Audio_660641.mp3
5.28M
#قصه های خاله نبات
📚عنوان: بابا نور الله💫
🎬قسمت: دوم
🎤گوینده: خانم ملیحه نظری
🍄🍃🍄🍃🍄🍃
🌟🌺 امشب همراه خاله نبات باشید تا یکی دیگر از داستانهای جذاب و شنیدنی که برا شما دردونه ها آماده کردیم رو با هم بشنویم😉😊
فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟
📚ما را به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه امروز ما قرائت سوره #تین
تقدیم به امام زمان(عج)💚
🍎🍃🍎🍃🍎
@montazer_koocholo
#شعر
#جمعه
🌱مادرم میگوید یک نفر در راه است☺️
از صدای پایش دل من اگاه است😌
وقتی او می اید قاصدک می خندد😍
راه های غم را بر همه می بندد🌺
ابرها 🌧می بارد چشمه ها🌊 می جوشد
هر درختی در باغ رخت نو می پوشد
مادرم می گوید روی ماهش زیباست😍
گر چه از او دوریم او همیشه با ماست☺️
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 منتظر کوچولو های عزیزم سلام🖐
صبحتون بخیر😍
روز #جمعه روز زیارتی #امام_زمان_عج عزیزمون هسته💚
پس بیایین سلام ویژه اقا رو بخونیم☺️
#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
داستان این هفته: #پدر_و_پسر_دانشمند
🍃 ابرهیم تعجب کرد، او قبل از ان به کسی چیزی نگفته بود، پس چگونه و چه کسی خبر امدنش را به امام علیه السلام داده است🤔
_سلام ای امام عزیز....!😍
#امام_حسن_عسکری (ع) با مهربانی از او پذیرایی کرد از حال و روز زندگیش پرسید ، حتی او را با اسم صدا زد.😇
ابراهیم خیلی تعجب کرد، او تا ان روز نمیدانست که #امام_حسن_عسکری (ع) از حال و روز شیعیان خبر دارد، اسم انها را بلد است و انها را به خوبی میشناسد. 💚
نگاه او به کودکی افتاده که کنار امام نشسته بود، اما حرفی نمیزد.
ابراهیم کمی با #امام_حسن_عسکری (ع) حرف زد و از نیشابور و شیعیانش گفت، بعد با خودش گفت:
" یادم باشد از امام که خداحافظی کردم خیلی زود از سامرا فرار کنم، چون ممکن است ماموران خلیفه دستگیرم کنند، انوقت مرا اسیر و دست بسته به نیشابور بفرستند و تحویل حاکم سنگدل نیشابود بدهند، ای وای....! اگر حاکم👑 بفهمد که من شیعه هستم و به سامرا امده ام حتما مرا اعدام میکند 😞"
ابراهیم نگران شد و سر به زیر انداخت، ناگهان کودکی که در کنار امام بود به ابراهیم گفت:
ای ابراهیم! از این جا فرار نکن ، خداوند ان حاکم را از بین خواهد برد!😊
ابراهیم غرق در تعجب شد، حالا غیر از امام ان کودک هم از حال و روز ابراهیم خبر داشت.
او فوری از #امام_حسن_عسکری (ع) پرسید:
اقا جان! این کودک کیست که از راز دل من خبر دارد؟!
امام جواب داد:
#مهدی 🌟پسر من است و بعد از من جانشینم خواهد شد، 🌻
ابراهیم خوشحال شد.😀
او بعد از ان دیدار ، چند روزی مخفیانه در #سامرا ماند، تا ان که برایش خبر اوردند: حاکم نیشابور کشته شده است!😌
ابراهیم یاد حرف کودک امام افتاد و گفت:
مهدی عزیز مثل خود امام یازدهم دانا دانشمند است😇
#پایان
@montazer_koocholo
#آیات_مهدوی
قسمت: ۴۰
✨
سلام سلام گلایِ نازنین☺️آیه ی مهدوی امروز رو حتما بخونید👇
✨این هفته:آیات ۱۵-۱۶ سوره تکویر
📖فَلَآ أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوَارِ الْكُنَّسِ
{پس سوگند به ستارگانی كه باز میگردند، ستارگانی كه به سرعت میروند و پنهان میشوند}
🌱در روایتی از امام باقر (علیه السلام) این آیه اشاره به غیبت امام زمان و ظهورشان دارد
👈بچه ها جون بعضی ستاره ها🌟 تو آسمون وجود دارن حتی اگر ما نتونیم با چشممون اونهارو ببینیم گاهی هم ظاهر میشن و ما میبینمشون...پس ستاره ها هستن حتی اگر ما نتونیم ببینیمشون...خدا همتو قرآن به وجود امام زمان اشاره کردن که مثل بعضی ستاره ها🌟 از چشم ها پنهونن.
👌امام زمان علیه السلام✨ در کنار ما انسانها هستن و زندگی میکنن و وجود دارن حتی اگر ما مثل ستاره ها با چشممون نتونیم ایشون رو نگاه کنیم...اما یه روزی امامِ مهربونمون با اجازه خدای عزیز❣کنارِ خونه ی خدا(کعبه) ظهور میکنن🤗 اون موقع هست که ما با چشم هامون ایشون و یارانشون رو میبینیم😍
.@montazer_koocholo