رنج فراق هست و امید وصال نیست
این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود...
#فاضل_نظری
👳 @mollanasreddin 👳
#بادقت_بخوان 🖇
✅ارزش یک عمر را آن که نفس های آخرش را میکشد می داند...
✅ارزش یک سال دانش آموزی که مردود شده می داند...
✅ارزش یک ماه را مادری که فرزند نارس به دنیا آورده می داند...
✅ارزش یک هفته را سردبیر هفته نامه می داند...
✅ارزش یک روز را سربازی که یک روز به پایان خدمتش مانده می داند...
✅ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق می کشد می داند...
✅ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده می داند...
✅وارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان سالم به سر برده می داند...
📌من و شما ارزش زمان هایی که خدا مجانی دراختیارمان قرار داده را می دانیم یا نه ⁉️
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن میکند...
و درون تنور میگذارد را دیدی که چه اتفاقی می افتد؟
خمیر به سنگها می چسبد...
اما نان هر چه پخته تر می شود،
از سنگها جدا میشود!!
حکایت آدمها همین است...
سختی های دنیا ، حرارت تنور است...
و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند...
و هر چه انسان پخته تر میشود
سنگ کمتری بخود می گیرد...
سنگها تعلقات دنیایی هستند...
ماشین من.. خانه من..من.. من !!
آنوقت که قرار است نان را از تنور
خارج کنند سنگها را از آن می گیرند!!
خوشا بحال آنکه در تنور دنیا
آنقدر پخته میشود...
که به هیچ سنگی نمی چسبد!!
ما در زندگی به چه چسبیده ایم ؟
سنگ ما کدام است ؟
👳 @mollanasreddin 👳
داستانی از مردانگی منصور حلاج
منصور حلاج در ظهر رمضان، گذرش به کوی جذامیان افتاد! جذامیان به نهار مشغول بودند و به حلاج تعارف کردند. حلاج بر سر سفره نشست و چند لقمه بر دهان برد. جذامیان گفتند: دیگران بر سر سفره ما نمینشینند. حلاج گفت آنها روزه اند و سپس برخاست.
غروب، هنگام افطار حلاج گفت: خدایا روزه مرا قبول بفرما. شاگردان گفتند: استاد ما دیدیم که روزه شکستی! حلاج گفت:
ما مهمان خدا بودیم. روزه شکستیم ولی دل نشکستیم.
👳 @mollanasreddin 👳
آن شــب با ورود جناب صمصام توی جلســه ولوله افتاد. ســیدصمصام خیلی بیشتر از بقیه مواقع منبر رفت ومردم هم طبق معمول نیششان بیـخ بنا گوش بــود. واعظ بعدی هم مرتب این پــا و آن پا میکرد. بانی که از این وضع خســته شــده بود رفت دم گوش جناب صمصام چیزی گفــت. همۀ پامنبریها از مضمون حرف در گوشــی خبر داشــتند. ســید
امــاروبــه مــردم کــرد و گفــت:میدانید این آقــا چه گفــت؟اومیگوید بــه مــردم بگــو من ورشکســت شــده ام ودم در هر کــس میتواند به من کمک کند.
دل همــه از ایــن حــرف خنک شــد. همه میدانســتند منبــع درآمد بانی روضه، ســود پولهای مردم است. کسی اما جرأت نداشت به اوبگوید نه ربا بخور و نه روضه بگیر.
#صمصام
👳 @mollanasreddin 👳
تلنگر👌
"سی.پی.آر " بیمارستان جای جالبی ست،
آدم هایی که بیرون از آن تند و تند قدم میزنند، گریه میکنند،
دعا میکنند، حالشان بهتر از بیماری که برای زنده ماندن با دستگاه شوک دست و پنجه نرم میکند نیست.
آدم های بیرون از اتاق از یک چیز میترسند؛ از "نبودن" !
از نزدن ضربان قلب عزیزترین شخص دنیایشان، از جای خالیه یک آدم.
اتاق شوک جای بد و جالبیست، تمام قول های عالم پشت دَرش داده میشود، تمام خاطرات مرور میشود! تمام خوبی هایش یادآوری میشود!
حالا چشمتان را ببندید. بدترین آدم زندگیتان را درون این اتاق تصور کنید.
فرض کنید تنها کسی هستید که او دارد، به خوبی هایی که قبلا به شما کرده فکر کنید، به جای خالیش .
نبود آدم ها را هیچ کینه ای پر نمیکند!
لطفاً در زندگیتان یک اتاق سی پی آر، یک اتاق شوک داشته باشید
و خوبی های آدم های بدِ دنیایتان را احیا کنید .
بعضی روزها امروزمان به فردا نمیرسند
👤دکتر_محبی (فوق تخصص قلب)
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☆
پـروردگـارا
قـایق زنـدگیمـان را بـه دسـت کسی بسپـار کـه سـاحل آرامـش بـاشـد.
#شبتـون _ به رنگ آرامـش
❤️💙 💙❤️
👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸ســلام بـر تـو
🍃🌸ای دوست مهربان
🍃🌸شکوه صبح زیبات
🍃🌸آکنده از شادیهای بیپایان
🍃🌸عمرت جاویدان
🍃🌸بالاترین دستها نگهبانت
🍃🌸امیدوارم امروز
🍃🌸زیباترین لبخندها بر لبت
🍃🌸و قشنگترین چشمها
🍃🌸بـدرقه راهت باشـه
👳 @mollanasreddin 👳
#بادقت #بخوان 🖇📌
درس زندگی...🚻
✨ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟»
ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.»
از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت میکردند.
✨ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: «ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟»
ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ.»
📌ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:
✨مهم نوع نگاه ما به زندگی است
✨اگه نگاهمونو عوض کنیم در بدترین شرایط میتوانیم بهترین شرایطو رقم بزنیم...
مهم اینه نگاهمون رو به زندگی عوض کنیم...
درضمن
📌گول شکل ظاهری زندگی دیگرانو نخورید.شاید شما خوشبختتر از کسی هستید که همیشه حسرت زندگیشو دارید
هيچ وقت نگو رسيدم ته خط
اگه هم احساس كردی رسيدی ته خط
يادت بيار كه معلم كلاس اولت هميشه می گفت:
نقطه سر خط ....
بعد از هر سختی شروعی دوباره و پر انرژی داشته باش...
👳 @mollanasreddin 👳
چاره ای نیست ،بساطی است که بر شانه ماست
غم و دلتنگی و تنهایی و پیمانه ی ماست
ای که با خنده و طعن حالت ما می گویی!
این پریشانی ما حالت رندانه ی ماست
خوش نشستیم به خیالی که ز در بازایی
دیربازی است که اُمید هم افسانه ی ماست
نیست انصاف همانی که ز جان می خواهی
یار است با همه اغیار و بیگانه ی ماست
باعث روز پریشانی و شب بیداری
سالهاست قهوه ی چشمان تو میخانه ی ماست
گفته بودی که غم انگیز تراز مردن چیست!
گفته بودم که همه شب دل ویرانه ی ماست...
#حسین_وصال_پور
👳 @mollanasreddin 👳
🌸
غم، فرستاده عشق است عزیزش دارید
که غریب است و زِ اقلیم وفا می آید...
👤 #طالب_آملی
👳 @mollanasreddin 👳
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصلِ خود دوایی کن دلِ دیوانهی ما را
علاجِ دردِ مشتاقان، طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان، غمِ مجنونِ شیدا را
گرت پروایِ غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نُمود اول به ما آن رویِ زیبا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چارهای کردن کنون، آن ناشکیبا را
مرادِ ما وصالِ تُست از دنیا و از عقبی
وگرنه بی شما قدری ندارد دین و دنیا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری
برآید از دلم آهی، بسوزد هفت دریا را
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند کسی احوالِ فردا را
•| #سعدی |•🌿🌙
👳 @mollanasreddin 👳