#حانیه
پنجشش ساله بودم. آن موقعها تنها چیزی که دست پستچیها میدیدی نامه بود نه مثل الان که پستچیها شدهاند اسنپ و از شیرمرغ تا جون آدمیزاد را در عرض کمتر از یکساعت میرسانند در خانه. یکروز غروب زنگ خانهمان را زدند. پستچی برایمان نامه آورده بود و گفت زهرا خواهرم بیاید برای امضای پاکتش. بسته را آوردیم داخل. برای بار اول بود پستچی و متعلقاتش را از نزدیک میدیدم. نامه و تمبر رویش، نام فرستنده و گیرنده، خطکشیهای پشت نامه، همه برایم شبیه به یک فیلم بود. یکچیز توی مایههای سفرهای جذاب علمی. پاکت نامه را از ذوق از جایی غیر از محلی که نوشته بود«از اینجا باز شود..» پاره کردم. یک چیزی توی پاکت بود شبیه به لوحهای تقدیر امروزی. طرف راستش جمله و کلمه ردیف شده بود و سمت چپش یک کلید مانند بود که وقتی میچرخاندیاش، تبدیل به یک جعبهی موزیکال میشد و برایت آهنگ لاو استوری پخش میکرد. همخوابگاهی خواهرم برای دوستش سنگ تمام گذاشته بود…
درست شبیه کتابی که اخیرا حامد عسکری نوشته و برای مخاطبانش سنگ تمام گذاشته.
کتاب «حانیه» درابتدا ممکن است خواننده را به اشتباه بیندازد که با یک اثر عاشقانه شبیه به «پریدخت» طرف است. اما رفتهرفته قلم نویسنده شگفتزدهمان میکند. حامد عسکری دارد برایمان مقتل میخواند ولی اینبار نه با کلمات سنگین عربی و جملهبندیهای ثقیل فارسی. او مقتل حضرت فاطمه(س) را در قالب نامههایی به همسرش نوشته که در یکطرف داستان خواننده روضه میشنود و درطرف دیگر کاملا مستند، کیفیت روضهها برایش اثبات میشود.
✍️ #مریم_شکیبا
نویسندگان منادی👇
https://eitaa.com/monaadi_ir