eitaa logo
دانستنی های مذهبی | زینب کمایی
1.2هزار دنبال‌کننده
668 عکس
1هزار ویدیو
26 فایل
﷽🌱 ╰┅── 🌱الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج🌱 @monasebathaye_mazhabi 📲ارتباط با ادمین 👈 @Zbahrani ❥•┈┈•━━━━━━━━•┈┈••❥ کانال تبلیغ👇 @tablighatdanestanihaymazhabi کانال اصلی👇
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ♻️ اولین خدا، خطاب به بنده‌ای که ؛ از معصیت برگشته و کرده ...؟؟ ༺◍⃟჻꧁꧂ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ http://eitaa.com/monasebathaye_mazhabi ༺◍⃟჻꧁꧂ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمیشه جبرانش کرد!.mp3
2.09M
💥نمیشه جبرانش کرد! - من خیلی گناه کردم - امکان نداره خدا منو ببخشه با این وضعیت، توبه کردن چه فایده ای داره؟ ༺◍⃟჻꧁꧂ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ http://eitaa.com/monasebathaye_mazhabi ༺◍⃟჻꧁꧂ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کامل توبه نصوح😍 پیشنهاد مطالعه👌 ⁉️ نصوح که بود؟؟؟ مردی بود شبیه زنها، صدایش بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اش را می شکست. روزی دختر به حمام رفت و مشغول شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی و به صورت همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که پیدا شد و مأموران او را رها کردند. و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. هر مقدار مالی که از راه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به خدا مشغول گردید. در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست? عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از آنها بهره مند میشد. روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. رفته رفته و او به گوش رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به امر شد که جان را بگیرد. بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر بنشاندند. نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. وی دستور داد تا تمام منقول و غیر منقول را با او کنند. ? آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو ، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، () گویند... @monasebathaye_mazhabi ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ كسانى كه از مردن مى ترسند بدانند كه راه توبه باز و خداوند بسيار است. در قرآن حدود سيصد مرتبه خود را با صفات ، ، ، ، ستوده است. آنان با يك اراده وتصميم وبازگشت به خدا، مى توانند تمام خلافكارى هاى خود را جبران كنند وبدانند كه خداوند نيز آنان را مى پذيرد؛ زيرا خودش فرموده است: توبه‌ها را قبول مى كند، قابِلُ التَّوبِ و كنـنـده را نيز دوست دارد. اِنّ‌ اللّه يُحِبُّ التّوّابِين 📚 کتاب معاد، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌➥ @monasebathaye_mazhabi ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️شرایط توبه از زبان امیر المؤمنین (ع) 🔹️ادای حق الناس : 💠امام علی علیه السلام فرمودند: ✳️ تمام حقوقی که از مردم به گردن گناه کار است باید پرداخت شود. اسلام دین «سمحه و سهله» ، یعنی خیلی آسان گرفته است. این حرف درستی است، اما توضیح لازم است که در کجا خیلی آسان گرفته است؟ در مال و حقوق مردم هم آیا آسان گرفته است؟ ✳️ آخرین کلامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به نقل امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: «لا اله الا اللّه» نبود. او خودش «لا اله الا اللّه» بوده است. نیاز به گفتن «لا اله الا اللّه» نداشت. او خودش عین توحید بود و خدا در او جلوه صفاتی داشت. 💠امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:😰 آخرین حرفی که پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار تکرار کردند این بود: علی جان! به امت من بگو: مال مردم را در ذمه خود نگه ندارید و پس بدهید، گرچه نخ مانده ته سوزن باشد که نمی شود با آن چیزی دوخت. وگرنه خدا، قیامت و دین را قبول ندارید، گرچه ادعای دین داری کنید. 📚 کتاب آثار مثبت عمل، استاد انصاریان @monasebathaye_mazhabi ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
بیشترین فریاد اهل جهنم، از تسویف و به تاخیر انداختن و است. زیرا آنها می‌بینند که فاصلهٔ بین مقام آنها تا به اندازهٔ یک توبه است. ༺◍⃟჻꧁꧂ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ http://eitaa.com/monasebathaye_mazhabi ༺◍⃟჻꧁꧂ᭂ࿐❁❥༅••┅┄