عشـــق ...
پرواز بلنـــدے ست
مرا پر بدهيـــد
بہ من انديشــہ ے
از مرز فراتــر بدهيـد
من به دنبال،
دل گمشـــدهاے مے گردم
يـڪ پریدن به من ،از
بال کبوتــر بدهید
👳 @mollanasreddin 👳
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ
ﭘﺪﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ
ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻧﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ،
ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ
ﻣﺜﻞ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﻨﺪ ...!
ﮐﺎﺵ ﺯﻭﺩﺗﺮ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭﻣﺎﺩﺭﻫﺎ
ﻣﺜﻞ ﻗﻨﺪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﭼﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﮑﻨﻨﺪ
ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ...!
👳 @mollanasreddin 👳
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین
با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین
#رودکی
👳 @mollanasreddin 👳
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
#فاضل_نظری
👳 @mollanasreddin 👳
شکرگزاری
ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯿﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺒﻬﺎ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﻮﺷﺖ:
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﺮﺧﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻇﺮﻓﻬﺎ ﺷﺎﻛﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﭘﺮﺳﻪ ﻧﻤﯿﺯﻧﺪ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻐﻞ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﯿﻜﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﻢ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯾﻢ ﻛﻤﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﺬﺍﯼ ﻛﺎﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻡ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ!
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﻭ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻛﻨﻢ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯿﺸﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻡ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﺳﺎﻝ، ﺟﯿﺒﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺨﺮﻡ!
ﺧﻭﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ، ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻡ.
به قول سهراب:
ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ، ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﺪ
👳 @mollanasreddin 👳
به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم
#شهریار
👳 @mollanasreddin 👳
یکــی دوتا مخده بیشــتر توی اتاق نبــود.جناب صمصام هم روی یک تخت قدیمی نشسته بود که با چند تا پتوی کهنه، سفتی و سختی آن از بین میرفت.مدام آدم ها عوض میشــدند و هر کس نذری که برای ســید کــرده بــود را میداد ومیرفت.او که واردشــد،بــدون هیچ حرفی نشست پایین اتاق،دم درورودی.
نگاهــش کــه به ســید افتــاد،دیــد اورا صدامیزنــد. جلو رفــت و عرض ارادت کرد.
- ایــن نــذر و نیازهــا فایــده ای ندارد. سرچشــمۀ رزقت حلال نیســت!تا نانی که به منزل میبری پاک نباشــد، خدا حرفت را نمیشنود.آنجا را که درست کنی، اینجا خود به خود درست میشود.
ساواکی باورش نمیشد که نذر پیشاپیش آورده اش را پیشاپیش قبول نکنند.
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳
خفته در چشمِ تو
نازیست که من میدانم …
#پژمان_بختیاری
👳 @mollanasreddin 👳
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در ایام نوجوانی مرحوم پدرم، هر روز یک سکه پنج تومانی به من میداد که چهار تومان آن هزینۀ تاکسیام بود و یک تومان دیگر هم خرجیام بود.
روبروی مدرسه مغازه ساندویچی بود و من عاشق ساندویچ بودم و کتلت ارزانترین ساندویچی بود که میتوانستم بخرم. اگر میخواستم روزی ساندویچ بخورم که پنج تومان بود، آن روز را سه کیلومتر بین مدرسه و خانه باید پیادهروی میکردم. برای من جالب بود که هرچه از ساندویچ حاصل کرده بودم در این پیادهروی میسوزاندم و زمان برگشتن به خانه گویی ساندویچی نخوردهام و گرسنه بودم.
گاهی یادم میآید لذتهای ما در دنیا مانند خوردن ساندویچ در ایام جوانیام بود که لهو بود، چون آنچه بدست میآوردم سریع میسوزاندم و از دستش میدادم که نوعی از لهو و لعب بود. مثال، مجلس قرآنی میرویم و با کلام غیبتی آنچه حاصل کردهایم میسوزانیم.
کتلت با خیارشور طعم و لذت خاصی داشت، اصلا مزه یک ساندویچ به خیارشور کنار آن است. برای من جالب بود که خیارشور بیخاصیت، کمکی بود برای خوردن سوسیس و کالباسِ مضر و بیخاصیتتر از خودش، و هیچ کس در مغازه لبنیاتی، خامه و عسل را با خیارشور نمیفروخت؛ چون هیچ کس خیارشور بیخاصیت را با خامه و عسل باخاصیت نمیخورد.
در دنیا هم، همین طور است؛ همیشه لهو و لعبها و بیخاصیتها برای شیرین کردن یکدیگر به میدان میآیند.
یاد دارم آن زمان جوانی در شهر بود که کمی شیرین عقل بود، هیچ کس او را برای مجلس ختم پدرش که در آن تلاوت قرآن و غم و یاد مرگ بود راه نمیداد. او در تمام مجالس عروسی دعوت میشد چون چاشنی مجلس بود و رقص همراه با لودگی و شیرین کاریهایش، باعث گرم شدن مجلس لهو و لعب مردم میشد.
هیچ زنی در مجلس سوگواری مرگ پدرش، به دنبال آرایشگاه برای زیبایی خود نمیرود؛ چون آرایش ابزار و خیارشور مجلس لهو و لعب عروسی یا جشنِ تولد است.
👳 @mollanasreddin 👳
با دم ناوک دل دوز تو آسوده دلم
خوشتر آن است که از دل نکشم پیکان را
#فروغی_بسطامی
👳 @mollanasreddin 👳
🔆 #پندانه
✍ گرمای مهربانی از طوفان خشم راهگشاتر است
🔹روزی باد به آفتاب گفت:
من از تو قویترم.
🔸آفتاب گفت:
چگونه؟
🔹باد گفت:
آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟ شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش درمیآورم.
🔸آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد بهصورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر میشد پیرمرد کت را محکمتر به خود میپیچید. سرانجام باد تسلیم شد.
🔹آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد. طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانیاش را پاک کرد و کت را از تنش درآورد.
🔸در آن هنگام آفتاب به باد گفت:
دوستی و محبت قویتر از خشم و اجبار است.
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش رو به خودت برگردون
و بعدش بیخیال همه چی بدون فکر به هیچ چیزی
برو سراغ کاری که حالت رو خوب میکنه
یا برو سراغ رویاهات🍃🫶
👳 @mollanasreddin 👳
🌸🍃یک باغ ســـلام
🍃🌸یک جهان زیبـایی
🌸🍃یک تـن سـالــم
🍃🌸یک صبح دلنشین
🌸🍃هـمه تـقـدیـم شمـا
🍃🌸 صبحـتـون زیبـا
🍃🌸روزتـون پر موفقیت
👳 @mollanasreddin 👳
👈 آموخته ام که با پول میتوان
خانه خرید ولی آشیانه نه
رختخواب خرید ولی خواب نه
ساعت خرید ولی زمان نه
مقام خرید ولی احترام نه
کتاب خرید ولی دانش نه
میتوان آدم خرید ولی دل نه
👳 @mollanasreddin 👳
🌷🌷🌷
#داستانک
🌻🍃روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات كرد.
این دو دوست بینوا كه تا آن زمان با گدایی امرار معاش میكردند، همچون دو روی یك سكه جدانشدنی به نظر میرسیدند.
🌻🍃پادشاه كه آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی كند. پس به هر كدام پیشنهاد كرد آرزویی كنند.
🌻🍃ابتدا خطاب به دوست كوچكتر گفت: به من بگو چه میخواهی قول میدهم خواستهات را برآورده كنم.اما باید بدانی من در قبال هر لطفی كه به تو بكنم، دو برابر آن را به دوستت خواهم كرد!
🌻🍃دوست كوچكتر پس از كمی فكر با لبخندی به او پاسخ داد: «یك چشم مرا از حدقه بیرون بیاور..!»
🌻🍃حسادت اولین درس شیطان
به انسان احمق است!
👳 @mollanasreddin 👳
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
#فاضل_نظری
👳 @mollanasreddin 👳
دلی در سینه دارم
که در شوق وصال است
قسم بر روز موعودی
کهاشک تو حلال است
سرودم چون غزل هارا
ز هر بیتش جگر سوز
قسم بر تارک مویت
تمامش کن جدل هارا
نظر بر دیده هم دارم
که بشکفافد چو گلهایی
قسم بر خنده ی نازت
که نامت همچو غم دارم
لبی بر کنج فنجان
که در فکر کلام است
قسم بر فکر و رآی تو
که افکارت حرام است
زعشقی سر به سر دارم
که از نزدیک و فامیل است
قسم بر نسبت خونی
چو عشقمقتل هابیل است
#داود_شمسی
❤️❤️❤️
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
👳 @mollanasreddin 👳
تو را آن گونه میخواهم که باغی باغبانش را
شبیه مادر پیری که میبوسد جوانش را
تو را در یک شب بارانی غمگین سرودم که
نمیدانم زمانش را، نمییابم مکانش را
من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان
برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را
پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر
که بالای سرش میبیند امشب دشمنانش را
تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم
از آن پس بارها گم کردهام فصل خزانش را
پرستویی که با تو هم قفس باشد نمی ترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را
تو ماهی باش تا دریا برقصد موج بردارد
تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را
#علی_سلیمانی
👳 @mollanasreddin 👳
گویند کریم است و گنه می بخشد
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم؟
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو ميشود
واسه آرزوهای ناگفتنیت
واسه اوناييكه هيچ كسى ازشون خبر نداره،
واسه "التماس دعا" هاىِ از ته دلت كه خجالت كشيدى بگى ولى خدا شنيدتشون
واسه تمام اينها هم كه شده ميخوام بگم ، نگران نباش
مطمئن باش بهترینش برات اتفاق می افته❤️
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از قاصدک
آهنگ های جدید امروز رو گوش دادی؟؟
میدونستی آهنگ های جدید رو زودتر از بقیه تو کانال ما میتونی پیدا کنی!!
🔥 #بانک_موزیک رو داشته باش حتما عاشق آهنگاش میشی🔥
⚠️هرچی موزیک خفن که رو کلیپ میذارن اینجا میتونی پیدا کنی⚠️
🆔 https://eitaa.com/joinchat/110035352C70692cfa41
بیا تو #بانک_موزیک دیگه به خودت زحمت گشتن نده👆👆👇👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/110035352C70692cfa41
بــه ایــن نیت کــه جناب صمصــام فرزنــدامیرالمؤمنین اســت،مبلغی را نذرشــان کرد. حاجتش که برآورده شد مقداری پول برداشت و از مغازه بیرون آمد. بین راه با خودش گفت:دادن این مبلغ کم جالب نیست.
خوب است بعد که دوباره نذر کردم پول ها را یکجا بیاورم.برگشت. فردا، یکی از همسایه های مغازه آمد و گفت:جناب صمصام آن طرف خیابان منتظر شماست.
وقتی نگاه کرد،دید سید بادست اشاره میکنند که بیا.
بعد از ســلام وعلیک،آقا گفت:چقدر میخواهی بدهی؟ چرا خجالت میکشی؟ نذر امیرالمؤمنین که زیاد و کم ندارد. هرچه نذر داری یاعلی مدد.اصل این است که رفع بال کنی.«
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳
بهجز از تاک که شد محترم از حرمتِ می
زادگان را همه فخر از شرفِ اجداد است
👤#یغمای_جندقی
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح قشنگتون گلبارون
🌸روزتـون پراز موفقیت
🌸حـال امـروزتــون زیبــا
🌸 دلاتون پراز عشق و محبت
🌸تنتون سالم و روزتـون قشنگ
🌸روز خـوبی داشته باشید
👳 @mollanasreddin 👳
{💕🌱}
کلید خانه
مردی برای پسر و عروسش خانهای خرید. پسرش در شرڪت پدر، مدیر فروش بود و رییس زنان و دختران زیادی بود ڪه با آنها تعامل داشت.
پدر بعد از خرید خانه، وقتی ڪلید خانه را به پسرش داد از او خواست، هرگز از روی این ڪلید، ڪلید دوم نسازد. و پسر پذیرفت.
روزی در شرڪت، پدر ڪلید را از جیب پسرش برداشت. وقتے پسر متوجه نبود، پسردر شرڪت سراسیمه به دنبال ڪلید میگشت.
پدر به پسر گفت:
قلب تو مانند جیب توست و چنان چه در جیب خود بیش از یڪ ڪلید از خانهات نداری، باید در قلب خودت نیز بیش از محبت یڪ زن قرار ندهی.
همسرت مانند ڪلید خانهات، نباید بیشتر از یڪی باشد. همانطور ڪه وقتی نمونه دیگری از ڪلید خانهات نداشتی، خیلے مواظب آن بودی تا گم نشود، بدان همسرت نیز نمونه دیگری ندارد، مواظب باش محبت او را گم نڪنی.
اگر عاشق زن دیگری شوی، انگار یدڪی دومی از ڪلید خانه داری و زیاد مراقب ڪلید خانهات نخواهے بود.
👳 @mollanasreddin 👳