eitaa logo
صفیر بشاگرد
21 دنبال‌کننده
12 عکس
3 ویدیو
0 فایل
ساکن بشاگرد از سال 75 جهت ارتباط با بنده: @s_m_momeni
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ • حاجآقای میفرمودند: 🔹 نخستین سفرم به سال ۶۷ بود. قرار بود با منطقه آشنا بشوم تا کاروانهای تبلیغی را به این منطقه بیاورم. مرا فرستادند یکی از روستاهای نزدیک تا ده شب منبر بروم. روز اربعین، دلم گرفته بود، مأیوس بودم. دیدم نمیتوانم ده شب طاقت بیاورم. تصمیم گرفتم برگردم. نماز ظهر را شکسته خواندم. نماز که تمام شد، با خودم گفتم: حالا که تا اینجا آمده ام، لا اقل بین دو نماز روضه ای بخوانم. ایستادم و گفتم: ... مردم شروع کردند گریه کردن. هرچه بیشتر میخواندم، سوز مردم بیشتر میشد. وقتی اشکهای عاشقانه مردم را دیدم دلم شکست. با خود گفتم: خدایا! این مردم دلداده اند. منم دلداده این مردم شدم. نیرو گرفته بودم. گویی شور و امید در من شعله ور شده بود. قصد کردم بمانم. بعد از بلند شدم نماز عصر را بخوانم، نمازی که تا چند دقیقه پیش شکسته بود، حالا باید کامل خوانده میشد! • پ.ن: ایشان امروز مسئول بشاگرد هستند و در این سالها هیچگاه بشاگرد را رها نکرده اند. • 🆔 @momeniseyedmohsen https://www.instagram.com/p/CEANFQKFHiq/?igshid=1tsw4tru7b5u
صفیر بشاگرد
📌 #امضای_اربعین • 🔹قرار بود خانوادگی برویم #پیاده_روی_اربعین . همه #ویزا داشتیم الا پسرم محمدباقر، گ
ادامه ⬇️ بعد تمام شدن مداحی، خانمی که مسئول بود و حجاب کاملی هم نداشت، گفت: کار این پسر را خودم انجام میدهم. یک نامه ای به زبان عربی به ما داد. نامه را بردیم کنسولگری. گفتند کمی صبر کنید. • 🔹از خانواده پرسیدم چطور شد محمدباقر مداحی کرد؟ گفتند: خاله اش به آن خانم مسئول گفت این پسر، مداحمان است. کارش را راه بیندازید تا با ما بیاید. او هم گفته بود: اگر بلد است بیاید اینجا مداحی کند! • 🔹چند دقیقه منتظر ماندیم. ویزایش صادر شد! به ما گفتند هزینه اش را باید به بدهید. دلاری در بساطمان نبود. خودشان دومرتبه کارمان را راه انداختند. یکی را فرستادند تا دلارهای ویزای محمدباقر را بدهد. محمدباقر لذت میبرد. حس میکرد کار او با ، توسط علیه السلام امضا شده بود. ✍️ • پ.ن: عکس مربوط به پیاده روی همان سال است. نشسته بودیم. دیدم چند عکاس از محمدباقر عکس میگیرند. آن موقع تازه متوجه این صحنه شدم و خودم هم عکس گرفتم. • 🆔 @momeniseyedmohsen