از دست رفتن آن چشمى پر خاشاك و گلويى گرفته، داشته باشد؟ @mola_amiralmomenin_as
💠ادامه مباحث مربوط به فراز اول 👇
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_سوم 🔰#فراز_اول ✔️متن خطبه 🔷به خدا سوگند! او پيراهن
🔰 3_امیرالمؤمنین علی (ع) در گوشۀ خانه 🔘هيچ كس نمى‌تواند ضايعۀ عظيمى را كه بر جهان اسلام از نشستن امیرالمؤمنین على (ع) در گوشۀ خانه وارد شد ارزيابى كند. تنها در بُعد علمى وقتى به نگاه كنيم كه بخشى از خطبه‌ها و نامه‌ها و كلمات قصار آن حضرت را در مدّت كوتاه خلافتش تشكيل مى‌دهد آن هم خلافتى كه مملوّ از حوادث و ماجراهاى دردناك و جنگهاى پى در پى بود، مى‌توانيم حدس بزنيم كه اگر آن 25 سال نيز حضرت على (ع) در ميان امّت بود و مردم از چشمۀ جوشان علم و دانش بى‌پايان او بهره مى‌بردند، چه آثار عظيمى براى مسلمانان جهان بلكه براى جامعۀ بشريّت به يادگار مى‌ماند. ولى چه مى‌توان كرد كه اين فيض عظيم را از مسلمانان و بشريّت گرفتند و ضايعۀ بزرگى كه هرگز قابل جبران نيست در تاريخ روى داد. @mola_amiralmomenin_as
🔰 4_چرا امیرالمؤمنین علی (ع) مسألۀ را طرح مى‌كند؟ 🔘بعضى چنين مى‌پندارند كه آيا بهتر نبود امام (ع) اصلا به سراغ مسألۀ خلافت كه مربوط‍‌ به گذشته بود نمى‌رفت و آن را به دست فراموشى مى‌سپرد مبادا منشأ اختلاف بيشترى در ميان مسلمانان گردد؟! ⁉️ ✔️نظير همين سخن، امروز هم از سوى گروهى مطرح است و به مجرد اين كه سخن از خلافت بلا فصل على (ع) به ميان آيد مى‌گويند براى حفظ‍‌ وحدت مسلمين سكوت كنيد و اين گونه مسائل را به فراموشى بسپاريد، ما امروز با دشمنان بزرگى رو به رو هستيم و پرداختن به اين مسائل ما را در مبارزه با دشمنان مشترك تضعيف مى‌كند، اصولا اين گونه بحثها چه فايده‌اى مى‌تواند داشته باشد در حالى كه پيروان هر يك از مذاهب تصميم خود را گرفته و به راه خويش مى‌روند و بسيار بعيد به نظر مى‌رسد كه ادامۀ اين گونه بحثها سرچشمۀ اتحاد تازه‌اى شود.⁉️ 💠در پاسخ اين سؤال لازم است دو نكته را يادآور شويم: 🔹الف - واقعيّتهاى موجود هرگز نمى‌تواند حقيقتها را به فراموشى بسپارد. اين يك حقيقت است كه علاوه بر تأكيد شخص پيامبر (ص) بر خلاف على (ع) شايستگى او از هر نظر براى اين امر بيشتر بود، حال چه حوادثى واقع شد كه اين مسأله دگرگون گشت مطلبى جداگانه است. 🔹بنا بر اين على (ع) كه همه جا طرفدار حقيقت بود و با واقعيتهاى موجود كه هماهنگ با حقيقت نبود ستيز داشت حق دارد كه حقايق مربوط‍‌ به خلافت را بعد از رسول خدا بازگو كند تا محققان بعد از قرنها يا هزاران سال بتوانند منصفانه قضاوت كنند و اگر كسانى بخواهند از وضع موجود صرف نظر كرده و به حقايق بينديشند قادر بر اين امر باشند و راه مستقيم را در پرتو تحقيق خود پيدا كنند. 🔹به هر حال هرگز نمى‌توان كسى را از بيان حقيقت باز داشت و به فرض كه بتوانيم، حقّ‌ چنين كارى را نداريم زيرا ضايعۀ بزرگى محسوب مى‌شود چرا كه هميشه واقعيتهاى موجود با حقايق تطبيق نمى‌كند و گاه فاصلۀ زيادى با آن دارد، آنچه هست هميشه به معنى آنچه بايد باشد نيست. 🔷 اسلام به ما مى‌گويد ما بايد به دنبال چيزى باشيم كه بايد باشد. شك نيست كه مسألۀ و بعد از پيامبر خدا (ص) يكى از اساسى‌ترين مباحث دينى ماست، خواه آن را جزء اصول دين بشماريم آن گونه كه پيروان مكتب اهل بيت (ع) مى‌گويند، يا جزء فروع دين، هر چه هست مسأله‌اى است كه از نظر دينى سرنوشت‌ساز مى‌باشد و به هيچ وجه جنبۀ شخصى ندارد و بر خلاف آنچه برخى ناآگاهان مى‌انديشند تنها يك بحث تاريخى مربوط‍‌ به گذشته نيست، بلكه آثار زيادى براى امروز و فردا و فرداها دارد و مى‌تواند در بسيارى از مسائل مربوط‍‌ به اصول و فروع اسلام اثر بگذارد و درست به همين دليل على (ع) در دوران خلافت ظاهريش به طور مكرّر متذكّر اين مسأله شده است. 🔷ب - آنچه مضر به وحدت و اتّحاد صفوف مسلمانان است بحثهاى جنجالى و تعصّب‌آلود و پرخاشگرانه است، ولى بحثهاى علمى و منطقى كه طرفين، حدود و موازين علمى و منطقى را در آن رعايت كنند نه تنها مزاحم وحدت صفوف مسلمانان نيست بلكه در بسيارى از مواقع به آن كمك مى‌كند. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_سوم ✅خطبه در يك نگاه اين خطبه معروف به #شقشقيّه است و
🔰امیرالمؤمنین(ع) در بخش دیگری از خطبه معروف به به دوران خليفۀ دوّم اشاره كرده، مى‌فرمايد: ✔️متن خطبه اين وضع همچنان ادامه داشت تا نفر اوّل به راه خود رفت (و سر به تيرۀ تراب نهاد) و خلافت را بعد از خودش به آن شخص (يعنى عمر) پاداش داد سپس به گفته (شاعر معروف) «اعشى» تمثّل جست: «بسى فرق است تا ديروزم امروز كنون مغموم ودى شادان و پيروز» (در عصر رسول خدا چنان محترم بودم كه از همه به آن حضرت نزديكتر بودم ولى امروز چنان مرا منزوى ساختند كه خلافت را يكى به ديگرى تحويل مى‌دهد و كارى به من ندارند)! راستى عجيب است او كه در حيات خود از مردم درخواست مى‌كرد عذرش را بپذيرند و از خلافت معذورش دارند خود به هنگام مرگ، عروس خلافت را براى ديگرى كابين بست چه قاطعانه پستانهاى اين ناقه را هر يك به سهم خود دوشيدند. سرانجام آن را در اختيار كسى قرار داد كه جوّى از خشونت و سختگيرى بود با اشتباه فراوان و پوزش طلبى. كسى كه با اين حوزۀ خلافت سر و كار داشت به كسى مى‌ماند كه بر شتر سركشى سوار گردد، اگر مهار آن را محكم بكشد پرده‌هاى بينى شتر پاره مى‌شود و اگر آن را آزاد بگذارد در پرتگاه سقوط‍‌ مى‌كند. به خدا سوگند به خاطر اين شرايط‍‌، مردم گرفتار عدم تعادل و سركشى و عدم ثبات و حركات نامنظم شدند من كه اوضاع را چنين ديدم صبر و شكيبايى پيشه كردم، با اين كه دورانش طولانى و رنج و محنتش شديد بود. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_سوم 🔰#فراز_دوم ✅امیرالمؤمنین(ع) در بخش دیگری از خطبه م
🔰 ✅در اين قسمت از خطبه، امام (ع) به پايان يافتن دوران خليفۀ دوّم و تحولاتى كه براى رسيدن عثمان به مقام خلافت صورت گرفت اشاره مى‌كند و از نكات دقيق و باريك تاريخى و اسرار پنهان يا نيمه پنهان اين داستان پرده برمى‌دارد و موضع خود را در برابر اين امر روشن مى‌سازد و در ادامۀ آن به مشكلات عظيمى كه امّت اسلامى در دوران خليفۀ سوّم گرفتار شدند و شورشهايى كه منتهى به قتل او شد، با عبارات كوتاه و بسيار فشرده و پر معنى و آميخته با كنايات و استعارات و تشبيهات اشاره مى‌فرمايد. ✔️متن خطبه اين وضع همچنان ادامه داشت تا او (خليفۀ دوّم) به راه خود رفت و در اين هنگام (در آستانۀ وفات) خلافت را در گروهى (به شورا) گذاشت كه به پندارش من نيز يكى از آنان بودم، پناه بر خدا از اين شورا! كدام زمان بود كه در مقايسۀ من با نخستين آنان (ابو بكر، و برترى من) شكّ‌ و ترديد وجود داشته باشد، تا چه رسد به اين كه مرا همسنگ امثال اينها (اعضاى شورا) قرار دهند، ولى من (به خاطر مصالح اسلام با آنها هماهنگى كردم) هنگامى كه پايين آمدند، پايين آمدم و هنگامى كه پرواز كردند، پرواز كردم. سرانجام يكى از آنها (اعضاى شورا) به خاطر كينه‌اش از من روى برتافت و ديگرى خويشاوندى را بر حقيقت مقدّم داشت و به خاطر داماديش به ديگرى (عثمان) تمايل پيدا كرد، علاوه بر جهات ديگر كه ذكر آن خوشايند نيست و اين وضع ادامه يافت تا سوّمى بپاخاست در حالى كه از خوردن زياد، دو پهلويش بر آمده بود و همّى جز جمع‌آورى و خوردن بيت المال نداشت و بستگان پدرش (بنى اميه) به همكارى او برخاستند و همچون شتر گرسنه‌اى كه در بهار به علفزار بيفتد و با ولع عجيبى گياهان را ببلعد به خوردن اموال خدا مشغول شدند. سرانجام بافته‌هاى او پنبه شد و كردارش، كارش را تباه كرد و ثروت‌اندوزى و شكم‌خوارگى به نابوديش منتهى شد! @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_سوم 🔰#فراز_سوم ✅در اين قسمت از خطبه، امام (ع) به پايان
🔰 ✅امام (ع) در اين بخش از خطبه اشاره به دوران خلافت خويش - مخصوصا هنگام بيعت - مى‌كند كه چگونه مردم با ازدحام عجيب و بى‌نظيرى براى بيعت كردن به سوى آن حضرت روى مى‌آوردند، بيعتى پر شور كه در تاريخ اسلام نظير و شبيه نداشت، ولى بعدا كه در برابر حق و عدالت قرار گرفتند، گروه زيادى نتوانستند آن را تحمّل كنند و راه مخالفت را پيش گرفته و آتش جنگهاى «جمل، صفّين و نهروان» را روشن ساختند، شكاف در صفوف مسلمين ايجاد كردند و از به ثمر رسيدن تلاشها و كوششهاى امام (ع) در پيش برد و تكامل جامعۀ اسلامى مانع شدند. ✔️متن خطبه چيزى مرا نگران نساخت جز اين كه ديدم ناگهان مردم همچون يالهاى انبوه و پرپشت «كفتار» به سوى من روى آوردند و از هر سو گروه گروه به طرف من آمدند تا آنجا كه (نزديك بود دو يادگار پيامبر (ص)) «حسن و حسين» پايمال شوند و ردايم از دو طرف پاره شد. و اينها همه در حالى بود كه مردم همانند گوسفندانى (گرگ زده كه دور چوپان جمع شوند) در اطراف من گرد آمدند، ولى هنگامى كه قيام، به امر خلافت كردم، جمعى پيمان خود را شكستند و گروهى (به بهانه‌هاى واهى سر از اطاعتم پيچيدند و) از دين خدا بيرون پريدند و دستۀ ديگرى راه ظلم و طغيان را پيش گرفتند و از اطاعت حق سر بر تافتند، گويى كه آنها اين سخن خدا را نشنيده بودند كه مى‌فرمايد: «سراى آخرت را تنها براى كسانى قرار مى‌دهيم كه نه خواهان برترى‌جويى و استكبار در روى زمينند و نه طالب فساد، و عاقبت (نيك) براى پرهيزگاران است»! آرى به خدا سوگند! آن را شنيده بودند و خوب آن را حفظ‍‌ داشتند ولى زرق و برق دنيا چشمشان را خيره كرده و زينتش آنها را فريفته بود. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام🇵🇸
#خطبه‌هاى_اميرالمؤمنین_عليه_السلام #خطبه_سوم 🔰#فراز_چهارم ✅امام (ع) در اين بخش از خطبه اشاره به
🔰 ✅چرا خلافت و بيعت را پذيرفتم‌؟! امام (ع) در اين فراز، دلايل پذيرش بيعت را به وضوح بيان مى‌كند و اهداف خود را از اين پذيرش در جمله‌هاى كوتاه و بسيار پر معنى شرح مى‌دهد و در ضمن روشن مى‌سازد كه اگر اين اهداف بزرگ نبود، كمترين ارزشى براى زمامدارى بر مردم قائل نبود. ✔️متن خطبه آگاه باشيد! به خدايى كه دانه را شكافته و انسان را آفريده، سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران و توده‌هاى مشتاق بيعت كننده و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود يار و ياور، نبود و نيز به خاطر عهد و پيمانى كه خداوند از دانشمندان و علماى (هر امّت) گرفته كه: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمديده و مظلوم سكوت نكنند!»، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى‌افكندم (و رهايش مى‌نمودم) و آخرينش را به همان جام اوّلينش سيراب مى‌كردم و در آن هنگام در مى‌يافتيد كه ارزش اين دنياى شما (با همۀ زرق و برقش كه براى آن سر و دست مى‌شكنيد) در نظر من از آب بينى يك بُز كمتر است. @mola_amiralmomenin_as
🔰 ✅ويژگيهاى خطبۀ شقشقيّه(1) «خطبۀ شقشقيّه» با محتواى خاصّ‌ خود در ميان «خطبه‌هاى نهج البلاغه» كم نظير يا بى‌نظير است و اين نشان مى‌دهد كه «على» (ع) در شرايط‍‌ خاصّى آن را بيان فرموده، تا واقعيّتهاى مهم مربوط‍‌ به خلافت پيامبر اسلام (ص) به فراموشى سپرده نشود و براى ثبت در تاريخ هميشه بماند و صراحت فوق العاده‌اى كه «على» (ع) در اين خطبه به خرج داده است براى همين منظور است، زيرا نبايد واقعيّتها، فداى ملاحظات گوناگون شود و تعصّبها گرد و غبار فراموشى بر آن بپاشد. على (ع) در اين خطبه امور زير را روشن فرموده است: 1 - شايستگى اولويّت خود را نسبت به مسألۀ خلافت به وضوح بيان كرده، اين همان واقعيّتى است كه تقريبا همۀ محقّقان اسلامى و غير اسلامى در آن متّفقند، حتّى «معاويه» سرسخت‌ترين دشمن «على» (ع) به افضليت او اعتراف داشت. 2 - مظلوميّت آن حضرت على رغم اين همه شايستگيها 3 - اين سخن به خوبى نشان مى‌دهد كه انتخاب هيچ يكى از خلفاى سه گانه مدرك و منبع روشنى نداشته است، بعلاوه معيارهاى چندگانه‌اى بر آن حاكم بوده، در يك مورد فقط‍‌ انتخاب يك نفر و در مورد ديگر نيمى از يك شوراى شش نفرى و در مورد سوّم يك شوراى چند نفرى معيار بوده است! 4 - فاصله گرفتن تدريجى مردم در دوران خلفا، از تعليمات پيامبر اكرم (ص) و تشديد بحرانها با گذشت زمان، تا آنجا كه وقتى امام (ع) به خلافت رسيد به اندازه‌اى زمينه نامساعد بود كه بازگرداندن مردم به ارزشهاى زمان پيامبر (ص) ميسّر نشد. 5 - سرچشمۀ نابسامانيها و جنگهايى كه در عصر امام (ع) به وقوع پيوست، عشق به مال و مقام و زرق و برق دنيا بود كه به صورت يك طبيعت ثانوى براى جمعى از سران - مخصوصا در عصر خلافت «عثمان» - پيدا شده بود. 6 - طبيعى‌ترين و مردمى‌ترين بيعت همان چيزى بود كه در مورد خود امام (ع) واقع شد، ولى تحريكات منافقين و عدم تحمّل گروهى از سران جامعه نسبت به عدالت «على» (ع) موجب شكستن پيمان و بيعتها و برافراشتن پرچمهاى مخالفت شد. @mola_amiralmomenin_as
🔰 ✅ويژگيهاى خطبۀ شقشقيّه(2) 7 - امام (ع) هيچ گونه علاقه‌اى به خلافت ظاهرى نداشت و هرگز به آن به صورت يك هدف نمى‌نگريست، بلكه تنها به عنوان يك وسيله براى كوتاه كردن دست ظالمان از گريبان مظلومان و برقرارى نظم و عدالت خواهان آن بود. 8 - شورشهايى كه در زمان «عثمان» واقع شد و منتهى به قتل او گرديد، كاملا طبيعى بود و نتيجۀ اعمال و رفتار او و اطرافيانش از «بنى اميّه» بود زيرا «بنى اميّه» بر شهرهاى مهم اسلام به عنوان فرماندار و مانند آن مسلط‍‌ شدند، بيت المال در اختيار آنها قرار گرفت، بخششهاى عجيبى صورت گرفت و مردم از اين امور آگاه شدند و بذر شورش از نقاط‍‌ دوردستى همچون «مصر» و «بصره» و «كوفه» گرفته تا خود مدينه، پاشيده شد. 9 - جنگهاى سه گانه دوران خلافت «امير مؤمنان على» (ع) جنبۀ تحميلى داشت و هيچ يك از آنها از سوى «على» (ع) شروع نشد، بلكه همۀ آنها از سوى افراد فرصت‌طلب و جاه‌طلب يا افراد ناآگاه و خشك و جامد به وجود آمد. 10 - داستان «تنزيۀ صحابه» و عدالت همۀ اصحاب و ياران و معاصران پيامبر (ص) مطلبى است كه با هيچ يك از واقعيتهاى تاريخى سازگار نيست و اعتقاد به آن، موجب تضاد و تناقض آشكار است چرا كه آتش افروزان جنگ جمل دو نفر از صحابه بودند و آتش افروز جنگ صفّين نيز يك نفر از آنان بود و در ميان جنگ‌افروزان نهروان نيز گروهى از صحابه ديده مى‌شدند. همۀ آنها بر امام وقت كه از سوى قاطبۀ مردم و حتّى غالبا از سوى خود اين جنگ‌افروزان پذيرفته شده بود، شوريدند و شكاف در جامعۀ اسلامى به وجود آوردند و راه بغى و ستم را پيش گرفتند. ✔️چگونه مى‌توان گفت: هم «على» (ع) راه حق را پيمود و هم «طلحه» و «زبير» و «معاويه» و امثال آنان‌؟! و پناه بردن به مسألۀ اجتهاد در اين گونه موارد توجيه بسيار غير منطقى است كه به وسيلۀ آن هر گناه كبيره‌اى را مى‌توان توجيه نمود. @mola_amiralmomenin_as