eitaa logo
ملاصدرای سیاسی
309 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
41 فایل
«سیاست ما عین دیانت ماست» کانال روبیکا: https://rubika.ir/mollasadrasyasi
مشاهده در ایتا
دانلود
📉 و «کنترل رشد جمعیت» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔑 در حالی که رهبر معظم انقلاب در ۳ مرداد ۹۱ صریحا می‌فرماید: «آنطوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمىِ این قسمت تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، 👈ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم👉»، اما متأسفانه هاشمی رفسنجانی (رئیس‌جمهور وقت) در سال ۷۴ نیز به دنبال تداوم «ترویج» سیاست کنترل رشد جمعیت بوده است: ✍ آقای هاشمی در بخشی از خاطره‌ی ۱۴ مرداد ۷۴ می‌نویسد: 🔴 «خانم [نفیس صدیق] پاکستانی، مدیر اجرایی صندوق ‌جمعیت سازمان ملل و حمایت از پیشبرد معیشت زنان و کنترل جمعیت آمد. از موفقیت‌های ایران در این برنامه تشکر و تعریف کرد. بر استفاده از تجربه ایران و 👈ایجاد مرکز ترویج و آموزش در ایران👉 تأکید کردم.» ✍️ ابَرشاگرد i
حسین مصدق زاده: ⛔️هاشمی رفسنجانی و نامحرم دانستن مردم در آستانه سالگرد فوت 👈قسمت اول 🔹با مطالعه خاطرات آقای هاشمی مشخص می‌شود که نویسنده آن در این خاطره‌نویسی‌ها با بی‌پرده، صاف و شفّاف سخن نگفته است و حتی در مواردی عادی و پیش‌پا افتاده با پرده‌پوشی، ، سربسته و آهسته گذاشته و گذشته است، گویی را كه امام قدس سره الشریف با همه وجود به آن‌ها عشق می‌ورزید و آن‌ها را محرم راز می‌دانست، نامحرم می‌داند! 🔸جناب در جای‌جای خاطرات خود تلاش كرده است پیرامون رویدادها و جریان‌های تاریخی دوران انقلاب اسلامی با پرده‌پوشی و پنهان‌كاری قلم بزند و سخن بگوید. البته آوردن برخی از موضوعات و رویدادهای سیاسی شاید در یک برهه زمانی به امنیت كشور و نظام نباشد و برای بازگو كردن آن به گذر زمان نیاز باشد، لیكن جناب هاشمی در خاطرات خود برخی از جریان‌ها و رویدادها را سربسته گذاشته و گذشته است كه نه‌تنها جنبه اسرار و امنیتی نداشته، بلكه توضیح آن برای مردم می‌توانست یک سلسله واقعیت‌های تاریخی را روشن كند تا برای نسل امروز و نسل‌های آینده درس عبرت باشد. 🔹از این دست جریان، دستگیری و مرگ شیخ در سال ١٣۶٠ است كه در پرده ابهام مانده و تاكنون نیز كسی برای مردم توضیح نداده است كه نامبرده چرا دستگیر شد و چگونه درگذشت؟! در آن روزها این خبر را كه لاهوتی بر سر هواداری از ! با امام و نظام مشكل پیدا كرده و در صف مخالفان قرار گرفته است همگان دریافتند، لیكن علت دستگیری و بازداشت او از سوی و مرگ او در زندان در همان ساعت‌های اولیه‌ای كه بازداشت شده بود، تاكنون برای ملّت ما روشن نشده و در پرده ابهام مانده است. 🔸انتظار می‌رفت كه جناب هاشمی رفسنجانی چون با این جریان از نزدیك درگیر بوده است، بی‌پرده و واقعیت‌ها را آشكار سازد و مردم را در متن این رویداد تاریخی قرار دهد. بی‌تردید شرح و بیان موضع سیاسی آقای لاهوتی و این‌كه چرا دادستان انقلاب اسلامی او را بازداشت كرد و آیا مرگ او به علت یا سكته بود، از مسائل مهم امنیتی و اطّلاعاتی نیست كه بازگو كردن آن به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نباشد لیكن جناب هاشمی در خاطرات خود این جریان را به گونه‌ای سربسته، پیچیده و با پرده‌پوشی و نهان‌كاری مطرح می‌كند و می‌گذرد كه جز رازداری برای یک خطاكار و در تاریكی نگاه داشتن مردم، نامی نمی‌توان بر آن نهاد. 📚کتاب روایت‌های ناروا، فصل دوم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• کانال ملاصدرای سیاسی @mollasadrasyasi
حسین مصدق زاده: ⛔️خاطرات هاشمی؛ تاریخ یا معرفی‌نامه خانوادگی؟! در آستانه سالگرد فوت آقای 👈قسمت دوم 🔹آقای هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی‌های خود تلاش کرده كه با مناسبت یا بی‌مناسبت از افراد و اعضای خانواده سخنی به میان آید! گویا انگیزه اصلی از این خاطره‌نویسی‌ها مطرح كردن و معرفی كردن ، ، نزدیكان و بستگان بوده است، نه روشن و آشكار كردن زوایایی از و انقلاب اسلامی. در خاطرات ایشان آمده است: 🔸«... مهدی و یاسر از این‌كه در صف اول نماز [جمعه] دیده می‌شوند خیلی خوشحال بودند... 🔹... و از مدرسه آمدند، مقداری خوابیدند خسته بودند... 🔸...مهدی و یاسر به برف‌بازی در باغچه مشغول‌اند، گاهی هم دعوا می‌كنند... 🔹... یاسر به درد گوش مبتلا شد و بیدارمان كرد، قرص خورد و خوابید... 🔸... بچه‌ها عفت و مهدی را با لباس در آب انداختند... 🔹... من و عفت و فاطی و مهدی و یاسر برای روزه گرفتن سحری خوردیم!... 🔸... عفت و فاطی و محسن برای مراسم احیا به جامعة‌الصادق رفتند... 🔹... برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم... عفت و بچه‌ها هم آمدند. مهدی و یاسر از این‌كه در فیلم و در صف اول نماز دیده می‌شدند خیلی خوشحال بودند... 🔸... عفت به خانه فائزه رفت... 🔹...دیروقت به خانه آمدم. محسن و عفت بیدار بودند... 🔸...تلفنی با جبهه تماس گرفتم و خبر رفتن فرزندم محسن را به قرارگاه كربلا دادم... وقتی داشتم به مجلس می‌رفتم محسن را دیدم كه لباس بسیجی پوشیده آماده حركت است. لذت بردم...» 🔹جناب هاشمی رفتن به جبهه را با آب و تاب روایت كرده و از خویشتنداری همسرش در برابر به جبهه رفتن فرزندشان چنین بالیده است: 🔸«... جالب است كه هم با صبر و منطق برخورد می‌كند و با این‌كه معمولاً غیبت خیلی كوتاه بچه‌هایش را متحمّل نمی‌شود، در این مورد اظهاری نمی‌كند. این روحیه در بسیاری از مادران مسلمان كه فرزندانشان داوطلبانه به جبهه می‌روند وجود دارد...» 🔹لیكن به نظر می‌رسد این رفتن به جبهه جنبه داشته و بازدیدی از بوده است؛ ثانیاً بنابر آنچه در خاطرات جناب هاشمی آمده مهندس محسن در تاریخ ١٠/مرداد/۶١ رهسپار شده است، مشخص نیست چند روز یا چند ساعت در مناطق جنگی گذرانده است كه پس از آن، بازدید از در اطراف یزد داشته و متعاقباً در تاریخ دوشنبه اول شهریور ۶١ به تهران رسیده و در جمع خانواده قرار داشته است. 📚 کتاب روایت‌های ناروا، فصل دوم) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• کانال ملاصدرای سیاسی @mollasadrasyasi
Y.A: ⏰هیچکس نمیداند که چه شد! (به مناسبت سالروز کوچ عاشقانه ی در استخر فرح!!) ♦️حتی خودم هم نفهمیدم! چشم باز کردم و خودم را بالای جسدم یافتم! مشاهده کردن خودم، آن هم از آن بالاها، جاذبه ای داشت که حتی نظیرش را در لذت جت اسکی آن روز، یعنی روز تاسوعا در سد لتیان هم نیافته بودم! لذتی که از این حالت داشتم را حتی با تفریح آن روز، یعنی روز عاشورا، روزی که با فاطی و یاسر و بقیه، که به لتیان آمده بودم هم، نمیتوانم مقایسه کنم. ♦️هیچکس نمی داند که چه شد! تنها چیزی که یادم می آید این بود که با محافظینم مثل همیشه راهی استخر شدم! از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد، تیم امنیتی و حفاظتی من را، حتی، امام و رهبری هم، نداشت! در خاطراتم حتما خوانده اید که نوشته بودم، وقتی خانه ام را به جماران منتقل کردند(بخاطر مسائل امنیتی) اول خیلی خوشحال شدم، ولی بعدا پشیمان شدم. حتما میپرسید که چرا؟! لنتی از بس صدای حسینیه جماران آزارم میداد. (این مطالب را آزادانه در کتاب خاطراتم نوشته ام میتوانید مستند همه اینها را در آنجا از زبان قلمم بخوانید)... اما فی الحال روحی سرگردان شده ام و فقط معتقدین به روح می‌فهمند که چه می‌گویم... حالا آیا شما به روح اعتقاد دارید؟! ♦️یادم می آید هرجا که میخواستیم برویم تیم خفن امنیتی قبل ازمن آنجا حاضر می شد و شرایط آمدنم را مهیا میکرد! اما نمیدانم که این گور به گور شده ها در آن روز موعود! در آن روز نحس، چه مرگشان شده بود! حتی با هم وارد ورودی استخر شدیم! دربهای استخر را که بستند، من تنها وارد آب شدم! دیگر نفهمیدم که چه شد! خودم را دیدم که در قسمت عمیق استخر لاکچری فرح، بی جان، ولی چون ماهی ای در تور افتاده، آرام و بیصدا با موج نرم آب ولرم استخر به این سو و آن سو میرفتم! حتما میدانید که شناگری قهار بودم! حتما شما هم باورتان نمیشد که در آب غرق شده باشم! فاطی و فازی معتقدند که مرا کشته اند! حتی فازی معتقد است که در بدن من اورانیم غنی شده کشف شده است! البته ای کاش که راست بگویند! برای خودم هم جالب است که بدانم که واقعا چه شد! چگونه من مُردم؟! تا جوابش را نیابم، وجدانم آرام نمیگیرد! گفتم وجدان! یادم آمد که زیاد بدان معتقد نبودم! حتی امام را هم عافیت طلب خوانده بودم از بس وجدان نداشتم، به راحتی بخودم اجازه میدادم به امام هم نامه بی سلام بنویسم و او را دنیا طلب معرفی کنم!! حتما یادتان هست به رهبری هم نامه نوشتم، آن هم بدون سلام!! عفت را هم حسابی پخته بودم که در مواقع حساس حرفهای حساس بزند! (اگه میرحسین رأی نیاورد بریزید توی خیابون!!) اسم عفت آمد، ناگهان یادم آمد که چقدر به او مدیونم! برای همین هم یک طبقه از موزه ام در شهر رفسنجان را که برای رو کم کنی موزه لوور هم که شده طوری ساختمش که خود فرانسه انگشت به دهان بماند، برای خدمات عفت اختصاص دادم. بگذریم چقدر حرف توی حرف شد! هیچکس نمیداند که چه شد! براستی من چگونه مُردم! از دکترم شنیدم که میگفت در آب سکته کرده و بعد مُردم! (زر مفت میزند!!) خودم بیشتر با فازی و فاطی هم رأیم که مرا کشته اند! از بس امیرکبیرها مظلوم‌ند و آب دوست!! دستهای پنهانی سعی در کشتن من داشتند! همیشه همین بوده! امیر کبیرها را باید در آب بکشند! البته زیاد هم بد نشد! چون من آب را خیلی دوست میداشتم! این را میتوانید از آبهای سد لتیان بپرسید!! آن روزی که همه برای عزاداری به دستجات و حسینیه ها میرفتند، من عادت داشتم بروم شنا! چه روزی بهتر از این روز و روز بعدش (عاشورا!!) به راستی من چگونه مُردم؟! هیچکس نمیداند که چه شد! امضاء: ماهیها نمیمیرند! از دریاچه به استخر کشیده میشوند!! ✍ 📚برداشتی از کتاب خاطرات هاشمی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• کانال ملاصدرای سیاسی @mollasadrasyasi
افشای مذاکرات مک فارلین در مجله الشراع و مواجهه حکیمانه امام با خط نفوذ! تجربه ، ابتدا توسط دولت موقت پیگیری شد که افشای آن به تظاهرات سراسری مردم انقلابی و نهایتا تسخیر لانه جاسوسی انجامید. آقای دوباره تجربه تلخ دولت موقت را تکرار کرد. اینکه بانی مذاکرات مک فارلین چه کسانی بودند و چگونه خبر آن از داخل هیئت مذاکره کننده هاشمی به بیت منتظری و از آنجا به لبنان و مجله الشراع رسید، مسئله مهمی است که از فعالیت از درون دستگاه دیپلماسی دولت تا بیت منتظری حکایت دارد. در گزارش مجله الشراع، علاوه بر افشای مذاکرات مخفیانه هاشمی با آمریکایی‌ها، القای دو قطبی «منطق انقلاب» و «منطق دولت» به رهبری هاشمی و منتظری نیز مطرح می‌شود. این مجله با جانبداری زیرکانه از سیدمهدی هاشمی و منتظری بعنوان نمادهای منطق انقلاب یا همان «صدور انقلاب»، این دو قطبی را چنین تصویر می کند که سیاست حاکم بر قوه مجریه با رهبری فکری هاشمی، با منطق دولتی خود معتقد است اقدامات سیدمهدی هاشمی موجب به هم خوردن روابط دیپلماتیک و مذاکرات سیاسی ایران با کشورهایی مثل سوریه و عربستان می شود و به همین خاطر وی را باید دستگیر و محاکمه کرد. گزارش مرموزانه الشراع گرچه موجب رسوایی خط سازش و سوزاندن عوامل نفوذی که در تمهید این مذاکرات نقش داشتند گردید اما همزمان به تطهیر بخش دیگری از خط نفوذ (باند مهدی هاشمی) پرداخت! مواجهه هوشمندانه و حکیمانه امام خمینی با این ماجرا موجب شد هم بانیان خط سازش تنبیه شوند و هم باند مهدی هاشمی نتواند از محاکمه فرار کند. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• کانال ملاصدرای سیاسی @mollasadrasyasi