#داستان
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🏴قسمت چهارم: شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام😢
یک روز معاویه ملعون 👹 پنهانی به جعده همسر امام نامه 📜 نوشت که من میخوام تو همسرِ یزید پسرِ من بشی....‼️
به شرط آن که تو (همسرت) امام حسن(علیه السلام) رو زهر بدی😔 و من صد هزار درهم 💰 هم به تو میدم.
اون زن بی وفا هم به امام حسن (علیه السلام) زهر داد😔
معاویه، پول را به او داد؛ ولی او را به همسری یزید در نیاورد...‼️
🔆امام حسین (علیه السلام) میخواستن که برادرِ شهیدشون رو کنار رسول خدا دفن کنن ولی بعضی دشمنانشون نذاشتن ....😔تا حدی که موقع بردن پیکرِ امام به تابوتشون هم تیر🏹 پرتاب کردن.
* پایان*
🌱بچه ها جون امام حسن (علیه السلام) عمویِ امام زمانِ مهربون مون هستن. این روز رو به ایشون و همه شما عزیزان تسلیت میگیم و دعا می کنیم که ان شاءالله هر چه زودتر خدایِ مهربون فرج شون رو برسونن 🤲
#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
علی بن ابراهیم بن مهزیار میگوید:
۱۹ سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) را ملاقات کنم😍
سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم
با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.😔😭
در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی...🤩
سال بیستم فرا رسید" با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم📿
ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا...💌
سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم🚶♂
صورتی زیبا و قدی بلندی و ابرو های به هم پیوسته دیدم❤️
سلام کردم🖐
حضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟
گفتم سیدی و مولای" من شب و روز منتظر شما بودم😔
حضرت فرمود:
سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:
❌بی رحمی به ضعیفان
❌قطع کردن رابطه با خویشاوندان
❌دنیا طلبی
✨شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.🌹
منبع : الفبای مهدویت
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo
#شهادت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
✨با بچه ها مهربان بود
با پیرها مهربان تر☺️
▪️خوشرو و خوش اخلاق و خوش بو
از هر چه خوبی بود بهتر❤️
✨وقتی که او آمد، بدی رفت
دل با خداوند آشنا شد
▪️قرآن، چراغ راه آورد📖
دنیا پر از مهر و صفا شد
✨فرقی نمی کرد او برایش
باشی سفید و یا سیاه پوست👦
▪️پیغمبر ما زود می شد
با هر غریب و آشنا، دوست🤝
✨پیغمبر ما دوست می داشت
باشیم با هم مهربان تر
▪️اسلام را او به ما داد
باشیم با هم برابر
✨ما پیرو اسلام اوییم
دین و پر از مهر و محبت🧡
▪️امروز، روز رحلت اوست
پیغمبر خوبی و رحمت😢
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: ارزوی مهران
پیام اخلاقی: ترک رفتار ناشایست
یا رسول الله.mp3
6.12M
#رحلت_رسول_اکرم_ص
🎵یا رسول الله مولا یا نبی الله مولا😔
👌فوق العاده زیبا،بچه ها حتما حتما گوش بدید
@montazer_koocholo
#داستان
#رحلت_پیامبر_رحمت
کشتی نجات🛳
حارث سواد نداشت، اما باهوش بود. او درباره هر حرفی که میشنید، به دقت فکر می کرد🤔 و اگر مفهوم آن را نمی فهمید، از بزرگترها میپرسید روزی داشت توی بازار، ماهی می فروخت🐠🐟🐡 که به چند مرد رسید. آنها بلندبلند باهم حرف می زدند.🗣خوب که به حرفشان گوش داد، فهمید سخن تازه ای می گویند. یکی از آنها می گفت: «من خودم از حضرت✨محمد(صلی الله عليه وآله وسلم) شنیدم که فرمودند خاندانشان مثل کشتی هستند.» حارث که معني حرف او را نفهمیده بود، راهش را ادامه داد: بعد مثل همیشه وسط بازار داد زد ماهی دارم ماهی تازه
چند روز گذشت. حارث همچنان در فكر معني جمله ای بود که از زبان آن مرد شنیده بود و از خودش می پرسید: «چرا خاندان پیامبر مثل کشتی هستند؟🤔 او از پدرش که آهنگر بود، درباره معنی آن جمله پرسید. پدرش نتوانست جواب بدهد. چند روز گذشت و حارث دیگر آن جمله را از یاد برد تا اینکه روزی به مسجد🕌 رفت و باز هم آن جمله را شنید. این بار حضرت ✨محمد(صلی الله عليه وآله وسلم) در مسافرت بودند؛ اما به جای ایشان یک نفر دیگر داشت برای مردم صحبت می کرد...
#ادامه_داستان_در_پست_بعد...👇
#ادامه_داستان_کشتی_نجات
👆....آن مرد همان جمله را تکرار کرد و گفت: «این یک حدیث📖است که حضرت ✨محمد(صلی الله عليه وآله وسلم) برای ما گفته اند.» حارث خوب گوش داد آن مرد گفت: «حضرت محمد(صلی الله عليه وآله وسلم) خاندان عزیز خود را به کشتی🚢تشبيه کرده اند؛ یعنی همان طور که اگر کسی بریک کشتی بزرگ و محکم سوار شود، از غرق شدن🌊 نجات می یابد، هرکس هم که پیامبر و خاندان ایشان را دوست💜داشته باشد و از آنها پیروی کند، از گمراهی نجات پیدا خواهد کرد.»👌
حارث از اینکه به جواب خود رسیده بود، خوشحال شد😊آن مرد ادامه داد: «خاندان✨پیامبر خدا(صلی الله عليه وآله وسلم)، 🌟حضرت علي(عليه السلام)و💫حضرت فاطمه(علیها السلام) و☀️فرزندان این دو عزیز هستند. از آن به بعد، عشق و علاقه حارث به خاندان پیامبر(عليهم السلام)بیشتر از قبل شد💜🧡💛
الهی بمحمد و آله عجل لولیک الفرج🤲
☑️@montazer_koocholo
برو کار کن.mp3
20.75M
#یا_علی_بن_موسی_الرضا
#یا_امام_حسن_محتبی
#حاج_قاسم
🌹#برو_کار_کن🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_عصر
🎶تدوین : _
📚منبع : پیامبر وقصه هایش
🔰کپی با یک صلوات 🔰
@montazer_koocholo
#داستان
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
✨امامِ مهربانی✨
آفتاب☀️ وسط آسمان رسیده بود. عرق😥 از سر و روی کارگران جاری بود. کارگر جدید که برای اولین بار در منزل امام کار می کرد، در فکر بود 🤔نمی دانست چقدر قرار است مزد💰بگیرد، امشب باید ده درهم به خانه🏡می برد و گرنه.....صدایِ کارگر کناری او را به خود آورد.
کارها رو به اتمام بود که🌟امام رضا(علیه السلام) وارد خانه شدند. با آمدن ایشان، همه دورشان حلقه زدند. امام با خوشرویی☺️به همه سلام کردند
.امام با دیدنِ کارگر جدید رو به سلیمان کرد.
مزد💰این کارگر را تعیین کرده اید
❓ نه آقا، هر چه بدهیم راضی است چیزی نمی گوید.
امام با شنیدن این حرف ناراحت شدند😔
سلیمان فراموش کرده بود😥 که امام گفته اند:
بارها گفته ام قبل از آن که کارگر شروع به کار⛏ کند مزدش را معین کنید👌کسی نمی داند مزدش چقدر است. اگر چند برابر مزدش را بگیرد، باز فکر می کند مزدش💰کم بوده است.
امام به سوی کارگران رفتند☺️و مزدشان را دادند، به کارگر جدید هم مثل بقیه ده درهم دادند؛ کمی هم اضافه دادند😍
#پایان
✨السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام ✨
@montazer_koocholo
# والدین_بخوانند
ده راهکار برای جلوگیری از جنگ قدرت با نوجوانان:
۱. از قدرت طلبی در رابطه با آنها دست بردارید.
۲. از خصومت، حس ستیز و دشمنی پرهیز کنید.
۳. آنها را تهدید نکنید، اخطار ندهید، و نگویید دیدی گفتم!
۴. از پیامدهای منطقی اجتناب کنید چون در این سن معمولا تحریککننده هستند.
۵. اجازه دهید پیامدهای طبیعی را تجربه کنند، (مگر در شرایط خطرناک)
۶. همکاری دوستانه ایجاد کنید و مسأله را با مشارکت آنها حل کنید.
۷. از ریاست و لحن تحکمی دوری کنید. لحن دوستانه بسیار موثرتر است.
۸. هیجان ها و رفتارهای تکانشی تان را مدیریت کنید،
۹. به آنها استقلال بدهید و به آن احترام بگذارید.
۱۰. انتظارتان را شفاف مطرح کنید و قاطع و دوستانه رفتار کنید.
💎 دوستی کلیدواژه ارتباط با نوجوان است!
برگرفته از کتاب «تربیت دموکراتیک نوجوانان»
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: چه جوری مریم رو خوشحال کنم
پیام اخلاقی: به فکر همسایه و دوست بودن
🍎🍃🍎🍃🍎🍃
@montazer_koocholo
پاداش کار خوب.mp3
18.08M
#یا_حسن_محتبی
#یا_رسول_الله
#حاج_قاسم
🌹#پاداش_کار_خوب🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت : #سوره_شرح
🎶تدوین : _
📚منبع : پیامبر وقصه هایش
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: تعمیر مغازه اقا فرهنگ
پیام اخلاقی: زیاده روی در خرید
#دانستنی_های_قرآنی
#آیات_مهدوی
✨دانستنی های مهدوی مناسب کودکان و نوجوانان_۱۸
*قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ* (سوره حجر، آیات ۳۸_۳۶)
[گفت: «پروردگارا، پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده.» فرمود: «تو از مهلتيافتگانى، تا روز [و] وقت معلوم.»]
🌱بر پایه روایتی از امام صادق(علیه السلام)، وقت معلوم در این آیه به وقت قیام قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تفسیر شده است
✨بچه ها سلااااام☺️ آیه ی بالا رو که خیلی هم جالبه بخونید ...🤗
می دونید که وقتی شیطان👹 به دستور خداجون مهربون مون❤️ گوش نداد و نافرمانی خدا رو کرد...خدا به شیطان گفت از این جایگاه خوبی که داری باید بیرون بری و حتما مجازات می شی...😧
شیطانم👿گفت خدایا تا روز قیامت به من مهلت بده و من و مجازات نکن ....خدا درخواستش و قبول کرد ولی نگفت تا روزِ قیامت بلکه گفت تا وقتی معلوم ....
🌸منظور از وقتِ معلوم زمانِ ظهورِ آقا امام زمان هست که به وسیله ایشون و یارانشون شیطان و لشکریانش مجازات میشن و در اخر کشته می شن و بعد هم میرن به جهنم و تا ابد اونجا میمونن🤗 بچه ها جون باید خیلی مراقب باشیم چون شیطان قسم خورده حتما ما انسان ها رو گول بزنه و فریب بده تا مثل خودش نافرمانی خدا رو انجام بدیم و جهنمی بشیم😔 ولی ما حتما پیروز میشیم و شِکستش میدیم✊
@montazer_koocholo
#داستان_مذهبی
یک دانه خرما
پسر کوچک با لباسهای رنگ و رو رفته و صورت زرد و رنگ پریدهاش داخل مسجد آمد. چشمهای فرورفتهاش را چرخاند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را دید. به سوی پیامبر رفت. بغضش ترکید: «پدرم مرده است. مادرم فقیر است. من و خواهرم پیش مادرم هستیم. پول نداریم. گرسنهایم. کمکمان کن. به ما غذا بده ای مرد خدا!» پیامبر با چشمهای تر به دقت به حرفهای پسر گوش کرد. به بلال گفت: «برو خانه ما ببین چه داریم. هر چه داشتیم، مقداری از آن را بیاور.» بلال شتابان به سوی خانه پیامبر رفت.
پیامبر، پسر را کنار خود نشاند و با مهربانی، او را نوازش کرد و دلداری داد. بلال برگشت. کاسهای در دست داشت. پیامبر کاسه را گرفت. داخل آن بیست و یک دانه خرما بود. با لبخند به پسرک گفت: «هفت دانه از این برای خودت، هفت دانه برای خواهرت و هفت دانه برای مادرت.» پسر خوشحال شد. خرمایی را در دهان گذاشت. چشمهایش برق زد و از جا بلند شد. از پیامبر صلی الله علیه و آله تشکر کرد و سریعتر از پرستو به سوی خانه پر کشید. (مجمع البیان، ج۱۰، ص ۷۶۷
@montazer_koocholo