eitaa logo
منتظران ظهور
558 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
80 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید سید مرتضی آوینی: اگر در جستجوی امام زمان هستی او را در میان سربازانش بجوی از نشانه‌های خاص آنان این‌ است که همچون نور ، دیگران را ظاهر میکنند خود را نمی بینند ... 🌷حاج قاسم سلیمانی 🌷حاج احمد کاظمی 🌹
یزید با شنیدن این سخنان با دست، به ماموران خود اشاره می کند. کیسه های طلا را نگاه کن! آری، آنها، همان "بیت المال" است که برای وفاداری مردم شام، بین آنها تقسیم می شود. صدای یزید در فضای مسجد می پیچد:《به هر کسی که در مسجد است، از این طلاها بدهید.》 تا چند لحظه قبل، فقط چند نفر، برای شمشیر زدن در رکاب یزید آمادگی خود را اعلام کردند امّا حالا فریادِ "ما سرباز تو هستیم" همه مردم به گوش می رسد. مردم در حالی که سکّه های سرخ طلا را در دست دارند، وفاداری خود را به یزید اعلام میکنند. آری! کیست که به طلای سرخ وفادار نباشد؟ یزید ادامه می دهد:《آگاه باشید که من به شما پول و ثروت زیادی خواهم داد.》 مردم با شنیدن وعده های یزید، خوشحال می شوند و صدای "الله اکبر" در تمام مسجد می پیچد. یزید با این کار، نظر همه مردم را به خود جلب کرد و اکنون همه آنها، حکومت او را دوست دارند. مگر مردم شام جز پول و آرامش چیز دیگری می خواستند؟ یزید، مردم شام را به خوبی می شناخت؛ باید جیبشان پر شود تا بتوان به راحتی بر آنها حکومت کرد. با پول می توان کارهای بزرگی انجام داد. حتّی می توان مردم را دوست دار یک حکومت کرد. یزید مطمئن می شود که مردم شام، او را یاری خواهند کرد. بدین ترتیب، فکرش از مردم این شهر آسوده شده و فرصتی پیدا می کند که به فکر مخالفان خود باشد. به راستی آیا می شود آنها را هم با پول خرید؟ او خوب می داند که مردم عادی را می تواند با پول بخرد، امّا هرگز نمیتواند امام حسین'علیه السلام' را تسلیم خود کند. معاویه هم خیلی تلاش کرد تا شاید بتواند امام حسین'علیه السلام' را با ولیعهدی یزید موافق نماید، امّا نتوانست. تا زمانی که معاویه زنده بود، امام حسین'علیه السلام' ولیعهدیِ یزید را قبول نکرد و این برای یزید، بزرگترین خطر است. یزید خوب می داند که امام حسین'علیه السلام' اهل سازش با او نیست. اگر امام حسین 'علیه السلام' در زمان معاویه، دست به اقدامی نزد به این دلیل بود که به پیمان نامه صلح برادرش امام حسن'علیه السلام' ، پایبند بود. در همان پیمان نامه آمده بود که معاویه، نباید کسی را به عنوان خلیفه بعد از خود معرّفی کند، اما معاویه چند ماه قبل از مرگ خود، با معرفی جانشین، این پیمان نامه را نقض کرد. یزید می داند که امام حسین'علیه السلام' هرگز خلافت او را قبول نخواهد کرد، پس برای حل این مشکل، دستور می دهد تا این نامه برای امیر مدینه (ولید بن عُتبه) نوشته شود:《از یزید به امیر مدینه: آگاه باش که پدرم معاویه، از دنیا رفت. او رهبری مسلمانان را به من سپرده است. وقتی نامه به دست تو رسید حسین را نزد خود حاضر کن و از اون برای خلافت من بیعت بگیر و اگر از بیعت خودداری کرد او را به قتل برسان و سرش را برای من بفرست.》 یزید دستور می دهد قبل از اینکه خبر مرگ معاویه به مدینه برسد، نامه او به دست حاکم مدینه رسیده باشد. او این چنین برنامه ریزی کرده است تا امام حسین'علیه السلام' را غافلگیر کند. او می داند که اگر خبر فوت معاویه به مدینه برسد، دیگر نخواهد توانست به این آسانی به امام حسین 'علیه السلام' دسترسی پیدا کند. آیا این نامه به موقع به مدینه خواهد رسید؟ .... 🌙 💞
حتما با شنیدن این حرف، خیلی تعجب میکنی! آخر مگر حضرت علی 'علیه السلام' ، فرزندش امام حسین'علیه السلام' و دیگر جوانان بنی هاشم را برای دفاع از جان عثمان به خانه او نفرستاد! این اطرافیان عثمان بودند که زمینه کشتن او را فراهم کردند. اکنون چگونه است که مروان، گناه قتل عثمان را به گردن امام حسین'علیه السلام' می اندازد؟ امیدوارم که امیر مدینه، زیرک تر از آن باشد که تحت تاثیر این تبلیغات دروغین قرار گیرد‌. او می داند که دست امام حسین'علیه السلام' به خون هیچ کس آلوده نشده است. مروان به خاطر کینه ای که نسبت به اهل بیت علیهم السلام دارد، سعی می کند برای تحریک امیر مدینه، از راه دیگری وارد شود. به همین دلیل رو به او می کند و می گوید:《ای امیر، اگر در اجرای دستور یزید تاخیر کنی، یزید تو را از حکومت مدینه بر کنار خواهد کرد.》 امیر به مروان نگاهی میکند و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده است می گوید:《وای بر تو ای مروان! مگر نمی دانی که حسین یادگار پیامبر است. من و قتل حسین!؟ هرگز، کاش به دنیا نیامده بودم و این چنین شبی را نمی دیدم.》 امیر مدینه در فکر است و با خود می گوید:《چقدر خوب می شود اگر حسین با یزید بیعت کند. خوب است حسین را دعوت کنم و نامه یزید را برای او بخوانم. چه بسا او خود، بیعت با یزید را قبول کند.》 سپس یکی از نزدیکان خود را می فرستد تا امام حسین'علیه السلام' را به قصر ببرید ..... 🌙
شب از نیمه گذشته و فرستاده امیر مدینه در جستجوی امام حسین'علیه السلام' است‌. او وارد کوچه بنی هاشم می شود و به خانه امام می رسد. درِ خانه را می زند و سراغِ امام را می گیرد. امام، داخل خانه نیست. به راستی، کجا می شود او را پیدا کرد؟ مسجد پیامبر در شب های پایانی ماه رجب، صفایِ خاصّی دارد و امام در مسجد پیامبر، مشغول عبادت است. فرستاده امیر مدینه، راهی مسجد پیامبر می شود و پس از ورود به آن مکان مقّدس، بدون درنگ نزد امام حسین'علیه السلام' می رود. امام در گوشه ای از مسجد همراه عدّه ای از دوستان خود، نشسته است. فرستاده امیر رو به امام حسین'علیه السلام' می کند و می گوید: _ ای حسین، امیر مدینه شما را طلبیده است. ️_ من به زودی پیش او می آیم. امام خطاب به اطرافیان خود می فرماید:《فکر می کنید چه شده است که امیر در این نیمه شب، مرا طلبیده است. آیا تا به حال سابقه داشته است که او نیمه شب، کسی را نزد خود فرا بخواند؟》. همه در تعجّب هستند که چه پیش آمده است. امام می فرماید:《گمان می‌کنم که معاویه از دنیا رفته و امیر مدینه می خواهد قبل از آنکه این خبر در مدینه پخش شود، از من بیعت بگیرد.》 آیا امام این موقع شب، نزد امیر مدینه خواهد رفت؟ نکند خطری در کمین باشد؟ آیا معاویه از دنیا رفته است؟ آیا خلافت شوم یزید آغاز شده است؟ یکی از اطرافیان امام از ایشان می پرسد:《اگر امیر مدینه شما را برای بیعت با یزید خواسته باشد، آیا بیعت خواهی نمود؟》 امام جواب می دهد:《من هرگز با یزید بیعت نمی کنم. مگر فراموش کرده ای که در پیمان نامه صلحِ برادرم امام حسن 'علیه السلام' آمده بود که معاویه نباید جانشینی برای خود انتخاب کند. معاویه عهد کرد که خلافت را بعد از مرگش به من واگذار کند. اکنون او به قول و پیمان خود وفا نکرده است. من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد، چون که یزید مردی فاسق است و شراب می خورد.》 مامور امیر مدینه، دوباره نزد امام می آید و می گوید: _ ای حسین! هر چه زودتر نزد امیر بیا که او منتظر توست. _ من به زودی می آیم. امام از جای بر می خیزد. می خواهد که از مسجد خارج شود، یکی از اطرافیان می پرسد:《ای پسر رسول خدا، تصمیم شما چیست؟》 امام در جواب می فرماید:《اکنون جوانان بنی هاشم را فرا می خوانم و همراه آنان نزد امیر می روم.》 امام به منزل خود می رود. ظرفِ آبی را می طلبد. وضو می گیرد و شروع به خواندن نماز می کند. او در قنوت نماز، دعا می کند... به راستی، با خدای خویش چه می گوید؟ .... 🌙 💞@MF_khanevadeh
شب از نیمه گذشته و فرستاده امیر مدینه در جستجوی امام حسین'علیه السلام' است‌. او وارد کوچه بنی هاشم می شود و به خانه امام می رسد. درِ خانه را می زند و سراغِ امام را می گیرد. امام، داخل خانه نیست. به راستی، کجا می شود او را پیدا کرد؟ مسجد پیامبر در شب های پایانی ماه رجب، صفایِ خاصّی دارد و امام در مسجد پیامبر، مشغول عبادت است. فرستاده امیر مدینه، راهی مسجد پیامبر می شود و پس از ورود به آن مکان مقّدس، بدون درنگ نزد امام حسین'علیه السلام' می رود. امام در گوشه ای از مسجد همراه عدّه ای از دوستان خود، نشسته است. فرستاده امیر رو به امام حسین'علیه السلام' می کند و می گوید: _ ای حسین، امیر مدینه شما را طلبیده است. ️_ من به زودی پیش او می آیم. امام خطاب به اطرافیان خود می فرماید:《فکر می کنید چه شده است که امیر در این نیمه شب، مرا طلبیده است. آیا تا به حال سابقه داشته است که او نیمه شب، کسی را نزد خود فرا بخواند؟》. همه در تعجّب هستند که چه پیش آمده است. امام می فرماید:《گمان می‌کنم که معاویه از دنیا رفته و امیر مدینه می خواهد قبل از آنکه این خبر در مدینه پخش شود، از من بیعت بگیرد.》 آیا امام این موقع شب، نزد امیر مدینه خواهد رفت؟ نکند خطری در کمین باشد؟ آیا معاویه از دنیا رفته است؟ آیا خلافت شوم یزید آغاز شده است؟ یکی از اطرافیان امام از ایشان می پرسد:《اگر امیر مدینه شما را برای بیعت با یزید خواسته باشد، آیا بیعت خواهی نمود؟》 امام جواب می دهد:《من هرگز با یزید بیعت نمی کنم. مگر فراموش کرده ای که در پیمان نامه صلحِ برادرم امام حسن 'علیه السلام' آمده بود که معاویه نباید جانشینی برای خود انتخاب کند. معاویه عهد کرد که خلافت را بعد از مرگش به من واگذار کند. اکنون او به قول و پیمان خود وفا نکرده است. من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد، چون که یزید مردی فاسق است و شراب می خورد.》 مامور امیر مدینه، دوباره نزد امام می آید و می گوید: _ ای حسین! هر چه زودتر نزد امیر بیا که او منتظر توست. _ من به زودی می آیم. امام از جای بر می خیزد. می خواهد که از مسجد خارج شود، یکی از اطرافیان می پرسد:《ای پسر رسول خدا، تصمیم شما چیست؟》 امام در جواب می فرماید:《اکنون جوانان بنی هاشم را فرا می خوانم و همراه آنان نزد امیر می روم.》 امام به منزل خود می رود. ظرفِ آبی را می طلبد. وضو می گیرد و شروع به خواندن نماز می کند. او در قنوت نماز، دعا می کند... به راستی، با خدای خویش چه می گوید؟ .... 🌙
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 موضوع : مسئولیت والدین در حمایت از ازدواج 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃💞 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت_پنجم 🔻 موضوع : اهمیت وقت در شناخت کُفّیت 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃💞 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 موضوع : آیا کم حجاب ها ازدواج موفقی دارند؟ 💠 جهت مشاهده یا دانلود سایر قسمت‌های مجموعه کلیپ‌های مهارت‌های زندگی مشترک و تربیت فرزند به لینک زیر مراجعه کنید👇 https://shamiim.ir/Category/List 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃💞 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🔸همیشہ یک سفارش به ما میکرد. می گفت: « اگه در معرض گناہ قرار گرفتید و خواستید دچار لغزش نشید و از اون گناہ فرار کنید 🔸خودتون رو با خواندن قرآن و نماز یا مطالعہ📕 و ورزش مشغول کنید تا حواستون از اون محل و از اون گناہ پرت بشه.
مداحی_آنلاین_یه_آدمایی_هستن_توی_این_دنیا_مهدی_رسولی.mp3
5.02M
🌷 🍃یه آدمایی هستند توی این دنیا 🍃که چشماشون یه اقیانوس آرومه 🎙 👌بسیار دلنشین 🌷 🌷
پویش مهدوی 💚 تا نیمه شعبان خـبـر آمـد خبـری نیـست… هنـوز از غـم دوری دلـدار بـسـوز… بـایـد ایـن جـمعه بیایـد، بایـد! مـن دگـر خسـته شـدم از شـایـد! اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 ❤️مرکز فرهنگی خانواده در نظر دارد به مناسبت نیمه شعبان پویش مهدوی برگزار کند.... برای شرکت در این پویش فقط کافی است عضو کانال ما باشید و دراین پویش شرکت نمایید ارسال آثار بصورت : ✅دلنوشته کوتاه برای امام زمانم ✅کلیپ کوتاه ✅اجرای گروهی سرود سلام فرمانده ✅نقاشی برای امام زمانم ✅برگزاری جشن، پخت کیک برای میلاد امام زمانم شروع زمان پویش از همین الان تا نیمه شعبان..... شرکت کن و جایزه ببر 🎁😍😍😍😍😍 🌺🌸@MF_khanevadeh 🌺🌸🌺🌸🌺🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸 🌺