eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
سی وسوم: تصمیم قلبی بر یاری کردن آن جناب در زمان حضور وظهور او (عجل الله فرجه) بر این مطلب دلالت می کند -اضافه بر این که این امر از لوازم ایمان ونشانه های یقین است- آنچه روایت شده در فضیلت نیت خیر وتصمیم داشتن بر انجام کار نیک، واین که برای هر کسی همان است که نیت کرده وروایات دیگری که بر محب رهرو پوشیده نیست. ونیز بر آن دلالت دارد فرمایش مولای متقیان امیر المؤمنین علی (علیه السلام) که در نهج البلاغه روایت آمده که: در جای خود قرار گیرید، وبر بلا وسختی صبر کنید، ودست ها وشمشیرهای خود را در پی هوس هایی که بر زبان می رانید به حرکت نیاورید، ودر آنچه خداوند آن را زود برایتان نیاورده شتابزرگی مکنید، که هر یک از شما هرگاه حق پروردگار وحق رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) وخاندان او را شناخته باشد چنانچه بر رختخواب خود بمیرد، شهید مرده است، وپاداش او با خدا است، وشایستگی ثواب عمل صالحی را که در نیتش بوده خواهد یافت، واین نیت به جای شمشیر کشیدن او خواهد بود، وبه درستی که هر چیزی را مدت وزمان معینی هست.(۳۹۸)
"محمد بن یعقوب کلینی در روضه کافی به سند خود از عبدالحمید واسطی آورده که گفت: به حضرت ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) عرضه داشتم: اصلحک الله؛ به درستی که ما در انتظار این امر بازارهایمان را ترک گفتیم تا جایی که بیم آن می رود که بعضی از ما به گدایی افتند! حضرت (علیه السلام) فرمود: ای عبدالحمید آیا می پنداری هر کس خودش را در راه خداوند وقف کرد، خداوند برایش درآمدی قرار نخواهد داد؟ چرا به خدای سوگند که خداوند برای او گشایشی پیش خواهد آمد، خداوند رحمت آرد بر بنده ای که امر ما را احیا نماید. عرض کردم: اصلحک الله، این مرجئه(۳۹۹) می گویند: بر ما باکی نیست که بر آنچه (از معتقدات) هستیم باشیم، تا هرگاه که آنچه شما می گویید فرا رسد پس ما وشما یکسان می شویم، فرمود: ای عبدالحمید آن ها راست گفته اند، هر کس توبه کند خداوند توبه اش را می پذیرد وهر کس از روی نفاق ودورویی عمل کند خداوند بینی اش را به خاک بمالد، وهر کس امر ما را افشا سازد خداوند خونش را هدر می دهد، (وچنین افرادی را) خداوند بر اسلام ذبح خواهد کرد، همچنان که قصاب گوسفندش را سر می برد. راوی گوید: عرضه داشتم: پس در آن روز ما ومردم در آن مساوی هستیم؟ فرمود: خیر، شما ارکان زمین وفرمانروایان آن خواهید بود، در دین ما جز این نیست. عرض کردم: اگر پیش از آن که قائم (علیه السلام) را درک کنم بمیرم چه؟ فرمود: به درستی که هر کس از شما نظرش این باشد که: هرگاه قائم آل محمد (علیهم السلام) را دریابد او را یاری خواهد کرد، مانند کسی است که در حضور او با شمشیر خود جهاد کرده باشد(۴۰۰)، وشهادت در رکاب آن حضرت دو شهادت است.(۴۰۱) نیز بر این مقصود دلالت می کند آنچه سید نعمت الله جزائری (رحمه الله) در کتاب شرح صحیفه سجادیه به طور مرسل روایت آورده، عبارت سید جزائری این است: امام صادق (علیه السلام) فرمود: من خودم را از شهدای کربلا بیرون نمی دانم، وثوابم را کمتر از آنان نمی شمارم، زیرا که در نیت من یاری (دین وکمک به جدم حسین (علیه السلام)) هست اگر آن روز را درک می کردم، وهم چنین شیعیان ما شهیدانند هر چند که در رختخواب های شان بمیرند. وآن حضرت (علیه السلام) شیعیان را از الحاح کردن بر ظهور صاحب الزمان وکشف احوال او نهی می فرمود ومی فرمود: به خاطر نیت هایتان ثواب کسی را دارید که در خدمت آن حضرت شهید شود هر چند که بر خوابگاه هایتان بمیرید.(۴۰۲) و از شواهد این معنی وتأکید آن است روایتی که ثقة الاسلام کلینی در کتاب اصول کافی به سند صحیحی از امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: همانا بنده مؤمن فقیر می گوید: پروردگارا! به من روزی ده تا از کارهای نیک وگونه های خیر چنین وچنان کنم، پس اگر خدای (عزَّ وجلَّ) این را از روی نیت درست از او بداند، برای او پاداشی می نویسد چنان که اگر آن کارها را انجام می داد، خداوند کریم ورحمتش نامتناهی است.(۴۰۳) مصنف این کتاب محمد تقی موسوی اصفهانی -که خداوند تعالی شأنه به فضل ومنتش او را از یاران صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دهد- می گوید:
"بدون تردید مؤمن مخلص اگر از خدای تعالی درخواست کند که فرج مولایش را نزدیک فرماید تا این بنده در رکاب آن جناب با کفار جهاد نماید، وبا نیت خالص وراستینی تصمیم این کار را داشته باشد، خدای تعالی ثواب جهاد در رکاب آن حضرت را به او می دهد واو را مشمول عنایات خود می نماید واین نزد اهل بینش روشن است به مدلول روایاتی که یادآوردیم. واما فضیلت جهاد در رکاب آن حضرت؛ در اصول کافی از حضرت ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) روایت آمده که فرمود: هر کس قائم ما را درک کند وبا آن حضرت خروج نماید ودشمن ما را بکشد، پاداشی هچون پاداش بیست شهید برای او خواهد بود وهر کس در رکاب قائم ما کشته شود، همانند پاداش بیست وپنج شهید برای او خواهد بود.(۴۰۴) می گویم: اگر تصمیم ونیت مؤمن چنین باشد در زمان غیبت امامش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به این ثواب بزرگ نایل می گردد، بر حسب روایاتی که از ائمه اطهار (علیه السلام) پیش تر گذشت. سی وچهارم: تجدید بیعت با آن حضرت (علیه السلام) بعد از فرائض همه روزه وهر جمعه💫⭐️💫⭐️💫⭐️💫 📚قسمت 0⃣5⃣ ✅جلددوم المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃 🖋📋مطالب ناب جهت بصیرت افزایی 👤🎙جناب حجت الاسلام شجاعی 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 031.mp3
1.28M
✍️نبودنت لای مشکلات مان گم شده... آنقدر که؛ خودمان را هم در این میانه، گم کرده ایم! نمیدانم ، این دردِ بی دردی، تا کِـی ادامه خواهد داشت؟ 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سخنان شهیدمطهری درباره تفکردرست درباره حضرت حجت ابن الحسن 🕋عجل الله تعالی فرجه 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجز خوانی شهید محسن حسین نیا در پایگاه دریابانی چابهار اهل مازندران این پاسدار راه حق، دیشب در چابهار به شهادت رسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وداع خانواده سردار شهید زاهدی از پیکر مطهر ایشان در معراج الشهدای تهران 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابوالفضل روحی - یوم الانتقام(2).mp3
5.73M
🇵🇸 قطعه ی حماسی یوم الانتقام 🎙 با نوای حاج ابوذر روحی ❇️ ما آیه والتین والزیتونیم ما عاشقان جنگ با صهیونیم ما در دو عالم با حسین معروفیم ما بچه های فکه و مجنونیم ❇️ غیرت ایرانی ما دیدن دارد نسل سلیمانی ما دیدن دارد در دل حیفا و تل آویو بزودی شور رجز خوانی ما دیدن دارد‌ ❇️ ای قدس به تو از جان سلام الیوم یوم الانتقام الیوم یوم الانتقام ❇️ تیغ مظلوم ندیدید چنین شیر شدید یادتان هست در احزاب زمین گیر شدید عمرتان رو به زوال است دگر پیر شدید با دم شیر در این معرکه درگیر شدید ❇️ ای خنجر انصارالله ای ارتش سید نصرالله ای نجباء ای حشد الشعبی ای کتائب حزب الله ای فاطمیون ای زینبیون شیران اباعبدالله ای نیروی قدس ای معنی سوره زلزال روح الله وقت نبرد با صهیون است ای لشکر حق بسم الله ❇️ قله زیر قدم ماست بیا برخیزیم حاج قاسم دلش آنجاست بیا برخیزیم ته این معرکه ی سرخ چراغِ سبزِ خیمه ی مهدی زهراست بیا برخیزیم 🏷
‏❇ قرآن آینه ی بهشت و جهنّم ✅ آیت الله بهجت (ره): 💡 اگر کتابی بود که عکس اشیا را نشان ‌می‌داد، آن کتاب همین قرآن است که بهشت و جهنّم را نشان ‌می‌دهد، با این همه ما این گونه بی‌تفاوت هستیم و به دنیا دل بسته ایم. ای کاش مابه التّفاوت (=تفاوت آن‌ها) چیزی بود که ارزش جدا شدن از حقّ و پیوستن به باطل را داشت. دنیا و مقاماتش چه ارزش دارد؟ ✨ خدا ‌می‌داند که صاحبان مقامات معنوی در اوقات خلوت و مناجات چه حالی دارند، و خاموشی فکر چگونه آن‌ها را در اثر مشاهده‌ی انوار الهی ‌می‌سوزاند ولو در مدّت کوتاه! ⬅️ در محضر بهجت، جلد اول، نکته‌ی ۵ 🏷 (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@GANJINE313 قدس.mp3
3.56M
🇸🇩✊ ویژه ✊🇸🇩 🎧 حاج قاسم علم رو بردار پا رکابته یه میهن از بلندی های جولان بزنیم به قلب دشمن🌷🇮🇷 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
#رمان ازسیم‌خاردارنفست‌عبورکن #قسمت_195 –الو، راحیل جان... –سلام. –سلام عزیزم، الان کجایی؟ –تازه ام
ازسیم‌خاردارنفست‌عبورکن راحیل🧕🏻 با صدای الارم گوشی‌ام چشم هایم را باز کردم و فوری گوشی‌ام را خاموش کردم. آرش تکانی به خودش داد و به زور چشم هایش را باز کرد. –چادرو سجاده توی کمده. –دستی به صورتش کشیدم و گفتم: –می دونم عزیزم، تو بخواب. سراغ کیفم رفتم. مسواک با نمک دریایی را که همیشه در یک قوطی کوچک داخل کیفم می گذاشتم را برداشتم وبه طرف سرویس رفتم. بعد از این که مسواک زدم و وضو گرفتم، باکمک نورِ کمی که از چراغ هالوژن آشپزخانه پخش میشد و سالن را روشن می کرد راه اتاق را پیش گرفتم. همین که خواستم از سالن رد بشوم، چشمم روی کاناپه ثابت ماند. "مژگان چرا اینجا خوابیده،" دلم برایش می سوخت نمی دانم تقصیر کدامشان بود مژگان بلد نبود شوهرش را جذب خودش کند یا واقعا شوهرش مشکل داشت. ولی یک چیز را خوب می دانستم. این که مژگان از آن دسته زن‌هایی است که باید مدام مواظبش بود. حالا هم که شرایطش حساس است. در این دوران بارداری بیشتر به توجه شوهرش نیاز دارد، ولی کیارش خیلی در کارش غرق بود. بعد از این که نمازم را خواندم، برای آرش دعا کردم. سرم را روی مهر گذاشتم و از خدا برایش عاقبت بخیری خواستم. با آرش همه چی خوب بود، تنها چیزی که آزارم می داد اعتقاداتش بود. بعد برای مژگان و کیارش هم دعا کردم. شب دیر خوابیده بودم و عجیب خوابم می‌آمد. سر از سجده برداشتم. چادر را تا کردم و زیر سرم گذاشتم و همانجا دراز کشیدم. نفهمیدم کی خوابم برده بود. وقتی بیدار شدم یک بالشت زیر سرم بود و یه ملافه‌ایی به رویم کشیده شده بود. آرش روی تخت نبود. بلند شدم تخت را مرتب کردم و موهایم را برس کشیدم. صدایی از سالن نمی‌آمد، پس هنوز بقیه خواب بودند. نگاهی به ساعت انداختم نزدیک نه بود. گوشی را برداشتم که به آرش زنگ بزنم، دیدم خودش زنگ زد. –سلام، صبح بخیر، آرش جان. –سلام، عزیز دلم. صبح توام بخیر. راحیل جان، چرا بعد از نماز روی زمین خوابیده بودی، جیگرم کباب شد. –آخه همچین قشنگ خوابیده بودی، ترسیدم بیام روی تخت بیدارشی. –توام اونقدرعمیق خوابیده بودی که بالشت رو گذاشتم زیر سرت اصلا نفهمیدی. واسه این ملاحظه کاریاتم یه جایزه پیش من داری. الانم آروم و بیصدا آماده شو و بیاپایین که منتظرتم. –تو دم دری؟ کجا رفته بودی؟ –بیای خودت می بینی. فوری آماده شدم و سعی کردم خیلی آرام از سالن رد بشوم. مژگان هنوز روی کاناپه خواب بود، از فکر این که آرش از اینجا رد شده و او را با این لباس نامناسب دیده رگ غیرتم باد کرد. ولی باز پیش خودم گفتم: "انشاالله که ندیده، اگرم دیده حتما نگاهش نکرده." آرام در را باز کردم و بیرون زدم. همین که در خروجی را باز کردم یک دسته گل رز سرخ جلوی صورتم آمد. ذوق زده گلها را گرفتم و باقدر دانی نگاهش کردم. گلها را به بینی‌ام نزدیک کردم بو کشیدم و گفتم: –ممنونم، خیلی قشنگه، کله‌ی صبح گل فروشیها رو ذوق زده می کنیا این همه گل ازشون می خری. خندید و دستم را گرفت و به طرف ماشین حرکت کردیم. –دعاش رو به جون تو می کنند. "چقدر حس خوبیه، که یکی رو داری از صبح که از خواب بیدار میشه به این فکر می کنه که چطوری غافلگیرت کنه." در ماشین را برایم باز کرد تا بنشینم. نگاهی به اطراف انداختم کسی نبود. لپش را کشیدم و گفتم: –بازم ممنونم. لبخند رضایتمندانه ایی قشنگی روی صورتش نشست. ماشین را حرکت داد و من فقط نگاهش می کردم. دلم می خواست جایی برویم که فقط خودمان دوتا باشیم و ساعتها کنار هم بنشینیم. آرش در همین مدت کوتاه چقدر من را بلد شده بود. دستم را اهرم چانه‌ام کرده بودم و نگاهش می‌کردم. از نگاه کردن به او سیر نمیشدم. با نگاه ناگهانی‌اش چشم هایم را غافلگیر کرد. غافلگیرکردن تخصصش شده بود. نگاهش آرامشم را به هم ریخت. جنس نگاهش قلبم را به تلاطم می‌انداخت. سرم را پایین انداختم، و او گفت: –مگه از جونت سیر شدی اینجوری نگاه می‌کنی؟ –چرا؟ –به فکر این قلب منم باش دیگه، یهو دیدی از کار افتاد رفتم تو درو دیوار. حالا من هیچی خودت یه بلایی سرت میادا. البته من رانندگیم خوبه ها، نگاههای تو حولم می‌کنه. چه طور می گفتم که اگر من جای تو پشت فرمان بودم، حتما تا حالا توی در و دیوار رفته بودم. آنقدر که دوستت دارم. –خب، قبل از صبحونه بریم پیاده روی یا بعدش؟ –قبلش. –باشه، بعد از صبحانه هم بریم یه کتونی برات بخرم بزاریم خونه ی ما، که هر وقت اینجا بودی بتونی بپوشی. نگاهی به کفشهایم انداختم، پاشنه سه سانتی بود ولی راحت بودم. –با این کفشهام راحتم، توی خونه کفش پیاده روی دارم، خب اونارو میارم میزارم اینجا. –نوچ، اونا بمونه خونه‌ی خودتون لازمت میشه، هفته ی دیگه‌ام که بریم شمال کنار دریا باید با من مسابقه‌ی دو بدی بهتره از الان تمرین کنی. با این کفشها که نمیشه.... 🍁به‌قلم‌لیلا‌فتحی‌پور🍁