🔴 دو گروهی که #رفتار آنان در #جامعه تأثیرگذار است
✅پیامبر اکرم صلّىاللّهعلیهوآله:صنْفانِ مِنْ اُمَّتى اِذا صَلُحا صَلُحَتْ اُمَّتى وَ اِذا فَسَدا فَسَدَتْ اُمَّتى. قیلَ: یارَسُولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله وَ مَنْ هُمْ؟ قالَ صلى الله علیه و آله: الفُقَهاءُ وَ الأُمَراءُ.
⬅️ دو صنف و گروه از امّت من هستند که اگر صالح باشند، امّت من هم خوب و شایسته مى شوند و اگر فاسد شوند، امّت من نیز به فساد مى گرایند.
پرسیدند: اى رسول خدا!آن دو گروه کدامند؟
✅پیامبراکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمودند:
#فقیهان و #زمامداران.
📕 بحارالانوار، ج 74 ص 154
✅ @montazar
پسرفاطمه(عج)
#قسمت۴ #سلام_بر_ابراهیم گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت۵
ســيد حسين طحامي)کشتي گير قهرمان جهان( به زورخانه ما آمده بود و با
.بچه ها ورزش مي کرد
هر چند مدتي بود که ســيد به مســابقات قهرماني نمي رفت، اما هنوز بدني
بســيار ورزيده و قوي داشــت. بعد از پايان ورزش رو کرد به حاج حســن و
گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟
حاج حســن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد؛ برو
.وسط گود
.معمولاً در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود مي بازد
کشتي شــروع شد. همه ما تماشــا مي کرديم. مدتي طولاني دو کشتي گير
.درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند
فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب
.كند، اين کشتي پيروز نداشت
بعد از کشتي سيد حسين بلندبلند مي گفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان
!شجاعي، ماشاءالله پهلوون
٭٭٭
.ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت ابراهيم نگاه مي کرد
ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟
حاج حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديم هاي اين تهرون
،دو تا پهلوون بودند به نام هاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش
.اون ها خيلي با هم دوست و رفيق بودند
توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهمتر از همــه اين بود که
.بنده هاي خالصي براي خدا بودند
هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر
و با چشمان اشــک آلود براي آقا اباعبدالله7 شروع مي کردند. نَفَس گرم
.حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا مي داد
بعــد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون مي دونم مثل اون ها! ابراهيم هم
.لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اون ها کجا
،بعضــي از بچه ها از اينکه حاج حســن اينطور از ابراهيــم تعريف مي کرد
.ناراحت شدند
فرداي آن روز پنج پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. قرار
شد بعد از ورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن
.داور شود. بعداز ورزش کشتي ها شروع شد
چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچه هاي ما بردند، دو تا هم آن ها. اما
!در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد
.آن ها سر حاج حسن داد مي زدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود
من دقت کردم و ديدم کشــتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان
.اســت. آن ها هم که ابراهيم را خوب مي شناختند مطمئن بودند که مي بازند
!براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور
همه عصباني بودند. چند لحظه اي نگذشــت که ابراهيم داخل گود آمد. با
لبخندي که بر لب داشــت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع
.ما برگشت
💕join ➣ @montazar
🔹 #نشر_صدقه_جاریست 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 در بین الطلوعین ظهوریم آماده باشید
✌️شیعه لشکر کشی هم کرده و فقط منتظر ظهور امام زمان علیه السلام‼️
🎤 #استاد_رائفی_پور
🖥 ببینید و نشر دهید📡
✅ @montazar
#کفاشی_که_کفش_امام_زمان_راتعمیر_نکرد
عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود امام زمان هر هفته به مغازه او مي آمدند
روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم .
آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم
روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودن که رو میکنند به عبدالکریم و میگویند:
عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارن
عبدالکریم جواب میدن:آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم(البته چون آقا امر نكرده بودند اين جواب را داد)
امام زمان برای بار دوم می فرمایند:عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارن برام بدوزش
بازم هم عبدالکریم همان پاسخ را میدهند.
برای بار سوم امام زمان می فرمایند عبدالکریم کفش های منو برام بدوز
این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمیخیزد و به جلوی آقا میره و آقا رو بغل میکنه و محکم فشار میده و میگه آقاجان قربونت برم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگه بگین همینجوری که تو بغلم گرفتمت داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست.
امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم...
📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب
✍نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی
💕join ➣ @montazar
❣ سهم تبلیغی شما: حداقل ارسال به یک نفر❣
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔹 #حق_الناس گره كور زندگي
🔺شريف ترين مخلوق خداوند كه صاحب حق است انسان مي باشد. به همين علت رعايت و ناديده گرفتن حق، ارتباط مستقيمي با عدالت خداوند دارد. حقوق مردم، براي خداوند بسيار با ارزش است تا جايي كه خداوند از حق خود مي گذرد اما از حق مردم نمي گذرد.
اين بيانگر اين امر است كه احترام به حقوق ديگران و اداي آن يكي از اساسي ترين اهداف اديان آسماني است.
🔺قرآن كريم در آيات بسياري مومنان را چه در باب مسائل اقتصادي و چه در باب حقوق اجتماعي دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است .
🔺حق الناس حقوقي است كه انسان در رابطه با ديگران بايد رعايت كند و رعايت نكردن حقوق ديگران باعث گرفتاري انسان در دنيا و قيامت مي شود .
امام جعفر صادق(علیه السلام) مي فرمايد: ما عبدالله شيء افضل من اداء حقوق المومن؛ هيچ عبادتي بالاتر از اداء حق مومن نيست.
(بحار/ج٧٤/ص٢٤٢)
@montazar
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ رو کسی بجز حسین حساب نکن 👌
🎤 #حاج_حسین_سیب_سرخی
✅ @montazar
پسرفاطمه(عج)
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت۵ ســيد حسين طحامي)کشتي گير قهرمان جهان( به زورخانه ما آمده بود و با .بچه ها
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت۶
! بعد هم گفت: من کشتي نمي گيرم! همه با تعجب پرسيديم: چرا
كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوســتي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين
!حرف ها وكارها ارزش داره
.بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك صلوات پايان کشتي ها را اعام کرد
.شــايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود
وقتي هم مي خواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و
گفت: فهميديد چرا گفتم ابراهيم پهلوانه!؟
ما همه ساکت بوديم، حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين
.کاري که امروز ديديد
.ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و پيروز شد
ابراهيم به خاطر خدا با اون ها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا
.را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد
٭٭٭
داستان پهلواني هاي ابراهيم ادامه داشت تا ماجراهاي پيروزي انقاب پيش
.آمد
بعد از آن اکثر بچه ها درگير مســائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش
.باستاني خيلي کمتر شد
تا اينکه ابراهيم پيشــنهاد داد که صبح ها در زورخانه نماز جماعت صبح را
.بخوانيم و بعد ورزش کنيم و همه قبول کردند
بعد ازآن هر روز صبح براي اذان در زورخانه جمع مي شديم. نماز صبح را به
جماعت مي خوانديم و ورزش را شروع مي کرديم. بعد هم صبحانه مختصري
.و به سر کارهايمان مي رفتيم
ابراهيم خيلي از اين قضيه خوشــحال بود. چــرا که از طرفي ورزش بچه ها
.تعطيل نشده بود و از طرفي بچه ها نماز صبح را به جماعت مي خواندند
هميشــه هم حديث پيامبر گرامي اســام را مي خواند:» اگر نماز صبح را به
».جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب زنده داري تا صبح محبوبتر است
با شروع جنگ تحميلي فعاليت زورخانه بسيار کم شد. اکثر بچه ها در جبهه
.حضور داشتند
ابراهيم هم کمتر به تهران مي آمد. يکبار هم که آمده بود، وســائل ورزش
باســتاني خــودش را برد و در همان مناطق جنگي بســاط ورزش باســتاني را
.راه اندازي کرد
زورخانه حاج حســن تــوکل، در تربيت پهلوان هاي واقعــي زبانزد بود. از
بچه هاي آنجا به جز ابراهيم، جوان هاي بســياري بودند که در پيشگاه خداوند
!پهلوانيشان اثبات شده بود
آن ها با خون خودشان ايمانشان را حفظ کردند و پهلوان هاي واقعي همين ها
.هستند
،دوران زيبا و معنوي زورخانه حاج حسن در همان سال هاي اول دفاع مقدس
با شهادت شهيد حسن شهابي)مرشــد زورخانه( شهيد اصغررنجبران)فرمانده
تيپ عمار( و شــهيدان ســيدصالحي، محمدشــاهرودي، علي خرّمدل، حسن
،زاهدي، ســيد محمد سبحاني، سيد جواد مجد پور، رضاپند، حمدالله مرادي
رضا هوريار، مجيد فريدوند، قاســم كاظمي و ابراهيم و چندين شهيد ديگر و
همچنين جانبازي حاج علي نصرالله، مصطفي هرندي وعلي مقدم و همچنين
.درگذشت حاج حسن توکل به پايان رسيد
مدتــی بعد با تبديل محل زورخانه به ســاختمان مســکوني، دوران ورزش
.باستانی ما هم به خاطره ها پيوست
💕join ➣ @montazar
🔹 #نشر_صدقه_جاریست 🔹
#هدف از #تعارضات_سیاسی چیست؟
❌ رفع حصر، ورود زنان به ورزشگاههای مردانه، سند 2030، خشونت علیه زنان، تعامل با دنیا و...؟ همه بهانه است
⬅️هدف مجادله ها روشن است ←تضعیف نظام ولایی
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 دانلود #کلیپ
📝 موضوع : #عروس_زهرا (مادر امام زمان) «« قسمت اول »»
📌خلاصه سخنرانی استاد #رائفی_پور در روایت عهد ۴٩
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 #داستان جالب از عنایت امام زمان(؏ـج) به شخصی که آقا متوسل شد....
❣ #یا_اباصالح ❣
👌 #بسیار_زیبا
🖥 ببینید و نشر دهید📡
✅ @montazar
4_5886753970570921330.mp3
4.35M
🎧🎧
#حتما_گوش_کنید👆
✅زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی
🔴 #مهم
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🔹 #حاج_اقا_دانشمند
🔹 #نشر_دهید
✅ @montazar
پسرفاطمه(عج)
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت۶ ! بعد هم گفت: من کشتي نمي گيرم! همه با تعجب پرسيديم: چرا كمي مكث كرد و به
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت۷
بازوان قوي ابراهيم از همان اوايل دبيرســتان نشــان داد که در بســياري از
.ورزش ها قهرمان اســت. در زنگ هاي ورزش هميشــه مشــغول واليبال بود
.هيچکس از بچه ها حريف او نمي شد
يک بار تک نفره در مقابل يک تيم شش نفره بازي کرد! فقط اجازه داشت
.که سه ضربه به توپ بزند
همه ما از جمله معلم ورزش، شــاهد بوديم که چطور پيروز شد. از آن روز
.به بعد ابراهيم واليبال را بيشتر تک نفره بازي مي کرد
.بيشتر روزهاي تعطيل، پشت آتش نشاني خيابان 17 شهريور بازي مي کرديم
.خيلي از مدعي ها حريف ابراهيم نمي شدند
،اما بهترين خاطره واليبال ابراهيم بر مي گردد به دوران جنگ و شهرگيانغرب
.در آنجــا يک زمين واليبال بود که بچه هاي رزمنــده در آن بازي مي کردند
يک روز چند دســتگاه ميني بوس براي بازديــد از مناطق جنگي به گيان
.غرب آمدند که مســئول آن ها آقاي داودي رئيس ســازمان تربيت بدني بود
.آقاي داودي در دبيرستان معلم ورزش ابراهيم بود و او را کامل می شناخت
ايشان مقداري وسائل ورزشي به ابراهيم داد و گفت: هر طور صاح مي دانيد
مصرف کنيد. بعد گفت: دوســتان ما از همه رشته هاي ورزشي هستند و براي
.بازديد آمده اند
ابراهيم کمي براي ورزشــکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شــهر را به
.آن ها نشان داد. تا اينکه به زمين واليبال رسيديم
.آقــاي داودي گفت: چند تــا از بچه هاي هيئت واليبال تهران با ما هســتند
نظرت برای برگزاري يك مسابقه چيه؟
ســاعت ســه عصر مسابقه شروع شــد. پنج نفر که سه نفرشــان واليباليست
حرفــه اي بودند يک طــرف بودند، ابراهيم به تنهائــي در طرف مقابل. تعداد
.زيادي هم تماشاگر بودند
ابراهيم طبق روال قبلي با پاي برهنه و پاچه هاي بالا زده و زير پيراهني مقابل
.آن ها قرار گرفت. به قدري هم خوب بازي کرد که کمتر کسي باور مي کرد
بازي آن ها يک نيمه بيشتر نداشت و با اختاف ده امتياز به نفع ابراهيم تمام
.شد. بعد هم بچه هاي ورزشکار با ابراهيم عکس گرفتند
آن ها باورشان نمي شــد يک رزمنده ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشکارها
.بازي كند
يكبــار هم در پادگان دوكوهــه براي رزمنده ها از واليبــال ابراهيم تعريف
كردم. يكي از بچه ها رفت وتوپ واليبال آورد. بعد هم دو تا تيم تشــكيل داد
.و ابراهيم را هم صدا كرد
او ابتدا زير بار نمي رفت و بازي نمي كرد اما وقتي اصرار كرديم گفت: پس
!همه شما يكطرف، من هم تكي بازي مي كنم
،بعــد از بازي چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حــالا اينقدر نخنديده بوديم
ابراهيم هر ضربه اي كه مي زد چند نفر به سمت توپ مي رفتند و به هم برخورد
!مي كردند و روي زمين مي افتادند
.ابراهيم درپايان با اختاف زيادي بازي را برد
💕join ➣ @montazar
🔹 #نشر_صدقه_جاریست 🔹