بـه سلامتـیه اونـایی
کـه اگـه قـدشـون کـوتاس
قـد دلشـون تـا کـهکشـونـاس
بـه سلامتـیه اونـایی
کـه اگـه پـول نـدارن امـا
بجـاش یـه دنیـا معـرفـت دارن
بـه سلامتـیه اونـایی
کـه سـواد نـدارن امـا تـا حرف
میـزنی میـفهمـن چـی میـگـی
بـه سلامتـیه اونـایی
کـه خـودشـون سلامـت نیستـن
امـا وقتـی درد کشیـدنـت
رو مـیبیـنن بغـض میکنـن ...
بـه سلامتـیه اونـایی
کـه خمیـده شـدن امـا
هنـوز هـم بـرات تکیـه گاهـن ...
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜 معجزه های ﺧﺪﺍ همیشه وجود دارد
ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ڪہ
✨ ﺑﺮ ﺳﺮﺁﻓﺮﯾﺪﮔﺎﻧـﺶ
ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺍﺯﺵ میڪشد
💜 ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪツ ﺭﺍ ﺑﺮﻟﺒﺸﺎﻥ می نشاﻧﺪ
در پایان این شـب زیبا
✨ شما را به خــ♡ـدا میسپارم
💜 شبتـون پر از یاد خدا 💜
👳 @mollanasreddin 👳
🍎از خیاطی پرسیدند:
زندگی یعنی چه ؟
گفت : دوختن پارگی های
روح با نخ توبه !
🍎از باغبانی پرسیدند :
زندگی یعنی چه ؟
گفت: کاشت بذر عشق
در زمین دلها، زیر نور ایمان
👳 @mollanasreddin 👳
خدای مهربانم❤️
وقتی توکلم بر خودته🤲
آرومم و میدونم هرطوری بشه
تو هوامو داری❤️
ازم میخوای بهت اعتماد کنم😇
میدونم این اتفاقای زندگی
یه نشونه ست تا دوباره
به یادت بیفتم✨😊
سلام صبح زمستونیتون بخیر🥰
👳 @mollanasreddin 👳
#تلنگر
بدون اهمیت روزها را می گذرانيم
کم می خنديم
تند رانندگی می کنيم
زود عصبانی می شويم
زود قضاوت می کنیم
برای اثبات خود
پشت سر دیگران بدگویی میکنیم
تا دير وقت بيدار میمانيم
خسته از خواب بر می خيزيم
کم مطالعه می کنيم
بیشتر اوقات تلويزيون نگاه می کنيم
و به ندرت دعا می کنيم
مايملک بسیار داريم
اما ارزشهايمان کمتر شده اند
بسیار صحبت ميکنيم و بسیار دروغ می گوييم !
و به اندازه کافی دوست نمی داريم
به کجا چنین شتابان؟
👳 @mollanasreddin 👳
وقتی کاری انجام نمی شه
حتما خیری توش هست
وقتی مشکل پیش بیاد
حتما حکمتی داره
وقتی تو زندگیت زمین بخوری
حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی بیمار میشی
حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده
وقتی دیگران بهت بدی می کنند
حتماً وقتشه که تو خوب بودن
خودتو نشون بدی...
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد
حتماً داری امتحان پس میدی
وقتی همه ی #درها به روت بسته میشه
حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده....
وقتی سختی پشت سختی میاد
حتماً وقتشه روحت متعالی بشه
وقتی دلت تنگ میشه
حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی...
👳 @mollanasreddin 👳
📚#حکایت_خر_ملانصرالدین
مرد فقیری فرزندش سخت بیمار شد پس به خانه ملای ده رفت تا خر او را برای چند ساعت قرض بگیرد و با آن به دنبال طبیب برود . پس از خواهش و تمنای فراوان ملا گفت: "خر ما در خانه نيست" حال برو و مزاحم نشو بگذار به عبادت خود بپردازم ، تا خواست در را ببندد ناگهان همان موقع خر ملا شروع کرد به عرعر کردن !
مرد با ناراحتی گفت: جناب ملا شما که فرموديد خرتان خانه نيست؛ اما صدای عرعرش در خانه تان الان دارد گوش فلک را کر می کند. ملا عصبانی شد و گفت: مردک ملعون عجب آدم کافر و کج خيال هستی از خدا بترس حرف من ملا را باور نداری ولی عرعر خر مرا را قبول داری ؟
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
📕#ضربالمثل
🔻آبشان از یک جوی نمی گذرد
آبشان از یک جوی نمی رود ،هرگاه میان دو یا چند تن در انجام کاری توافق و سازگاری وجود نداشته باشداز این عبارت برای نشان دادن رابطه ی آنان استفاده می شود.
در گذشته آب گیری و آب یاری مزارع و باغات جنبه حیاتی داشت این وضعیت بسیار شدیدتر بود و هنگامی که نوبت آب می شد و آب در جوی ها راه می افتاد هر کس کوشش می کردپیش از آن که جریان آب قطع شود زودتر آب خود را بگیرد و این عجله و شتابزدگی و عدم رعایت نوبت و حق تقدم دیگران موجب می شد که کشاورزان هنگام آب گیری گاه با داس و بیل و چوب به جان یکدیگر می افتادند و یکدیگر را زخمی و حتی به قتل میرساندند. بنابراین و برای جلوگیری از پیش آمدن چنین مشاجراتی بود که هرکس کوشش می کرد آب مورد نیاز خود را از جویی برندارد که آنانی که با او مشاجره دارند از آن بر می دارند و از این رو است که اکنون ضرب المثل "آبشان از یک جوی نمی گذرد " را در مورد کسانی به کار می برند که بر سرموضوعی با یکدیگر نمی سازند و با هم مشاجره دارند.
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌آیا هر آفریدهای لایق جایگاهش هست؟
👤سعدی شیرازی
👳 @mollanasreddin 👳
دنیا تمام تشنهٔ نور است نازنین
دیگر زمان، زمان ظهور است نازنین
از بسکه در هم است شب و روز روزگار
انگار روز حشر و نشور است نازنین
برگرد سوی وادی کنعان عزیز مصر!
دلها بدون نور تو کور است نازنین
تزویر زیر نام تو بازارها زده است
کالای زور و زر به وفور است، نازنین
دنبال ردّ شعلهای از چشمهای تو
موسای سینه راهی طور است نازنین
خورشید قرنهاست که بر روی نیزههاست
یا در میان تشت و تنور است، نازنین
ای آخرین ذخیرهٔ هستی ظهور کن
دنیا تمام تشنهٔ نور است، نازنین!
#امام_زمان
#بهجت_فروغی_مقدم
👳 @mollanasreddin 👳
🍁
پدرم همیشه میگفت اگه خواستید با شخصی دوستی کنید با فردی دوست باش که خانواده اصیل داشته باشه ، ندید بدید نباشه
همیشه این توی ذهنم بود وانجامش میدادم و هروقت با آدمای ندیدبدید نشست و برخاست کردم تهش ضربه خوردم
ندید بدید های پول ، زن ، شهوت ، قدرت
آدمایی که چشمشون رو فقط خاک گور پر میکنه ، آدمایی که تصور میکنن چون دوتا مثل خودشون ازشون تعریف میکنه تهش هستن
این آدما خودشون میدونن هیچی نیستن و توی خلوت با حقارت خودشون کلنجار میرن
و برای پوشوندن این صفت به بقیه آسیب میزنن ، اینارو کاریشون نداشته باشید
فقط ندیدشون بگیرید ، انگار درختن و بی تفاوت باشید در قبالشون .
اونوقت هر روز می میرند و هیچوقت نمیتونن به هیشکی بگن !
👳 @mollanasreddin 👳
✨ #امام_حسین علیه السلام غلام با صفایی داشت که نامش «#صافی» بود.
روزی با شماری از اصحاب وارد باغ شد و صافی را مشاهده کرد که گرده ی نانی به دست گرفته ، نصف آن را جلوی سگ میاندازد و نصف دیگرش را خود میخورد.
چون از راز آن پرسید، عرضه داشت: من غلام شما هستم و این حیوان از باغ شما پاسداری میکند، هر دو نشسته بودیم و از سفره ی ارباب متنعّم بودیم.
امام حسین علیه السلام او را در راه خدا آزاد کرد، باغ را به او بخشید و 2000 دینار به او عطا کرد.
👈 صافی در پاسخ گفت: من نیز این باغ را وقفِ یاران و شیعیان شما نمودم 👉 ... .
📚 ارمغان صافی در نقد فرقه بهائی ٫ صفحه 22
به نقل مستدرک الوسائل
👳 @mollanasreddin 👳
مادری بود بنام ننهعلی
آلونکی ساخته بود در بهشتزهرا بر قبر فرزند شهیدش
شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند
سنگ قبر پسرش بالشش بود و همونجا هم چشم از دنیا میبندد و کنار فرزندش خاک میشود
این داستان یک #مادر شهید است
خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...
👳 @mollanasreddin 👳
پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت: ((جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !)) از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه و فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت .این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیر ناصر سلیمانی. از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها. روی سینه ی یکی شان نوشته بود ((شهید امیر ناصر سلیمانی)).
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
خاطره ای از #شهید_ناصر_سلیمانی
🌹شادی روح همه شهدا مخصوصا این شهید عزیزمون صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
👳 @mollanasreddin 👳
مرد فقیری پسر خردسالی داشت. روزی به او گفت: بیا امروز قدری میوه از باغی سرقت کنیم.
پسر خردسال با نارضایتی با پدر به راه افتاد. وقتی به باغ رسیدند پدر به فرزندش گفت: تو در این جا نگهبان باش و اگر کسی آمد زود مرا خبر کن تا کسی ما را در حال دزدی نبیند و مشغول چیدن میوه از درخت مردم شد. لحظه ای بعد پسر فریاد زد:
یک نفر ما را می بیند! پدر با ترس و عجله از درخت پایین آمد و پرسید چه کسی؟ کجاست؟ پسرک زیرک گفت: همان خدائی که از همه چیز آگاه است و همه چیز را می بیند! پدر از گفتار نیکوی فرزند شرمنده شد و بعد از آن دزدی نکرد.
#دزدی_پدر_و_پسر
#حکایت
👳 @mollanasreddin 👳
عشق رادر اكنون بايد زندگی کنید
آوردن نگرانی های گذشته به زمان حال، همچون ترس از آینده کار بیهوده ای است. تنها چیزی که واقعاً اهمیت دارد چگونه زندگی کردن در اکنون است. حتی با دانستن این امر، باز هم ما بخش عمده وقت خود را صرف آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد میکنیم، درنتیجه برای زمان حال وقتی باقی نمی ماند.
یکی از شاگردان جوانم این را خوب آموخته بود. این خانم به من گفت همیشه درباره آینده روابطش نگرانی داشت، تا جایی که پیوسته به دلگرمی و اعتماد بخشیدن نیازمند بود. او متوجه شد که رفتارش درست نیست و پیوسته بی اعتماد بودن عملاً مردم را از او دور می کرد. چه کسی مایل بود با آدمی که همیشه بی تاب است سر کند؟ مصمم شد سخت نگیرد و از تجزیه و تحلیل همه چیز دست بردارد و از آنچه برایش پیش می آمد لذت ببرد. وقتی که افراد تغییر را پذیرفتند، همه چیز به آسانی در جای خود قرار می گیرد.
کسانی که به خودشان اعتماد دارند و دم را غنیمت می شمارند، کسانی هستند که زندگی را بسیار سـرور انگیز می دانند. آنان آموخته اند که گذشته جایی برای انبار کردن خاطرات است نه پشیمانی ها؛ آینده بایستی پر از امیدواری باشد نه بیم و هراس. دیگر آنکه اکنون، همان چیزی است که ما بدان نیاز داریم.
👳 @mollanasreddin 👳
بيرون بودم، باران آمد،
ياد تو افتادم...!
رفتم كافه تا زمانى كه بند بيايد،
كافه را كه ديدم،
ياد تو افتادم...!
از روى عادت قهوه اى سفارش دادم،
همين كه آوردنش،
ياد تو افتادم...!
حساب كردم و آمدم بيرون،
دو عاشق را ديدم كه دست در دست هم
قدم ميزدند،
ياد تو افتادم...!
سوارِ اتوبوس شدم،
جاى خالىِ كنارم را كه ديدم،
ياد تو افتادم...!
به ايستگاه رسيدم،پياده شدم...
هنوز باران ميامد...
رفتم به سمت خانه،از كوچه ها كه گذشتم،
ياد تو افتادم...!
درِ خانه را باز كردم
،تا صداى مادرم را شنيدم
كه گفت: نگرانت شدم كجا بودى،
ياد تو افتادم...!
به اتاقم رفتم،
خودم را پرت كردم روى تخت و
چشمم به عكس هايمان
كه روى ميز بود افتاد،
ياد تو افتادم...!
بلند شدم و لباسم را دراوردم و اويزان كردم،
جاى خالىِ لباست را كه ديدم،
ياد تو افتادم...!
به سمت كتابخانه رفتم،
كتابى كه برايم خريده بودى
را براى بارِ چهل و سوم خواندم...
به صفحه ى پانزدهم كه رسيدم،
گل هاى خشك شده را ديدم و
ياد تو افتادم...!
كتاب را بستم،
چشم هايم را روى هم گذاشتم،
خوابم برد و در خواب
ياد تو افتادم...!
من بعد از تو،
هر روز،
هرجا،
هر ثانيه،
با كوچكترين اتفاق،
ياد تو ميوفتم...
اين طرز زندگى كردن من بعد از توست!
هركسى كه اين نوشته را بخواند،
ياد كسى ميوفتد كه نيست....
به راستى عاشق بودن،دشوار است
اگر يار دلش با تو نباشد...
#ترانه_حنيفى
👳 @mollanasreddin 👳
🌸سلام
🌿صبحتون بخیر
🌸یکشنبه ای پُر بار
🌿بی نظیر و زیبا
🌸سرشار از امید و
🌿انرژی و اتفاقات مثبت
🌸و پُر از خیر و برکت و موفقیت
🌿عشق و مهرباني براتون آرزومندم...
🌸یکشنبه تون عالی
👳 @mollanasreddin 👳
به دل آهنگ غمگین چون صدای نی لبک داریم
گله از دست این دنیا از این چرخ و فلک داریم
کسی مثل تو میفهمد پریشان حالی من را
بیا بنشین کنار من که دردی مشترک داریم
در این دنیای بی مهری ز بس ظلم وجفا دیدیم
که ما از سایه ی خود هم گریزانیم و شک داریم
چه دردی بدتر از اینکه خریدار صداقت نیست
شبیه سیب سرخی که زمین افتاده لک داریم
جواب خوبی ما را همیشه با بدی دادند
بسوز ای دل بر احوالت، که دستی بی نمک داریم
هزاران زخم بر سینه، هزاران آرزو بر دل
شبیه شیشه ای هستیم که از صد جا ترک داریم
تو هم مثل منی آری کسی سنگ صبورت نیست
بیا بنشین کنار من که دردی مشترک داریم ...
👳 @mollanasreddin 👳
گاهی خدا می خواهد
با دست تو دست دیگر
بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به
یاری می گیری،
بدان که دست
دیگرت در دست خداست..🌺
👳 @mollanasreddin 👳
زمستان میرود و روسیاهی به ذغال میماند.
در ایام قدیم عمده ترین سوخت منازل ذغال بود و تهیه آن دشوار. مردم حتی خاکه ذغالی را که در کف انبار میماند برای گرم کردن کرسی استفاده میکردند. قبل از زمستان باید ذغال تهیه و انبار میشد چون در زمستان تهیه ذغال سخت بود و افراد سودجو ذغال را گران میفروختند. اما به هر حال زمستان و سختیهایش تمام شده و میگذشت.
این ضربالمثل که یک مثل فارسی است،
در مواقعی به کار میرود که کسی به دیگری بدی کرده و یا امیدش را ناامید کرده باشد و به این فکر نکند که روزی اوضاع عوض شده و شخص گرفتار خلاص میشود.
به این معنی که بالاخره هر چه بود گذشت و یا هر طور بود مسئله حل و کار انجام شد امّا فقط سرافکندگی و خجالت برای آن شخصی که بدی کرده باقی خواهد ماند. ⛄️❄️🌨
👳 @mollanasreddin 👳
مردی مادرش را کول کرده بود و طواف کعبه میداد.
پیامبر رادید عرض کرد آیا بااین کار حق مادرم را ادا کرده ام؟
پیامبر فرمود:حتی جبران یکی از نالههای او را درهنگام بارداری نکرده ای!
👳 @mollanasreddin 👳
مردی سگش را در خانه می گذارد تا از طفل شیر خوارش مواظبت کند
و خودش برای شکار بیرون رفت
و زمانی که برگشت، سگش را دید که در جلو خانه ایستاده و پارس میکند
و پنجه هایش خون آلود است.
مرد با تفنگش به سوی سگ شلیک کرد، او را کشت و با سرعت وارد خانه شد تا باقی مانده ی فرزندش را ببیند.
زمانی که وارد شد دید که گرگی غرق در خون غلتیده و فرزندش بدون هیچ آسیبی سالم است.
قبل از اینکه عکس العملی نشان دهید به حرف های طرف مقابل گوش كنيد
تا به دلیل قضاوت اشتباه تا آخر عمر گریان نباشید...
👳 @mollanasreddin 👳