eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
244.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
64 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
راز موفقیت همسرداری ملانصرالدین ملانصرالدین را گفتند : چگونه چهل بهار بدون مرافعه و جدال با عیال سر کردی ؟ او در پاسخ جماعت گفت : ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه اگر من آتش خشمم زبانه کشید او برای انجام یک امری نیکو به جای جدل به مطبخ رود تا کشتی طوفان زده من به ساحل آرامش و سکون برسد ، و اگر رگ غضب او متورم شد، من به طویله روم و کمی ستوران را رسیدگی کنم و وارد بیت نشوم تا عیال خونش از جوش بیافتد ! و اینک من ، شکر خدا، چهل سال است که بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم... 👳 @mollanasreddin 👳
🌷چهارشنبه تون عالی 🌸خدایا امروز 🌷درهای رحمتت را 🌸به روی تک تک 🌷دوستانم بازکن 🌸فرصت های عالی 🌷لحظه های ناب 🌸پیشرفتهای پی در پی و 🌷زندگی آرام را نصیبشان کن 👳 @mollanasreddin 👳
« وای بر بازار ما » شیر اَندر شیر شد بازار ما کس نباشد فکر حالِ زار ما قیمت اجناس کرده تیره گون روز ما و حال ما و کار ما کس نه بتْواندکنددرمان،چرا؟ اقتصادِ ناتوان ، بیمار ما سهل می بینند، عالی مَنصبان روزگار پر غم و دشوار ما عُمر و روز ما تَبه گشت وسیَه سرخ با سیلی بوَد رخسار ما عاید ما گردد اَفزونتر ز پیش بس جوانِ عاطل و بیکار ما هیچ می دارندمسئولان خبر؟ از مرارت ها و از آزار ما یاکه نبوَدعُرضه وتدبیروحَزم در مقامات شِکر افکار ما ! ارتشاء و اختلاس و احتکار گشت نَقل جعبهٔ اخبار ما هر یکی با نردبان وعده ها رفته اند بالاتر از دیوار ما دردآن باشدکه بی دردان،بسا پوزخندی می زنند افکار ما خلق را خوانند پیوسته غیور یا که می نازند بر ایثار ما کُشت ما را این همه اَلقابشان باد اَرزانی شان ، پیکار ما جنگ بهر ما، غنیمت بهرشان سیر کِی گردند‌ از بسیار ما؟ گرچه دشمن کردتحریم وطن لیک بارشان بُود سربار ما اَلغرض،هشدار آیداز«حبیب» نیست خائن را دگر، زنهار ما 👳 @mollanasreddin 👳
مردی مادرش را کول کرده بود وطواف کعبه میداد.... پیامبر رادید عرض کرد آیا با ایـن کـار حق مادرم را ادا کرده ام؟ پیامبر فرمود: حتی جبران یکـی ازناله‌هـای او را در هنگام بارداری نکـرده ای 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔔 پذیرش حوزه‌های علمیه کشور آغاز شد 🔻معاون آموزش حوزه‌های علمیه: ◻️پذیرش حوزه‌های علمیه برادران از اول اسفند ۱۴۰۱ آغاز شده و تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۲ ادامه دارد. ◻️ پذیرش از سه مقطع هشتم، دوازدهم و دانشگاهیان صورت می‌گیرد. ◻️داوطلبان می‌توانند در دو بخش برنامه‌های متداول یا سفیران هدایت ثبت نام کنند. در بخش سفیران هدایت، رویکرد تبلیغی است. ➕ سایت پذیرش حوزه‌های علمیه: paziresh.ismc.ir ➕کانال پذیرش در ایتا: eitaa.com/pazireshhowzeh 💡مشاوره تحصیلی ویژه داوطلبان ورود به حوزه eitaa.com/hawzahnews/45420 📎 بیشتر بخوانید @HawzahNews| حوزه‌نیوز
خواهــر شــاه بــرای ازدواج بــا یکــی از شــاهزاده های اروپایی بــه خارج از کشــور ســفر کرده بود.این ازدواج برای ملت شیعه کسر شأن بودو سروصدای زیادی داشت. در همــان ایــام آقــارفــت منبر.بعد بســم الله گفــت:»آهای مــردم، همه میداننــد حضرت صمصام مجرداســت و تاکنون کســی را به همســری انتخــاب نکرده اســت.از طرفی میبینیــم دختررضاخان بــرای ازدواج بـا اجنبیهــا عزم فرنگ کــرده.آخرانصاف کجاســت؟ازقدیم گفته اند چراغــی کــه به خانه رواســت به مســجد حرام اســت.مگرمــن در ایران نبودم که ایشان برای ازدواج برود خارج از کشور؟« مــردم زیرلب میخندیدند.از آنطرف هرلحظه میترســیدند ســاواک برای گرفتن سید بیاید و عده ای از پامنبریها را هم با خودببرد. 👳 @mollanasreddin 👳
در جنگ جهانی دوم، وقتی نیروهای شوروی به سمت برلین پیش می‌رفتند، یک سرباز آلمانی را که معلوم نبود چرا به تنهایی در مسیری پیش می‌رفت و گویا راه گم کرده بود، به اسارت گرفتند. پیانویی در گوشه‌ای افتاده بود. به سرباز گفتند تا زمانی که پیانو بزند زنده می‌ماند؛ و اگر از زدن پیانو دست بکشد او را بلافاصله خواهند کشت. سرباز آلمانی بیست و دوساعت پیوسته پیانو نواخت و بعد به آرامی دست‌هایش را از روی پیانو برداشت و اشک ریخت. نیروهای شوروی به او تبریک گفتند و سپس با گلوله‌ای در سرش او را کشتند! واقعیت همین است. واقعیت زندگی همین است. زشت و پلشت و بی‌فرجام! ما همه داریم پیانوی خودمان را می‌نوازیم. ولی یادمان می‌رود که موجود خبیثی مثل مرگ دارد در اطراف‌مان مثل هوا می‌چرخد و هر لحظه ممکن است در کله‌مان شلیک کند! کاش کمی هشیار و به پوچی و بی‌اعتباری جهان آگاه شویم. شاعر می‌گوید: بنگر به جهان، چه طرف بربستم؟ هیچ وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ شمع طربم ولی چو بنشستم، هیچ من جام جمم ولی چو بشکستم، هیچ! 👤شهرام گراوندی 👳 @mollanasreddin 👳
‌‌ گفتمش : باید بَری نامم زیاد گفت : آری می برم اما زِ یاد ! ‌ ‌‌‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳
✨﷽✨ ✍روزی مردی از کنار جنگلی می گذشت مرد دیگری را دید که با اره ای کند به سختی مشغول بریدن شاخه های درختان است .پرسید ای مرد چرا اره ات را تیز نمی کنی تا سریعتر شاخه ها را ببری . مرد گفت وقت ندارم باید هیزم ها را تحویل دهم کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شب ها هم کار میکنم تا سفارش ها را به موقع برسانم . دیگر وقتی برای تیز کردن اره نمی ماند .مرد داستان ما اگر گاهی می ایستاد و وقتی برای تیز کردن اره می گذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی شد چون بدون شک با اره کند نمی توان سریع و موثر کار کرد . حکایت بیشتر ما انسانها نیز همین است .باید اندکی تامل کنیم . گاه ذهن ما بسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم .گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و اره ذهن و روح خود را تیز کنیم زندگی ترکیبی است از تناقض هاست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳
حیــاط مدرســۀ چهاربــاغ پــر شــده بــودازمردمــی که بــرای روضــه آمده بودند. هردفعه یکی از روحانیون منبر میرفت ومردم را ارشادمیکرد؛ در آخر هم روضه میخواند. آنروز جنــاب صمصــام رفــت منبر.بلندگو هم که نبــود. همان اول کار بــاصــدای بلند شــروع کــردبــه روضه خواندن.فضــای معنوی مدرســۀ چهاربــاغ دیدنــی بود. کســی نبود کــه به خاطرآن روضۀ ســوزناک گریه نکــرده باشــد.روضه کــه تمام شــد، جناب صمصــام فریــادزد:»خدایا، بارالهــا تــو ســمیع وبصیــری و حــرف مرامیشــنوی.اســب من گرســنه اســت. یک کاهدان علف بفرســت تا زبان بســته بخوردو سیر شودوبه روح پدر صاحب مجلس دعا کند.« گریه هــا تبدیــل شــد بــه خنده.مــردم میدانســتند اســب بهانه اســت و این پولها برای فقر اســت. کســی نبود دستت توی جیبش نکند وپول درنیاورد. 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يا رب مباد كز پا جانانِ من بيفتد درد و بلاى او كاش بر جانِ من بيفتد من چون ز پا بيفتم، درمان درد من اوست درد آن بود كه از پا درمان بیفتد شهریار 👳 @mollanasreddin 👳
واعظي بالای منبر از اوصاف بهشت می گفت و از جهنم حرفی نمی زد. يکی از حاضرين پاي منبر خواست مزه ای بيندازد گفت:ای آقا،شما هميشه از بهشت تعريف می کنيد،يک بار هم از جهنم بگوييد. واعظ که حاضر جواب بود گفت: آنجا را که خودتان مي رويد و مي بينيد. بهشت است که چون نمی رويد لااقل بايد وصفش را بشنويد. 👳 @mollanasreddin 👳