eitaa logo
💠فضائل ناب حضرت مولا💠
508 دنبال‌کننده
7 عکس
136 ویدیو
0 فایل
فعالیت های کانال 👇 نشر فضائل مولا (صلوات الله عليه) 📜 کلیپ های فضائل اهلبیت (علیهم السلام) 📽️ کلیپ های معارف حقه شیعه 🍇 ناب ترین و زیبا ترین فضائل اهلبیت (صلوات الله عليهم) ✒️ مداحی صوتی و تصویری 🎵📽️ https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ حضرت آقا امام رضا (صلوات الله علیه) میفرمایند : کسی که بنشیند در مجلسی که امر ما زنده می شود، دل او نمی میرد در روزی که دلها می میرند. 📚بحارالانوار ج ۴۴ ص٢٧٨ ح١ 📚امالی صدوق ص١٣١ ح۴ مجلس ١٧ •┈┈••••✾•🌿یارضا🌿•✾•••┈┈ 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
25.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ حضرت آقا امام باقر (صلوات الله علیه) در تفسیر آیه ٧٨ سوره الرحمن: (تَبارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الجَلالِ وَالإکْرام :پاک و بزرگوار است نام پروردگارت که صاحب عزت و بزرگی و بزرگواری است.) میفرمایند : ما مظهر جلال و بزرگواری خداوندیم، که بندگان به اطاعت و فرمانبرداری از ما به کرامت و بزرگواری خداوند نائل می شوند. 📚بحارالانوار ج ٢۴ ص١٩۶ ح٢٠ 📚تفسیر البرهان ج۴ ص٢٧٢ح١ 📚تفسیر القمي ج٢ ص٣۴۶ 📚قطره ای از دریای فضائل اهلبیت علیهم السلام( ترجمه کتاب القطرة) ج١ ص۵٢۵ حديث شماره ٣۵٩ •┈┈••••✾•🌿یارضا🌿•✾•••┈┈ 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ اباصلت که از یاران نزدیک امام رضا (صلوات الله علیه) بوده است، می گوید: بعد از شهادت امام رضا (صلوات الله علیه) به دستور مأمون (لعنت الله عليه) زندانی شدم، و یک سال در زندان بودم و به هر دری می زدم خلاصی حاصل نمی شد. عاقبت، شبی که بسیار دلتنگ شده بودم و به ستوه آمده بودم از زندان و دوری و تنهایی، متوسّل شدم به محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم) و حضرت آقا امام جواد (صلوات الله علیه) را به یاری طلبیدم. هنوز لحظاتی از این توسل نگذشته بود که حضرت جواد الائمه (صلوات الله علیه) را در زندان پیش روی خودم دیدم. حضرت فرمودند :دلتنگ شده ای؟ نه؟ گفتم : آری، یابن رسول الله (صلوات الله علیه) حضرت جواد (صلوات الله علیه) فرمودند: برخیز! زنجیر از پاهای من گشوده شد. امام دست مرا گرفت و باهم از میان در های بسته و از مقابل چشمان باز مأمورین حکومت عبور کردیم. مأمورین به روشنی مارا می دیدند، اما قدرت و توانی برای تحرک نمی یافتند. وقتی از زندان و مأموران فاصله گرفتیم، امام فرمودند : دیگر دست آنها به تو نخواهد رسید و چشم تو در چشم مأمون (لعنت الله عليه) نخواهد افتاد. و چنین شد پیش از خداحافظی با حضرت جواد (صلوات الله علیه) از ایشان پرسیدم :چرا در تمام این یک سال به سراغ من نیامدید؟ در حالی که من شمارا بسیار طلب کرده بودم. امام در قالب این سؤال، پاسخ فرمودند : تو کِی ما را به اخلاص طلب کردی و ما نیامدیم؟ پس از شنیدن پاسخ امام، به خودم و به یک سال گذشته ام نگاه کردم، دیدم که جز همان شب آخر در تمام یک سال گذشته، امام را به اخلاص طلب نکرده بودم. در ظاهر امام را می خواندم، اما چشم امیدم به دوستانی بود که در دربار مأمون (لعنت الله عليه) داشتم. 📚عيون اخبار الرضا (صلوات الله علیه) ج ٢ ص٢۴۵ 📚بحارالانوار ج ۵٠ ص ۵٢ 📚بحارالانوار ج ۴٩ ص٣٠٠ •┈┈••••✾•🌿یاجواد🌿•✾•••┈┈ 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ ابوبصیر می‌گوید: با حضرت آقا امام باقر (علیه السلام) وارد مسجد شدم و مردم در حال رفت و آمد بودند. امام باقر (علیه السلام) خود را از دیدگان مردم غائب نمودند، و به من فرمودند: از مردم بپرس آیا من را می‌بینند؟ من با هر کس ملاقات کردم و از او سوال کردم که آیا امام باقر (علیه السلام) را دیدی؟ می‌گفت: نه؛ تا فردی نابینا به نام ابو هارون وارد شد. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: از این مرد سوال کن؛ به او گفتم: آیا امام باقر (علیه السلام) را دیدی؟ ابو هارون در جواب گفت :مَگر ایشان اینجا نایستاده‌اند؟ ابوبصیر گفت: از او سوال کردم تو از کجا از این مطلب آگاه شدی؟ ابو هارون گفت: چگونه به آن علم و آگاهی پیدا نکنم و حال آنکه امام(صلوات الله علیه) نوری است آشکار. 📚بحارالانوار ج۴۶ ص٢۴٣ 📚صحیفه مهدیه ص ١٠۶ •┈┈••••✾•🌿ياولـے الله🌿•✾•••┈┈ 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ ابوبصیر می‌گوید: امام باقر( علیه السلام) به مردی از اهل آفریقا فرمودند: حال راشد چگونه است. (راشد دوست مرد آفریقایی است) مرد آفریقایی گفت: از آفریقا که خارج شدم او زنده و سالم بود و به شما سلام می‌رساند. امام باقر( علیه السلام) فرمودند : خداوند او را رحمت کند. مرد آفریقایی گفت: او مُرد؟ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آری؛ مرد آفریقایی پرسید :در چه زمانی؟ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: دو روز بعد از خارج شدن تو از آفریقا؛ مرد آفریقایی گفت: به خدا قسم راشد نه مریض بود و نه هیچ گونه دردی داشت. امام باقر (علیه السلام) به او فرمودند: مگر هر کس که می‌میرد به خاطر مرض یا درد می‌میرد؛ ابوبصیر گفت: از امام (علیه السلام) پرسیدم این مرد آفریقایی کیست؟ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: دوست ما و محب ما خاندان است. آنگاه امام باقر(علیه السلام) فرمودند: آیا معتقدید برای ما با شما، چشمانی نظاره‌گر و گوش‌هایی شنوا وجود ندارد؟ چقدر بد است آنچه به آن عقیده دارید. به خدا قسم بر ما هیچ چیز از اعمال شما پنهان نیست، پس همه ی ما را حاضر در نزد خود بدانید و نَفْس‌ های خود را به کارهای پسندیده عادت دهید و اهل کارهای نیک شوید، تا این حقیقت را بشناسید. آنگاه امام باقر (علیه السلام) فرمودند :من فرزندان و شیعیان خود را به آنچه گفتم امر می‌کنم. 📚بحارالانوار ج۴۶ ص٢۴٣ 📚صحیفه مهدیه ص ١٠۶ •┈┈••••✾•🌿ياولـے الله🌿•✾•••┈┈ 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ ابوبصیر می‌گوید: امام باقر( علیه السلام) به مردی از اهل آفریقا فرمودند: حال راشد چگونه است. (راشد دوست مرد آفریقایی است) مرد آفریقایی گفت: از آفریقا که خارج شدم او زنده و سالم بود و به شما سلام می‌رساند. امام باقر( علیه السلام) فرمودند : خداوند او را رحمت کند. مرد آفریقایی گفت: او مُرد؟ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آری؛ مرد آفریقایی پرسید :در چه زمانی؟ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: دو روز بعد از خارج شدن تو از آفریقا؛ مرد آفریقایی گفت: به خدا قسم راشد نه مریض بود و نه هیچ گونه دردی داشت. امام باقر (علیه السلام) به او فرمودند: مگر هر کس که می‌میرد به خاطر مرض یا درد می‌میرد؛ ابوبصیر گفت: از امام (علیه السلام) پرسیدم این مرد آفریقایی کیست؟ امام باقر (علیه السلام) فرمودند: دوست ما و محب ما خاندان است. آنگاه امام باقر(علیه السلام) فرمودند: آیا معتقدید برای ما با شما، چشمانی نظاره‌گر و گوش‌هایی شنوا وجود ندارد؟ چقدر بد است آنچه به آن عقیده دارید. به خدا قسم بر ما هیچ چیز از اعمال شما پنهان نیست، پس همه ی ما را حاضر در نزد خود بدانید و نَفْس‌ های خود را به کارهای پسندیده عادت دهید و اهل کارهای نیک شوید، تا این حقیقت را بشناسید. آنگاه امام باقر (علیه السلام) فرمودند :من فرزندان و شیعیان خود را به آنچه گفتم امر می‌کنم. 📚بحارالانوار ج۴۶ ص٢۴٣ 📚صحیفه مهدیه ص ١٠۶ •┈┈••••✾•🌿ياولـے الله🌿•✾•••┈┈ علیه السلام 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈ اباصلت که از یاران نزدیک امام رضا (صلوات الله علیه) بوده است، می گوید: بعد از شهادت امام رضا (صلوات الله علیه) به دستور مأمون (لعنت الله عليه) زندانی شدم، و یک سال در زندان بودم و به هر دری می زدم خلاصی حاصل نمی شد. عاقبت، شبی که بسیار دلتنگ شده بودم و به ستوه آمده بودم از زندان و دوری و تنهایی، متوسّل شدم به محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم) و حضرت آقا امام جواد (صلوات الله علیه) را به یاری طلبیدم. هنوز لحظاتی از این توسل نگذشته بود که حضرت جواد الائمه (صلوات الله علیه) را در زندان پیش روی خودم دیدم. حضرت فرمودند :دلتنگ شده ای؟ نه؟ گفتم : آری، یابن رسول الله (صلوات الله علیه) حضرت جواد (صلوات الله علیه) فرمودند: برخیز! زنجیر از پاهای من گشوده شد. امام دست مرا گرفت و باهم از میان در های بسته و از مقابل چشمان باز مأمورین حکومت عبور کردیم. مأمورین به روشنی مارا می دیدند، اما قدرت و توانی برای تحرک نمی یافتند. وقتی از زندان و مأموران فاصله گرفتیم، امام فرمودند : دیگر دست آنها به تو نخواهد رسید و چشم تو در چشم مأمون (لعنت الله عليه) نخواهد افتاد. و چنین شد پیش از خداحافظی با حضرت جواد (صلوات الله علیه) از ایشان پرسیدم :چرا در تمام این یک سال به سراغ من نیامدید؟ در حالی که من شمارا بسیار طلب کرده بودم. امام در قالب این سؤال، پاسخ فرمودند : تو کِی ما را به اخلاص طلب کردی و ما نیامدیم؟ پس از شنیدن پاسخ امام، به خودم و به یک سال گذشته ام نگاه کردم، دیدم که جز همان شب آخر در تمام یک سال گذشته، امام را به اخلاص طلب نکرده بودم. در ظاهر امام را می خواندم، اما چشم امیدم به دوستانی بود که در دربار مأمون (لعنت الله عليه) داشتم. 📚عيون اخبار الرضا (صلوات الله علیه) ج ٢ ص٢۴۵ 📚بحارالانوار ج ۵٠ ص ۵٢ 📚بحارالانوار ج ۴٩ ص٣٠٠ •┈┈••••✾•🌿یاجواد🌿•✾•••┈┈ علیه السلام 🆔https://eitaa.com/joinchat/140312928C773f282d1c