#یک_جرعه_کتاب
ما از وحشت فراموش کردن دیگران است که عکس آنها را به دیوار میکوبیم یا روی طاقچه میگذاریم؛
یک وفاداری کاذب، خود ما به عکسهایی که به دیوارهای اتاقمان میکوبیم نگاه نمیکنیم، یا خیلی به ندرت و تصادفا" نگاه میکنیم.
ما به حضور دائم و به چشم نیامدنی آنها عادت میکنیم. عکس، فقط برای مهمان است...
"این را یادتان باشد که ذره یی در قلب ، بهتر از کوهی بر دیوار است ".
📗رونوشت بدون اصل
✍🏻 #نادر_ابراهيمی
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
زندگى، قبل از هرچيز زندگىست!
گل مىخواهد، موسيقى مىخواهد
زيبايى مىخواهد ...
زندگى، حتى اگر يكسره جنگيدن هم باشد،
خستگى در كردن مىخواهد
عطر شمعدانىها را بوييدن مىخواهد
خشونت هست، قبول؛
اما خشونت، اصل كه نيست
زايده است، انگل است، مرض است
ما بايد به اصلمان برگرديم.
زخم را كه مظهر خشونت است
با زخم نمىبندند
با نوار نرم و پنبه پاک مىبندند
با محبت، با عشق ...
📕 چهل نامه کوتاه به همسرم
✍🏻 #نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
عزیز من!
خوشبختی نامهای نیست که یک روز، نامهرسانی، زنگ در خانهات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.
خوشبختی، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...
به همین سادگی، به خدا به همین سادگی...
اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر.
خوشبختی را در چنان هالهای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیدهی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده از شناختنش شویم.
خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است.
#نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
@BookTopرونوشت بدون اصل.pdf
حجم:
1.69M
#معرفی_کتاب 📚
کتاب رونوشت بدون اصل اثر نادر ابراهیمی، شامل هفت داستان میباشد که هر کدام موضوعی متفاوت دارند.
به موضوع هر داستان از زاویه دیگری نگاه و تعریف شده است.
📕 #رونوشت_بدون_اصل
✍🏻 #نادر_ابراهيمی
👳 @mollanasreddin 👳
#تیکه_کتاب
بگذار خرده اختلافهایمان باهم باقی بماند. خواهش میکنم!
مخواه که یکی شویم؛ مطلقا یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم، به همانگونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را.
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقهمان یکی، و رویامان یکی. همسفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن، دال برکمال نیست بلکه دلیل توقف است.
📕 چهل نامهی کوتاه به همسرم
👤 #نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
- «ما» عاشقش هستیم. آقا.
- با همین یک تا پیراهن رنگی و دستهای خالی؟
- بله آقا... ما میخواهیم با دستهای خالی، عشق را تجربه کنیم. ممکن نیست؟
- چرا نیست؟ حداقل، با دستهای خالی بازی کردن این خاصیت را دارد که چیزی نمیبازید.
- چهطور نمیبازیم؟ ما خودِ عشق را میبازیم، و قمار بزرگتری هم وجود ندارد.
👤 #نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
#داستانک
🍟 دیدی بلد هستی؟
یادم هست-سالهای پیش- روزی شاهد گفت و گوی مردی با طفلی چهار-پنج ساله بودم. مرد، بجای طرح آن سوال بیهوده،(می خواهی چکاره بشوی؟) به طفل گفت: اگر ازیک تا صد بشمری یک تومان می دهم. طفل با هیجان و اشتیاق شروع کرد به شمردن. شاید پول برای او مهم نبود و در فکر آن هم نبود. فقط دلش می خواست آن مرد بداند که او شمردن را می داند. شمرد و شمرد تا رسید به عدد"سی" . پسرک، این عدد را نمی دانست اما خیال میکرد که میداند. این بود که بدون مکث و ترس، بجای "سی" گفت: " بیست و ده" و ادامه داد: بیست و یازده، بیست و دوازده، بیست و سیزده، بیست و ....
مرد به آرامی گفت: اینطور درست نیست. سی،چهل،پنجاه... اما اگر حالا نمی توانی یکجا تا صد بشمری ،پنج دفعه از یک تا بیست بشمر. همان صد می شود. من هم قبول میکنم. بعدها یاد می گیری که چطور باید تا صد بشمری. و طفل، شادمانه و بدون معطلی از یک شروع کرد.
مرد نگفت:" حالا دیدی بلد نیستی؟" و یا " تو که تا بیست و نه بیشتر بلد نیستی. بنابراین بازی را باختی" اگر اینکار را میکرد پسرک حسابی دلگیر میشد و قلبش می شکست. و مسلما اگر مرد در آن چنددقیقه می خواست معلم حساب طفل بشود، راه بجایی نمی برد و طفل را هم خسته میکرد. در عوض او به طفل آموخت که با همان چند عدد که می داند به "صد" برسد و شکست نخورد.
🔖#نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
زندگی را با چیزهای بسیار ساده، پر باید کرد. ساده ها، سطحی نیستند! خرید چند سیب ترش می تواند به عمق فلسفه ی ملاصدرا باشد.
مشکل ما این نیست که برای شیرین کردن زندگی، معجزه نمی کنیم؛ مشکل ما این است که همان طور که ویران می کنیم، نمی سازیم؛ همان قدر که کهنه می کنیم، تازگی نمی بخشیم؛ همان قدر که دور می شویم، باز نمی گردیم.
مشکل این است که از همه ی رویاهای خوش آغاز دور می شویم و این به معنای سلطه ی بی رحمانه ی زمان است.
📚 #کتاب
#یک_عاشقانه_ی_آرام
#نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
جای عشق کجاست؟
در ذرّه ذرّه ی حضور.
عشقِ به تو، به وطن، به انسان، به اعتقاد.
به آرامی یاد می گیریم که این چهار عشق را به وحدت برسانیم.
خلوص.
گوهر کمیابِ عصرما.
همان درس های کودکانهی ساده لوحانه.
چاره یی نیست.
جایی نیست که زندگی باشد و عشق نباشد.
در استکان های چای...
در گلدانِ در انتظار گُل...
آنجا که از عشق خبری نیست از زندگی هم خبری نیست...
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
باز، روزی نو در راه است
و تو باید که مُسلّح باشی
با عشق، اندیشه، ایمان، شادی …
چارهای نیست عزیز من!
سهم ما از میلیاردها سالْ حیات و حرکت
ذرّهی بسیار ناچیزیست.
این سهم را، چه کسی به تو حق داد
که با خستگی و پیریِ روح
با بلاتکلیفی، با کسالت، دودِلی
به تباهی بکشی؟
باورکُن!
زندگی را، پُر باید کرد.
#نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
#تیکه_کتاب
فرش مظهر صبوری ماست، صبوری ملتی که هرگز تسلیم نمی شود، و هرگز به بَد رضا نمی دهد.
فرش فقط زیبایی نیست، فلسفه ی مقاومتِ خاموش و چند هزار ساله ی یک ملت است، همراه با زمزمه ی ملایم که خاموشی را تعریف می کند.
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
👳 @mollanasreddin 👳
#معرفی_نویسنده
#نادر_ابراهیمی
👤نادر ابراهیمی، چهاردهم فروردین ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهی حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد. سپس در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی مدرک کارشناسی گرفت.
ابراهیمی نوشتن را از ۱۶ سالگی آغاز کرد و در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» بهچاپ رسانید. تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقالهی تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شده است، که دربرگیرندهی داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شده است.
👳 @mollanasreddin 👳