eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖داستان صدقه_۱ صبح زود ندا با صدای زنگ ساعت⏰ از خواب بیدار شد. به پدر و مادرش که زودتر از خواب بیدار شده بودند سلام کرد و صبح به خیر گفت.😊 صورتش رو شست و دندونهایش را مسواک زد. ندا تازه امسال به کلاس اول می رفت. برای همین باید بعد از خوردن صبحانه🥚🥖 و شُکر کردن خداوند❤️ به خاطر دادن نعمتهای فراوان🙏 آماده می شد تا با مادرش به مدرسه بره از دیشب لباسها و کیف و کفشش 🎒👟را آماده و منظم چیده بود تا صبح دنبالشون نگرده. ندا دختر منظمی بود که مدرسه رفتن را دوست داشت🤗 وقتی ندا آماده شد مادرش هم آماده رفتن بود. مادر ندا پولی💷 رو از کیفش بیرون آورد و انداخت توی صندوق صدقه ای که توی خانه داشتند. ندا با تعجب😳به مادرش نگاه کرد و چیزی نگفت و از خانه🏡 بیرون رفتند. در راه ندا از مادرش پرسید که چرا اون پول را داخل صندوق انداخت. براش جالب بود که می خوان با پولهای داخل صندوق چه کار کنند🤔... ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوند مهربان در ایه ۲۲ سوره می فرماید: " و لیَعفوا و لیَصفَحوا یعنی: انسان های با ایمان باید گذشت کنند و خطا های دیگران را ببخشند یک نکته قشنگ از ایه بیست و دومم در سوره نور اومد هدیه برای مردم باید گذشت کنند از بدی های دیگران تا خدا هم بگذره از خطا های انان☺️
جشن سیب و مسابقه بزرگ.mp3
10.48M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت :سوره ی اعلی 🎶تدوین : عموقصه گو 📚منبع :کتاب جشن سیب و مسابقه بزرگ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی داستان این هفته :انسان فروتن کودک گفت: پدر جان! کجا میخواهی بروی؟ من هم دوست دارم با تو بیایم! پدر تسبیح سرخ رنگش را در دست جا به جا کرد. نگاهی به کودک و نگاهی به همسرش کرد: اگر اشکالی ندارد او را با خودت ببر، تنهایی توی خونه حوصله اش سر میرود، توی این هوا گرم هم نمیتواند برود توی کوچه بازی کند.. پدر گفت: باشه، زود برو لباست را عوض کن. کودک با کمک مادرش لباس تازه ایی پوشید، و همراه پدر از خانه امد. هوا گرم بود،کنار کوچه پیرمردی هندوانه🍉 میفروخت. هندوانه ها 🍉روی گاری بود. هندوانه فروش فریاد زد: اهای....! هندوانه شیرین!، بیا و ببر...! هم خودت بخور هم غازت....!.😉 کودک خندید😄 ، پدر به هندوانه فروش🍉 سلام کرد. کودک گفت: بابا! مگر غاز هم هندوانه میخورد!😄 پدر گفت: منظورش پوست و دانه هندوانه است که جلوی غآز و اردک 🐤میریزند. حتی اسب🐴 و گاو و الاغ هم پوست هندوانه میخورند. سر پیچ کوچه اقایی داشت می امد، پدر فوری سلام 🖐کرد. پدر همین طور که هرکس را در راه میدید فوری سلام میکرد. حتی به نوجوانی که دم پله خانه اش نشسته بود سلام 🤚کرد. کودک خیلی تعجب کرد، تا ان زمان فکر میکرد، ادم فقط باید به بزرگتر از خودش سلام کند. پدر سرانجام کنار خانه ایی ایستاد. در خانه باز بود، ان خانه ، خانه دوستش بود که تازه از حج برگشته بود. و مردم برای دیدن او به خانه اش⛺️ میرفتند، کودک همراه پدرش وارد خانه شد، و با اتاق مهمان ها رفتند. اتاق شلوغ بود، پدر به همه سلام کرد. دوستش "حاج احمد" را بوسید 😘و زیارت قبول گفت. کودک هم دوست پدرش را بوسید. پدر نگاهی کرد دید دور تا دور اتاق مهمان ها نشسته بودند. او رفت کنار در نشست و کودک هم پیشش. یکی از جوان ها پا شد و گفت: اقا! بفرمایید بالاتر من اینجا مینشینم. پدر قبول نکرد. حاج احمد کمی از زیارتش و از خانه خدا حرف زد . بعد یک شیشه عطر و یک مُهر به پدرش هدیه داد😇. پدر و کودک از حاج احمد خداحافظی کردند و از خانه بیرون امدند. . @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🇮🇷پنجشنبه_های_شهدایی 💐یار امام زمان(عج) باید مثل شهید جواد فکوری و باشه☺️ @montazer_koocholo
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون این قسمت: فرهنگ‌ با فرهنگ پیام اخلاقی: تفکیک زباله @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا