روز اول خوابگاه😂😂
✍🏻روز اولی که رفتم خوابگاه یکم خجالتی بودم. اینم بگم وسط ترم رفته بودم. همون روز مسئول جارو زدن شدم.چ، جارو زدم و آشغال ها در خاک انداز ریختم، حالا سطل آشغال پیدا نمیشد. یه کیسه بزرگ دیدم که توش قوطی خالی رب گوجه و روغن بود. به یکی از بچه ها که اونم جدید اومده بود ولی زودتر از من، گفتم سطل ندارین زباله ها رو کردین تو کیسه: اونم گفت: نمیدونم آره، منم آشغال جارو ها را داخلش ریختم .
چند دقیقه بعد صدای داد بلند شد: کی اشغال ریخته تو مواد غذایی من، یعنی جنگی به پا شدااا 😂😂 فکر میکرد عمدا این کارو کردم
نگران نباشید بعدا باهم دوست شدیم 😅
#خاطرات_شیرین
#خاطرات_تحصیل
👳 @mollanasreddin 👳