eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
4.6هزار ویدیو
109 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊 🌾 الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مؤمنان را گواهی، چه عزیز است آنکس که تو خواهی. خواجه عبدﷲ انصاری 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ـ 🌼🦋🌼 السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ (فرازی‌از‌زیارت‌آل‌یس) 🤚 🌼🦋🌼 سلام بر شما وقتی که تهلیل و تکبیر می‌گویید. بیا یک شو منور کن اطاقم مهل در محنت و درد فراقم به طاق جفت ابروی تو سوگند که همجفت غمم تا از تو طاقم بابا طاهر علیه السلام 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وفادار باش! 🔻 یکی از اصلی‌ترین‌ عوامل غیبت، عدم اجتماع قلوب شیعیان است. ▪️ علیه السّلام 👌 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
Panahian-Clip-AmirBoodan.mp3
2.51M
🎵امیر بودن 🔹مفهوم « امیر بودن » کودک در ۷ سال اول که در روایات به آن تاکید شده به چه معناست؟ 👶مجموعه کلیپ‌های تربیت فرزند (قسمت ۱) 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 پیشنهاد ویژه | بوی بهشت را استشمام کنید؛ اعجاز را ببینید... 🔹این سخنان مادری است که سه دختربچه و مادر خود را همین چند روز پیش در حملۀ رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان از دست داده است. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مهمترین نکته برای داشتن یک خانواده خوب 🔻چرا خوب شوهرداری کردن برای خانم‌ها حکم جهاد دارد؟ 👈 متن 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
مداحی_آنلاین_نماهنگ_گوشه_حجاز_پویانفر.mp3
2.95M
(عجل الله فرجه) 🍃من همونم همیشه از خودم فراری 🍃که جز شما نداره یاری 🎙 👌بسیار دلنشین 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «مردم آینده» 👤 استاد 📖 توصیف یاران امام زمان علیه السلام در قرآن... 🌏 مردمی از شرق قیام می‌کنند و زمینه رو برای حکومت امام زمان علیه السلام فراهم می‌کنند... 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «فرصت مجازی» 👤 استاد تحققِ یکی از شرایط ظهور... 📱 فرصتی که شبکه‌های اجتماعی برای ما به وجود آورده‌اند... از این فرصت استفاده کنید و امام زمان را به کل دنیا معرفی کنید... 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| برا رفاقت با خدا، منتظر «حال خاص» نباش! یاد بگیر دلتو راه بندازی! 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| √ تنها علّتی که می‌توانست قیام جهانی بر علیه استکبار راه بیندازد، اتفاق افتاد. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| √ نبرد «الأقصی» نبرد آخرالزمان و حوادث منطقه، آخرین دردهای زایمانِ تاریخ برای تولد موعود مبارکش می‌باشد! 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 بریزید خون‌ها را... زندگی ما دوام پیدا می‌کند ❇️ شهیدان زنده‌اند 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿بِسْمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِدِیْقِیْن🌿 ۴۱ تــجــربــه‌ای جــدیــد ۱ ➰ كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. ➰ استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته. ➰ بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نميشناختند، و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم. ➰ يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم. ➰ يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. بي‌مقدمه سلام كرد و گفت: ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ ➰ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. ➰ اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم. خيلي تشكر كرد و پياده شد. ➰ من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و... ➰ چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم. ➰ همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا ميشناخت! ➰ شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟ خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه‌اي با شما كار دارم. ➰ گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود. ➰ ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. ➰ گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد. گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. ➰ گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده‌ام. ➰ يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم. من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته‌ام را ترك كنم. ➰ درست همان روز كه تصميم گرفتم، تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! ➰ من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما، ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله‌ور بود. ➰ اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. ➰ يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه‌پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ ✔️ ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎁🎊🎁🎊🎁 دوستان و همراهان عزیز،سلام مسابقه احکام شماره ۱۶ از جزوه رساله آموزشی ازقسمت " احکام نماز "می باشد . امید که با مطالعه و شرکت در این مسابقه گامی در جهت آگاهی و عمل به دستورات دین برداشته شود، ان شاء الله. ✅ براي شركت درمسابقه احكام ۱۶ از لينك زير واردشويد 👉 https://digiform.ir/w1d96f56a ⏳مهلت شرکت از ۸ تا ۲۸ آبان⏳ 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
CS New Merge Doc ۲۰۲۳-۱۰-۲۹ ۱۲۵۲۰۸_41.pdf
809.4K
جزوه pdf سه صفحه ای مسابقه احکام ۱۶ بخش نماز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿بِسْمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِدِیْقِیْن🌿 ۴۲ تــجــربــه‌ای جــدیـــد ۲ ➰ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي‌ام وارد نكنم. حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... ➰ آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! ➰ وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره‌اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! با لباسهاي تنگ و نامناسب و آرايش و موهاي رنگ شده و بدون حجاب صحيح از خانه بيرون مي‌آمدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشکلات مختلف شدند. ➰ بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. ➰ برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و... ➰ گفتم: خب آنها چشمانشان را حفظ ميكردند و نگاه نميكردند. ➰ به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريمها و حجاب را رعايت ميكردي و آنها به شما نگاه ميكردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد. اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي. ➰ تو باعث اين مشکلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حق الناس است. پس به واسطه حق الناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك‌تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري. ➰ اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نميتوانستم از خودم انجام دهم. هرچه گفتند قبول كردم. ➰ بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم. ➰ درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يكباره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلامﷲعلیها افتادم. ➰ همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلامﷲعلیها به من فرصت جبران بده. خدا... ➰ تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم. ➰ اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده. دستبندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم، مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده! ➰ دستان من با حلقه‌اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاول‌هاي آن روي مچ من باقي است! فكر ميكنم خدا ميخواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم. ➰ من به توبه‌ام وفادار ماندم. گناهان گذشته‌ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم. ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. ➰ من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلالیت بطلبم؟ ➰ اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد. من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد. جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفي كنم. ✋ پـــایـــان ✅ ان شاءالله از فردا شب قسمت پرسش و پاسخ انتهایی در قالب ۱۳ سؤال و جواب بسیار جالب و مهم در مورد معاد، آخرت و مطالب کتاب، منتشر خواهد شد. 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا