eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
727 عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
💢 ما اینجا هستیم که با روشهای متنوع مفاهیم #مهدوی و #دینی را به فرزندان و دانش آموزان دلبند شما آموزش دهیم و پاسخ گو سوالات اعتقادی عزیزان شما باشیم💢 ارتباط با خادم کانال : @afsaneiranpour1372 @Layeghi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی بهار به یاد شهدای ۱۳ ابان ، روز دانش اموز از خواب😴 بیدار می‌شوم. بوی خوبی می‌آید. بوی حلواست. بلند می‌شوم و به آشپزخانه می‌روم. مامان دارد حلوا می‌پزد. یادم می‌آید امروز سیزدهم آبان🌷 است. او هرسال، سیزدهم آبان به یاد «خاله بهار» حلوا می‌پزد و به همسایه‌ها میدهد من هیچ‌وقت خاله بهارم را ندیده‌ام. مامان، عکس او را به من نشان داده است. توی عکس، او روپوش مدرسه پوشیده و روسری سرش کرده است. 👌توی دست او عکس امام خمینی (ره) است. مامان گفته که او شهید شده است.🌷 او برایم از روز سیزدهم آبان سال ۱۳۵۷ تعریف کرده است. در آن روز، خاله بهار و دوستانش مدرسه را تعطیل کردند و به دانشگاه رفتند تا با شاه مبارزه کنند👏. آن‌ها همراه دانشجوها الله‌اکبر 🗣می‌گفتند. سربازان شاه به آن‌ها تیراندازی کردند. خاله بهار و چند نفر از دوستانش شهید شدند.😭 هر وقت مامان از خاله برایم حرف می‌زند، چشم‌هایش پر از آب میشود😔 عکس خاله را به مدرسه می‌برم و به خانم معلم نشان می‌دهم. خانم معلم می‌گوید: «تو باید به خاله‌ات افتخار کنی💐. اگر ما امروز راحت و آزادیم، به خاطر کار بزرگ خاله‌ی تو و بقیه‌ی شهیدان است.» بچه‌ها دور من جمع می‌شوند. عکس را تماشا می‌کنند و می‌گویند: «خوش به حالت!»😍 می‌خواهم از خوشحالی بال دربیاورم و پرواز کنم. ☺️ زنگ تفریح می‌خورد. همه توی حیاط مدرسه جمع می‌شویم. مشت‌هایمان را بالا می‌بریم و الله‌اکبر🗣 می‌گوییم. چند نفر از بچه‌ها سرود می‌خوانند. چند نفر هم نمایش می‌دهند. خانم مدیر به هرکدام از ما یک شاخه گل هدیه🌹 می‌دهد. بعد هم روز دانش‌آموز را تبریک می‌گوید.😄 من گل 🌷را به خانه می‌برم و به مامان هدیه می‌دهم. 😍چشمه‌ای مامان، قرمز و پف‌کرده است. حتماً بازهم به یاد خاله بهار افتاده و گریه کرده است😢. مامان گل را می‌گیرد. بعد، مرا بغل می‌کند و می‌گوید: «تو بوی بهار را می‌دهی. او هم مثل تو مهربان بود.» دل من پر از شادی می‌شود. دست مادر را می‌بوسم 😘و بهار او می‌شوم.🌹 شهدای روح شهدای ۱۳ ابان 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون 🍃 این قسمت: پسرم دیگه منو دوست نداره ✨ پیام اخلاقی: تاثیر بوی سیگار در ارتباط با دیگران
قسمت اول 🔅چند روزی مانده بود به اول ماه 🏴 که خبری همه بچه ها را غافلگیر گرد، خبر شهادت🌷 پدر زینب کوچولو 😢 پدر زینب مدافع حرم بود💚، او در جنگ با دشمنان اسلام شهید شده بود👌 بچه ها همه با هم قرار گذاشتند که عصر به دیدن زینب کوچولو بروند، همه بچه ها لباس عزای خود را برای ماه اماده کرده بودند،چند روز زودتر پوشیدند عصر انها به خانه زینب کوچولو رفتند، در حالیکه هر کدام شاخه گلی🌹 در دست داشتند، مادر زینب رو به بچه ها کرد و گفت: وقتی کوله🎒 پشتی پدر زینب را برایمان اوردند نامه ایی✉️ از یکی از کودکان شیعه شهر در ان بود که با صدای بلند مشغول خواندن شد: سلام بچه های ایران من یکی از کودکان رنج کشیده شهر آمُرلی هستم😔 دشمنان بی رحم شهر ما را محاصره کردند و اجازه ندادند به ما اب و غذا 🍚برسد. هنگامی که ما در کوچه ها مشغول بازی بودیم تیر و خمپاره ها از بالای سرمان عبور میکردند😞 ما نمیترسیدم اما نگران دوستانمان در محل های دیگر بودیم،😞 انگار دوباره روز شده بود ، دشمن بد کار اب را بر روی مردم شهر بست، و در هوای گرم تابستان دیگر ابی برای خوردن نداشتیم😞 در ان زمان مردی دلاور و نترس با کوله باری سرشار از عشق به کودکان💚 و امام حسین ع🌟 با هلی کوپتر 🚁از روی دشمنان شهر عبور کرد، و خود را به مردم مظلوم شهر آمُرلی رساند، خانه هایمان🏠 داشت خراب میشد، و هر روز امیدمان کمتر میشد، که سرداری ایرانی🌷 با دلی بی نهایت بزرگ برای حمایت از ما امد ، او کسی نبود جز ☀️ ،او قهرمان شهر ما شد، انگار با حضورش دل همه ارام گرفت☺️ .... 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این قسمت: نماز شکستنی داشتم به خانه🏠 خاله لیلا که در ایلام بود می رفتیم، من و حسین روی صندلی عقب خوابمان😴 برد‌ زینب جان ، حسین پسرم بیدار شین بچه ها، صدای مادرم بود که روی صندلی جلو نشسته بود. پدر گفت این جا جای خوبیه برای نماز و نهار😊 زیر انداز را کنار رودخانه کنار یک درخت کوچک🌳 بید پهن کردیم، قبل از بستن مادرم گفت: بچه ها یادتون نره نماز مسافر است، من با تعجب گفتم یعنی چه نماز شکسته است، مگر نماز هم شکستنیه؟!🙃 پدرم با خنده گفت شکسته یعنی نصف میشه حسین پرسید پس نماز صبح یک رکعت و مغرب هم .... اونا رو چه جوری بخونیم.؟🤔 مادر جواب داد اونا رو باید کامل بخونیم فقط نماز های چهار رکعتی رو باید دو رکعت بخونیم... ... بچه ها جوونم وقت ، دعا برای سلامتی امام زمان عج یادتون نره😍 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
4.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیزای دلم بیاییم هر دعای فرج امام زمان رو با هم بخونیم🤲
Derakht-Kaaj-03.mp3
زمان: حجم: 16.28M
درخت کاج🌲 🌴قسمت سوم ✨ گروه سنی الف و ب 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این داستان: قسمت اول گُل گُل گُل 🌸بر دست درختها 🌳گل های زیبایی🌺 باز شد، جیک جیک جیک از نوک گنجشکها اواز قشنگی بیرون ریخت، هوا دلپذیر بود🌱 و درختان 🌳دست هایشان را به اسمان گرفته بودند.✨ فرشته باران 💦با قطره هایش شهر را پر از مهربانی کرد، به نخل ها رنگ تازه و روی پرنده ها بوی بهار پاشید😍 از پشت پنجره اتاقش به بیرون خیره شده بود، هوا را با شوق بو کرد و گفت: خدایا از تو سپاس گزارم🤲 که برای ما باران💦 فرستادی، و شهرمان را به برکت امام حسن عسکری 🌟و کودک عزیزش☀️ با طروات ساختی!🌿 وطن اصلی عمه حکیمه مثل امام عسکری علیه السلام 🌟و خانواده اش شهر بود، اما انها مجبور بودند به اجبار خلیفه عباسی👑 در زندگی کنند. سامرا یک شهر کوچک نظامی بود که بیشتر ادم هایش ماموران خلیفه بودند.😞 وقتی باران💦 بند امد عمه حکیمه از پله های ایوان پایین رفت ، و در حیاط خانه🏠 چرخ زد، عمه حکیمه به اسمان نگاه کرد دوتا قطره از دو طرف چشم هایش😢 بیرون افتاد، اهسته گفت: اسمان قدر برادر زاده های گلم را میداند ،اما سامرا و مردم کینه توزش چرا، هرگز😔 خانه امام حسن عسکری علیه السلام 🌟نزدیک خانه عمه حکیمه بود عمه حکیمه انگشت به صورت گل کشید و گفت: ای کاش مردم میفهمدند و باور میکردند ، و باور میکردند که خدواند بخاطر امامان ماست که باران💦 میفرستد،بهار🌻💐☘ را می اورد، زمین را غرق در سبزه🌱 میکند ، گل🌹 می رویاند، کندو را پر از عسل🍯 میسازد، درخت را پر از میوه 🍎🍇و چشمه و چاه را لبریز از اب میکند😇 ... 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo