هدایت شده از حرم
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی سوره توحید در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️فرصت تا آخر هفته، جمعه شب
❇️ به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد توحید را که می خوانید ،به آیدی زیر بفرمایید تا آمار ثبت مجموعه یا ضامن آهو شود و جمع آن توسط متصدی آمار در حرم مطهر امام رضا( ع )ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد تلاوت سوره توحید در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔 @ZZ3362
متن سوره توحید به همراه ترجمه فارسی ⬇️⬇️⬇️⬇️
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🌸
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
معنی :
1- بگو خداوند یکتاست
2- خدا بی نیاز است
3- نه زاییده و نه زاییده شده ( فرزند ندارد و فرزند کسی نیست)
4- هیچ کس همتای او نیست
یکی از علتهای #نزول بلا
✅امام سجاد(ع)، به اهل و عیال خود سفارش می کردند:
«هیچ سائلی از #مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه #اطعامش کنیم»
گاهی به ایشان اعتراض می کردند:
«ولی هر سائلی که #واقعا محتاج نیست!»
امام سجاد(ع)پاسخ می دادند:
«بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت #یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را #اطعام نکرد.
آن شب یعقوب و خانواده اش #سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود:
«ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم #سوگند تو را به مصیبت پسرانت #مبتلا خواهم کرد.»
📚علل الشرایع – ج ۱ – ص۶۱
@montazar
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
436.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
↶دلم تاب ندارد↷..
↶نگهم خواب ندارد↷
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق
دیوانه دل سوخته
ارباب ندارد؟؟
#اللّهُمَ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
✅ @montazar
🔴 دو سال پیش برای #سردارسلیمانی نامه فرستادن نامه رو وا نکرده پس فرستاد
امسال برای #رهبری فرستادن ایشون هم پس فرستاد
‼️گذشت اون زمان که جان کری تو یه کاغذ یه امضا زده بود تمام غربگداها از مرحوم مغروق تا قهرمان دیپلماسی توتیای چشم کرده بعنوان تضمین مدتها منتقدان و ملت رو زخمی میکردن.../بهلول
پ ن : #امام_خامنه ای : تجربهی تلخ #مذاکره با #آمریکا را بههیچوجه تَکرار نخواهیم کرد!
➖➖➖➖➖
✅ @montazar
پسرفاطمه(عج)
#قسمت۳ #سلام_بر_ابراهیم اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستاني آشنا شد. او شب ها .به
#قسمت۴
#سلام_بر_ابراهیم
گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آمد وکنار من
نشست. حاج آقا داشت صحبت مي کرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي
.يزيد مي گفت
اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش مي کرد. وقتي چراغ ها خاموش
!!شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحش هاي ناجور به يزيد مي داد
ابراهيم داشت با تعجب گوش مي کرد. يكدفعه زد زير خنده. بعد هم گفت: عيبي
نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين
.که رفيق بشه تغيير مي كنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم
دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار
گذاشت. او يکي از بچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي
.عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد
بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا
. ...خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و
مــا هم بــا تعجب نگاهش مي کرديم. بــا بچه ها آمديم بيــرون، توي راه به
.کارهاي ابراهيم دقت مي کردم
چقــدر زيبا يکي يکي بچه ها را جــذب ورزش مي کرد، بعد هم آن ها را به
.مسجد و هيئت مي کشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين
ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين افتادم كه فرمودند: »يا علي، اگر يک
.»نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن مي تابد بالاتر است
٭٭٭
از ديگــر کارهائي که در مجموعه ورزش باســتاني انجام مي شــد اين بود
که بچه ها به صورت گروهــي به زورخانه هاي ديگر مي رفتند و آنجا ورزش
.ماه رمضان ما به زورخانه اي درکرج رفتيم
مي کردند.
آن شب را فراموش نمي کنم. ابراهيم شعر مي خواند. دعا مي خواند و ورزش
مي کرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي
بود. چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول
.شنا بود. اصاً به کسي توجه نمي کرد
پيرمردي در بالاي ســكو نشســته بود و به ورزش بچه ها نگاه مي کرد. پيش
من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! با تعجب
گفتم: چطور مگه!؟ گفت: »من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا مي رفت. من
با تســبيح، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا
شنا! تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم مي خوره.« وقتی ورزش تمام شد
!ابراهيم اصاً احساس خستگي نمي کرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته
:البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شــدن انجام مي داد. هميشــه مي گفت
بــراي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشــيم. مرتب دعا
.مي کردكه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن
ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه
کرد. حسابي سرزبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي
.بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد! مي گفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه
مي گفت: مردم به دنبال اين هســتند كه چه کســي قوي تر از بقيه است. من
اگر جلوي ديگران ورزش هاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم
.مي شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و اين کار اشتباه است
بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و مي ديد که شــخصي خسته شده وکم
.آورده، سريع ورزش را عوض مي کرد
اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشــان داد و آن، زماني بود که ســيد
حســين طحامي قهرمان کشــتي جهــان و يکي از ارادتمندان حاج حســن به
.زورخانه آمده بود و با بچه ها ورزش مي کرد
💕join ➣ @montazar
🔹 #نشر_صدقه_جاریست 🔹
" ﷽
✨در محضـــ🕯ـــر بزرگــــ💎ـــان✨
⚠️ مـا گـمشـده ایـم......
🌸عارف مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند:
سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها ڪرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم ڪه پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میڪنند.
بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میڪند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود ڪه دیگر پدر را نمیبیند، گمان میڪند پدرش گم شده است. در حالی ڪه در واقع خودش گم شده است.
🌼انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها ڪرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو ڪه اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. ﴿خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.﴾
📚برگرفته از ڪتاب "امام زمان (عج) در ڪلام اولیای ربانی/مهدی لڪ علی آبادی/ص 30"
❣️بی تــو ای یـوسـف زهــرا
گره ازڪار ڪسۍ وا نــشود!..❣️
#درمحضربزرگان
🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊
❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
🆔 @montazar
سه چشم كه در #قيامت گريان نيستند
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی (ره) : در حدیث آمده است تمامی چشم ها روز قيامت گريان است، به جز سه چشم:
❶ چشمی که نامحرم را ندیده باشد.
من پریروز به خانواده ام می گفتمکه ما پنجاه سال پیش به مدت شش سال در یک خانه مستاجر بودیم، در این مدت هرگز من زن صاحبخانه را ندیدم، نه عمداً و نه سهواً شما هم باید این طور باشید. اگر در خانه ای نامحرم هست ،دقت کنید.
❷ چشمی که در راه اطاعت خدا شب زنده دار است. «سحرها از خواب بر می خیزد ، نماز شب می خواند ، و... چنین چشمی در روز قیامت گریان نیست. و لو اينكه سحر پا شده است و خوابش نبرده نشسته و چاي خورده است، همين خوب است. لازم نيست حتماً دعا بخوانيد؛ نه، خود بيداري شب، اثري دارد»
❸ چشمی که در دل شب، از ترس خدا گريه کند. حاج میرزا علی موذن زاده بر روی منبر می گفت ما در نجف از صدای هق هقِ گریه حاج شیخ عباس قمی از خواب بلند می شدیم.
@montazar
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
سایت انتظار ظهور4_971445306556153940.mp3
زمان:
حجم:
383.6K
🔊 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 آیا امام زمان (عج) از زمان ظهور خودشون خبر دارند❓
🎤 #استاد_رائفی_پور
🎧 گوش کنید و نشر دهید📡
@montazar
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 #داستان جالب از عنایت امام زمان(؏ـج) به شخصی که آقا متوسل شد....
❣ #یا_اباصالح ❣
👌 #بسیار_زیبا
🖥 ببینید و نشر دهید📡
✅ @montazar
🔴 دو گروهی که #رفتار آنان در #جامعه تأثیرگذار است
✅پیامبر اکرم صلّىاللّهعلیهوآله:صنْفانِ مِنْ اُمَّتى اِذا صَلُحا صَلُحَتْ اُمَّتى وَ اِذا فَسَدا فَسَدَتْ اُمَّتى. قیلَ: یارَسُولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله وَ مَنْ هُمْ؟ قالَ صلى الله علیه و آله: الفُقَهاءُ وَ الأُمَراءُ.
⬅️ دو صنف و گروه از امّت من هستند که اگر صالح باشند، امّت من هم خوب و شایسته مى شوند و اگر فاسد شوند، امّت من نیز به فساد مى گرایند.
پرسیدند: اى رسول خدا!آن دو گروه کدامند؟
✅پیامبراکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمودند:
#فقیهان و #زمامداران.
📕 بحارالانوار، ج 74 ص 154
✅ @montazar
پسرفاطمه(عج)
#قسمت۴ #سلام_بر_ابراهیم گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت۵
ســيد حسين طحامي)کشتي گير قهرمان جهان( به زورخانه ما آمده بود و با
.بچه ها ورزش مي کرد
هر چند مدتي بود که ســيد به مســابقات قهرماني نمي رفت، اما هنوز بدني
بســيار ورزيده و قوي داشــت. بعد از پايان ورزش رو کرد به حاج حســن و
گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟
حاج حســن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد؛ برو
.وسط گود
.معمولاً در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود مي بازد
کشتي شــروع شد. همه ما تماشــا مي کرديم. مدتي طولاني دو کشتي گير
.درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند
فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب
.كند، اين کشتي پيروز نداشت
بعد از کشتي سيد حسين بلندبلند مي گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان
!شجاعي، ماشاءالله پهلوون
٭٭٭
.ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت ابراهيم نگاه مي کرد
ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟
حاج حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديم هاي اين تهرون
،دو تا پهلوون بودند به نام هاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش
.اون ها خيلي با هم دوست و رفيق بودند
توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهمتر از همــه اين بود که
.بنده هاي خالصي براي خدا بودند
هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر
و با چشمان اشــک آلود براي آقا اباعبدالله7 شروع مي کردند. نَفَس گرم
.حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا مي داد
بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون مي دونم مثل اون ها! ابراهيم هم
.لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اون ها کجا
،بعضــي از بچه ها از اينکه حاج حســن اينطور از ابراهيــم تعريف مي کرد
.ناراحت شدند
فرداي آن روز پنج پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. قرار
شد بعد از ورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن
.داور شود. بعداز ورزش کشتي ها شروع شد
چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچه هاي ما بردند، دو تا هم آن ها. اما
!در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد
.آن ها سر حاج حسن داد مي زدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود
من دقت کردم و ديدم کشــتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان
.اســت. آن ها هم که ابراهيم را خوب مي شناختند مطمئن بودند که مي بازند
!براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور
همه عصباني بودند. چند لحظه اي نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد. با
لبخندي که بر لب داشــت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع
.ما برگشت
💕join ➣ @montazar
🔹 #نشر_صدقه_جاریست 🔹