eitaa logo
پسرفاطمه(عج)
6.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
13.8هزار ویدیو
81 فایل
﷽ ❤ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ‍ ⚠️ تبادل فقط باکانالهای مذهبی وآموزشی بالای 2 کا ادمین نظرات ، پیشنهادات و تبادل ⬅️ @SeydAli_Alavi تبلیغات ارزان ⬅️ @tabtarefe
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️درمسیر کربلا بودم که ... (ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟! در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست» پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم. 📚 عبقری الحسان، ج۲، ص۶۱ 📚 منتخب الأثر، ج۲، ص۵۵۴ → @montazar
🔰سؤالات از امام عصر(عج) «علامه حلی» شب جمعه‏ای به زیارت (ع) می‏رفت؛ تنها بود و بر الاغی سوار شده و تازیانه‏ای در دست داشت. 🔺در بین راه، شخص عربی پیاده به همراه علامه راه افتاده و با هم به صحبت مشغول شدند. چون مقداری راه رفتند، علامه متوجه شد که این شخص مرد فاضلی است. پس برخی مسایل علمی مطرح کرد و بیشتر متوجه ‏شد که همسفرش مردی متبحر و صاحب علم و فضیلت است.  👈علامه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یک به یک از آن شخص سؤال می‏کرد و آن شخص نیز همه آنها را جواب می‏فرمود تا این که به مسأله‏ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد و علامه آن فتوا را رد کرد و گفت: «حدیثی برای فتوای شما نداریم». 🔸آن مرد پاسخ داد: «حدیثی در این باب، شیخ طبرسی در تهذیب ذکر کرده است. شما از اول کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود». ⁉️علامه تعجب کرد که این شخص چه کسی است که این همه علم دارد؟  🔸آنگاه علامه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کبری، می‏توان امام زمان(عج) را زیارت کرد یا نه؟». 👈در این هنگام تازیانه از دست علامه افتاد. پس، آن شخص بزرگوار خم شد و تازیانه را از روی زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و به علامه فرمود: «چگونه ‏_الزمان را نمی‏توان دید در حالی که دست او در میان دست توست؟!». 🔸پس، علامه بی‏ اختیار خود را از روی الاغ به زیر انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و غش نمود. چون به هوش آمد، کسی را ندید. به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود، ملاحظه نمود. 🖌پی نوشت: منبع: داستان‏هایی از زندگی علماء، تألیف محمدتقی صرفی، دفتر نشر برگزیده قم. (با تصرف و ویرایش) ✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیت اللهی که امام زمان (ع) او را لعن کرد. ✅ کلامی از . حجة الاسلام محمد رضا هاشمی ✅ @montazar