YEKNET.IR - monajat - hafteghi aban 1402 - arzi.mp3
1.82M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عجل الله فرجه)
🍃ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
🍃میسوزم آنقدر که کمی اعتنا کنی
🎙حاج #منصور_ارضی
👌بسیار دلنشین
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 معجزهای به نام توبه
🔹 چرا طلب مغفرت یعنی درخواست معجزه از خدا؟
🔹 چرا هر توبهای که خدا قبول میکند، معجزهای است که خدا برای توبهکننده انجام داده؟
#تصویری
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
تقویت اخلاص
🔶 آیت الله بهجت:
❇️ در عبادات و تمام کارها اختیارا غیر از خدا را و غیر از یاد او را راه ندهد و همین راه منحصر سعادت است
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ بزرگترین آرزویی که موقع روبرو شدن با امام زمان علیه السلام در قلبمون میاد...
#امام_زمان علیه السلام
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
🔺کی قراره زندگی، روی خوش به ما نشون بده؟!
مگه نمیگن نشانهی نزدیک بودن #ظهور،
اینه که ظلم، تمام عالم رو گرفته باشه؟!
پس چرا هیچ اتفاقی نمیفته؟!
#موانع_فرج #زمینه_فرج
💥 خدا کِی میخواد به داد ما برسه؟!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 از فتنه شام نترسید!
🔸سخنان حکیمانه سردار عزیز شهید حاج قاسم سلیمانی :
🔹من با تجربه این را میگویم؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست.
▪️ اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 تلنگری به منتظران تنبل دوران غیبت
⚠️ اونایی که فکر میکنند حضرت-سلامﷲعلیه- میان تا مثل سوپرمن مشکلات رو حل کنند تعریف درست #مهدویت رو ببینند!
#آخرالزمان
#شیعه
#انتظار
#آمادگی_برای_ظهور
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
🍂 #مهرمادر
🌸 حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) دعوت کردند
محمد چنارانی: رفت پیش مسئول پایگاه بسیج، اسمش را که برای اعزام به جبهه نوشته بود خط زد. همان شب حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را خواب دید که فرموده بودند: «اسماعیل بلند شو که از نیروهای ما عقب میمانی».
فردای آن روز رفت پایگاه و دوباره اسمش را نوشت. وقتی خواستند مانع رفتنش شوند، خوابش را تعریف کرد و گفت: «حضرت زهرا (علیهاالسّلام) من را خواستهاند، شما می گوئید نرو؟»
رفت و پیکر بیجانش برگشت...
📖 خبرگزاری دفاع مقدس
🥀 شهید اسماعیل چنارانی
▫️ تاریخ تولد ۱۳۳۷
▫️ تاریخ شهادت ۱۳۶۱
▫️ محل شهادت چزابه
#حضرت_فاطمه سلامﷲعلیها
#حضرت_زهرا سلامﷲعلیها
#مادر
#فاطمیه
#مهر_مادر
#شهدا
▫️۲▫️
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام_به_زبان_ساده
🎥 اگه تو کوچه و خیابون چیزی پیدا کردیم، چیکار کنیم؟
🔺اگه صاحبش نبود و ارزشش کمتر از ۵۰ تومان بود میتونی...
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۰
آقای جهالت گفت: عجب بی شعور بوده ای تو! شاعر یاوه گو را از عقلا پنداشته و خود را بر تبعیّت او گماشته ای، و حال آنکه بالحسّ والعیان خلاف آن را می بینی.
و کثرت مارّه (رهگذر و عابر) که از آن راه رفته اند البتّه مال، (اسباب و اثاثیه)، بار، زن و بچّه و ماشین داشته اند و این درّه که در اوّل این وتر است، مانع بوده که از این خط بروند، امّا مثل من و تو، دو پیاده آسمان جُل (بدون پوشش و بار و اثاثیه) را چه مانع می شود که این راه مختصر مفید را ترک کنیم؟
منِ احمق او را خیرخواه خود دانسته، از آن درّه سرازیر شدیم و ازطرف دیگر بالا آمدیم.
چیزی در همواری نرفته بودیم که درّه دیگری عمیق تر پیدا شد و هکذا هلمّ جرّاً (و به این صورت تا پایان)، از آن درّه به آن درّه همه پر از خار و سنگلاخ و درنده و خزنده، هوا به شدّت گرم، و زبان خشکیده و از خستگی از دهان آویخته، پاها همه مجروح، و دل از وحشت لرزان، و شماتت دشمن.
چون آقای جهالت با استهزا به حال من می خندید. پس از جان کندن ها، خود را پس از زمان طویلی به شاهراه رساندیم. که ده فرسخ راه رفتیم و در هر قدمی به هزاران بلا گرفتار بودیم.
نشستم، خستگی گرفتم و تنفّر تمامی از آقای جهالت پیدا نمودم و گفتم:
🌱 «یا لیت بینی و بینه بعد المشرقین».(زخرف/۳۸)؛ ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشینی بودی!
او هم از من دور ایستاد.
برخاستم و به راه افتادم. تشنه شدم و جهالت هم از عقب دورادور می آمد.
در کنارِ راه، سبزه زاری دیدم که ربع فرسخ از راه دور بود.
در این هنگام که چنگال حیله جهالت به من بند می شد، دیدم دوان دوان خود را به من رسانید و گفت: در آن محل آب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم.
خواستم گوش به حرفش ندهم، ولی چون زیاد تشنه و خسته بودم، و چمن سبز هم البتّه بی آب نمی روید، به سخن او گوش دادم و رفتیم به نزدیک سبزه ها و دیدیم که ابداً آب وجود ندارد، و زمین هم سنگلاخی است که راه رفتن هم در آن صعوبت دارد و مارهای زیادی در آن سنگلاخ می لولند، و آن سبزی ها از درخت های جنگلی است که در همه فصول سبز است.
مأیوسانه رو به راه اصلی مراجعت نمودم، به زمین همواری رسیدیم پر از هندوانه.
جهالت یکی را کند و مشغول خوردن شد و به من گفت: از این هندوانه ها بخور و عطش خود را رفع کن!
گفتم: البتّه مال کسی است و خوردن مالِ غیر، بدون رضا روا نیست.
او همان طور که مشغول خوردن بود و آب آن از گوشه های لبش به روی ریش و سینه اش جاری بود، سری تکان داد و گفت:
بوالعجب وِردی به دست آورده ای لیک سوراخِ دعا گم کرده ای آقای مقدّس!
اوّلاً: احتمال می رود قویّاً که خودرو باشد و مِلک کسی نباشد، و بر فرض که مال کسی باشد، حقّ مارّه(رهگذر) حقّی است که مالک حقیقی و شارع مقدّس قرار داده است.
ثانیاً: از تشنگی حال تو به هلاکت و اضطرار رسیده، و خداوند می فرماید:
🔺 «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَلا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بقره/۱۷۳)؛ هر کس مجبور شود در صورتی که ستم و تجاوز نکند، گناهی بر او نیست، به راستی خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
ثالثاً: اینجا که دار تکلیف نیست که مقدّسین کاسه از آش داغ تر کمتر شده (حدّاقل) حکمِ «غیر ما أنزل اللَّه»(حکمی غیر از حکم خدا) می دهند.
کم کم منِ احمق هم یکی را کندم، خواستم بخورم که دیدم مثل زهرِ هلاهل تلخ است و زبان و کامم مجروح شد.
آن را انداختم و گفتم: اینها که هندوانه ابوجهل است!
گفت: نخیر! شاید همان یکی این طور بوده است.
یکی دیگر را چشیدم، همه مثل زهرمار تلخ بود، ولی او همان طور مشغول خوردن بود و می گفت: خیلی شیرین است!
رفتم از او یک حبّ (قاچ) گرفتم، به دهان نزدیک کردم، از همه تلخ تر بود.
گفتم: خانه ات بسوزد! چطور می خوری و می گویی شیرین است و حال آنکه از زهر مار بدتر است.
گفت: راست می گویم، به مذاق من که خیلی شیرین است؛ چون اسم من جهالت است و این هم هندوانه ابوجهل و با من مناسب است.
ناگهان سگی به ما حمله نمود، و..
...ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59