eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
218هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
73 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 🔻از درون مرا می کشد از بیرون شمارا در مورد كسانی گفته می شود كه با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند و مورد رشك و حسد دیگران واقع می شوند . آورده اند كه ... مردی دهاتی به شهر آمد یك نفر از دوستان شهری او كه دختری بسیار زشت داشت با همكاری دو سه نفر از دوستان خود، اطراف او را گرفتند و با تشویق و ترغیب های بسیار ،دخترك را به عقد زناشویی او در آوردند . دهاتی وقتی فهمید چه حقه ای به او زده اند كه كار از كار گذشته بود. پس تن به قضا داد و او را پذیرفت . دو روز بعد همسرش را سوار الاغش كرد و به سوی ده روان شد زن چون شهری بود، چادری زرق و برق دار بر سر داشت و كفش پاشنه بلند پوشیده بود و قروفری تمام عیار از خود نشان می داد . این وضعیت ظاهری او ،توجه دهاتی ها را به خودش جلب كرد و اتفاقا چون از نظر قد و قامت هم، بلند و كشیده بود، بیشتر نظرها را به سوی خود جلب می كرد . او چون در كوچه های دهكده بارویی گرفته و صورتی پوشیده حركت می كرد ،كسی نمی توانست چهره اش را ببیند و همگان خیال می كردند كه صورتش هم، مثل اندامش نیكوست! اتفاقا روزی با شوهرش و جمعی از اهالی ده ،مطابق معمول روی سكوی دكان بقالی، نشسته بود و سرگرم خوردن چای بود كه زن را با همان چادر قروفری دید كه از آنجا می گذرد و دو سه نفری از جوانهای اوباش ده هم به دنبالش روان هستند . ظاهر جذاب و سر وضع دلفریب زن، تعدادی از دهقانان دیگر را هم كه آنجا نشسته بودند جلب كرده بود و سر و كله همه به طرف او كشیده می شد. شوهر وقتی آن عده جوان را در تعقیب زن خود روان دید و دل اطرافیان خود را هم،از كف رفته مشاهده كرد ،بی اختیار از جای برخاست و چادر از سرش كشید و چهره زشت و پر آبله و سرطاس و كم موی او را در معرض تماشای آن جمع گذاشت و گفت:شما را به خدا، ببینید و دقت كنید كه چگونه او از درون مرا می كشد از بیرون شما را ! از درون مر‌ا‌ میکشد از بیرون شمارا 👳 @mollanasreddin 👳
محبت تو اگر با من دروغی از سر ناچاری‌ست دل از محبت من بردار، خیانت تو وفاداری‌ست 👳 @mollanasreddin 👳
‌ 📚داستان کوتاه به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و ته سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!» او گفت: «علتش را نمی‌دانم، این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.» چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم که چرا سر و ته سوسیس را قبل از تفت دادن، صاف می‌کند. او گفت: «خودم هم دلیل خاصی برایش نداشتم هیچ‌وقت، اما چون دیدم مادرم این کار را می‌کند، خودم هم همیشه همان را انجام دادم.» طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و ته سوسیس را می‌زده، او وقتی قضیه را فهمید، خندید و گفت: «در سال‌های دوری که از آن حرف می‌زنی، من در آشپزخانه فقط یک ماهیتابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخلش جا نمی‌شد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاه‌تر شود...همین!» ما گاهی به چیزهایی آداب و رسوم می‌گوییم که ریشه‌ی آن اتفاقی مانند این داستان است. 👳 @mollanasreddin 👳
حال ما با دود و الکل جا نمیاید رفیق.... زندگی کردن به عاشق ها نمیاید رفیق.. روحمان آبستن یک قرن تنها بودن است.... طفل حسرت نوش ما دنیا نمیاید رفیق.... دست هایت را خودت"ها"کن اگر یخ کرده اند... از لب معشوقه هامان "ها"نمیاید رفیق... هضم دلتنگی برای موج آسان نیست... آب دریا بی سبب بالا نمیاید رفیق... یا شبیه این جماعت باش یا تنها بمان... هیچکس سمت دل زیبا نمی آید رفیق. ..! 👳 @mollanasreddin 👳
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود از دِماغِ منِ سرگشته خیالِ دهنت به جفای فلک و غصه‌ی دوران نرود در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود هرچه جز بار غمت بر دل مسکین من است برود از دل من، وز دل من آن نرود آن چنان مهرِ تواَم در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود، از دل و از جان نرود گر رود از پیِ خوبان، دل من معذور است درد دارد، چه کند کز پی درمان نرود؟ هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان دل به خوبان ندهد، وز پی ایشان نرود 👳 @mollanasreddin 👳
📚 🔹 روزی شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند: استاد، زيبايي انسان در چيست؟ استاد دو کاسه آورد و گفت: به اين دو کاسه نگاه کنيد 👇 اولی از درست شده و درونش زهر است و دومي کاسه اي است و درونش آب گواراست، شما کدام را مي خوريد؟ 🔹 شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. حکيم گفت: آدمی هم همچون اين کاسه است، آنچه که آدمی را زيبا می کند، درونش و اخلاقش است. در کنار صورتمان بايد سيرتمان را زيبا کنيم. 👳 @mollanasreddin 👳
آخونــدی دربــاری بــود. به خاطــر منافــع خــودش روی منبــر از شــاه و خاندانــش تعریــف و تمجید میکرد. موقعی که حســنعلی منصور را ترور کردنــد، بــالای منبر اول شــروع کرد به دعا برای شــاه و خانــدان او.بعد آرام آرام رفت سراغ حسنعلی منصور و با آب وتاب شفای او را از خداوند طلب کرد. جناب صمصام که با آنقد وقامت کوچک پای منبرش نشســته بود،بلنــدشــد وفریــاد زد:یاشــیخ،تو که همه رادعا کــردی،پس برای خرمن هم دعا کن! هیچکس نتوانســت جلوی خندهاش را بگیرد. آن روحانی اما سریع آمد پایین وتا چند وقت آفتابی نشد. 👳 @mollanasreddin 👳
عشق تو بسم بود، که این شعله بیدار روشنگر شب‌های بلند قفسم بود.. شبتون به مهر 🌙💫 👳 @mollanasreddin 👳
دل را به صفای صبح پیوند بزن بر پایِ شب سیاهِ غم ، بند بزن هرچند که دلسوخته‌ای، چون خورشید بر شوخی روزگار لبخند بزن سلااااام صبح بخیر 👳 @mollanasreddin 👳
عشق‌ در پشتِ‌ نگاهی‌ گُذرا ، گم‌ شده‌ بود مدتی در پسِ دیوارِ جفا ، گم‌ شده‌ بود رفت آرام محبت زِ دلِ هـر زن و مَرد پشتِ‌ یک‌ چهرهٔ‌ پُررنگ‌ و ریا گم‌ شده‌ بود همه، منظومهٔ‌ درد و غمِ‌ بی‌حدّ گشتند غزلِ ناب به شعرِ شعرا ، گم شده‌ بود لحظه‌ها رفت‌ زِ دست‌ و دلِ‌ مَردُم‌ افسوس آدمِ عاشقِ با مِهر و صفا ، گم‌ شده‌ بود دل ، گرفتار به زندانِ تعصب‌ها گشت بی‌جهتْ‌ بی‌گنه‌ و جُرم‌ و خطا گم‌ شده‌ بود شـادمـان باش ، بهــارِ دلِ حـامی آمد قاصدِ خوش‌خبر و بادِ صبا گم‌ شده‌ بود جام‌ها ، پُر زِ میِ عشقِ حقیقی گردند عشقِ نابی‌ که‌ زِ جان‌ و دلِ‌ ما گم‌ شده‌ بود ✍ 👳 @mollanasreddin 👳
شادم تصور می‌کنی وقتی ندانی لبخندهای شادی و غم فرق دارند پ‌ن: قلبم، وقتی ازم معذرت خواهی می‌کنند... 👳 @mollanasreddin 👳
. ⚜ در دایره‌ای که آمد و رفتنِ ماست ⚜ او را نه بِدایت نه نهایت پیداست ⚜ کس می‌نزند دمی در این معنی راست ⚜ کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست 👳 @mollanasreddin 👳