امامان (علیهم السلام) مجاز نیستند که تمام آنچه در عالم واقع خواهد شد را به مردم خبر دهند، واین مقتضای حکمت نیز هست، ولی ایشان مأمور بوده اند که بخشی از آنچه در جهان اتفاق خواهد افتاد را اظهار وآشکار نمایند، واین کار نیز حکمت های بسیاری دارد، از جمله:
۱- دلالت نمودن بر راستگویی ایشان در مورد سایر حوادث وقضایا واحکام ومسائل حلال وحرام وغیر این ها که بیان می کنند.
۲- تکمیل ایمان مؤمنین، واتمام حجت بر کافرین.
۳- تسلی دل های اهل ایمان وتشویق وترغیب آنان بر انتظار حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
و از همین روی بسیاری از وقایعی که در آخر الزمان پیش از ظهور حضرت حجت (علیه السلام) پدید می آید را بیان داشته وخبر داده اند، واموری از آنها واقع شده است، واز جمله اموری که در زمان ما پدید آمد از علائمی که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) خبر رسیده دو امر است: یکی: تبدیل کردن عمامه هابه کلاه در این سال به دستور شاه. دوم: خوشحالی وشکر گزاری مردم به جهت نداشتن پسر، به خاطر این که شاه فرمان داده که جوانان بیست ویک ساله را به نظام وظیفه اجباری به مدت دو سال ببرند، واین در سال هزار وسیصد وچهل وهفت بعد از هجرت نبوی (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشد، از خدای تعالی خواستاریم که ظهور ولیش صاحب الزمان (علیه السلام) را تعجیل فرماید تا بنیاد ظلم وتجاوز را براندازد.
و در کتاب نورالعین که حدود صد وهفتاد سال پیش از این تألیف شده وقوع این دو امر پیش از ظهور حضرت قائم (علیه السلام) در آخر الزمان از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت آمده است.
و نیز در این زمان شیوع یافته؛ شباهت کردن مردان به زنان، وزنان به مردان در لباس ها وزیورها وتجمل وغیر این ها، ومنکرات آشکار شده وشیوع یافته، ووسایل لهو وساز وتار وچنگ در معابر عمومی به طور علنی قرار داده شده، وامر به زشتی ونهی از معروف وخوبی شایع گردیده است، وافراد فاسق را عزیز وگرامی، ومؤمنان را خوار وتحقیر شده می بینید، ومردم زکات را جریمه ومالیات می پندارند وگناه را غنیمتی می شمارند. وتمام این امور را صادق مصدق رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) واوصیای او (علیهم السلام) خبر داده اند، واز خدای تعالی خواستاریم که ظهور ولیش را زودتر برساند، که آن حضرت مؤمنین را با خیر وعافیت رهایی می دهد، واز محنت ها بیرون می برد. وقسمی از این علامت ها را که خبر داده اند پیش از چند سال واقع گشت، وبدون تردید مشاهده کردن آن امور مایه یقین مؤمنین واتمام حجت بر منکرین وتردید کنندگان ومکذبین می باشد.
حدیث دوم: واما حدیث دوم یعنی خبر از ابوحمزه ثمالی؛ اول وآخرش دلالت دارند بر این که مقصود امام (علیه السلام) آن است که خبر را از او مخفی بدارد، وخود حدیث اعلام می دارد که کتمان وپوشیدگی را می خواهد، وجهت آن را هم در جواب سؤال بیان فرمود. توضیح مطلب این که: خداوند (عزَّ وجلَّ) لوح محفوظ را در آسمان آفریده، وهمه علوم ووقایع وحوادث وقضایا واحکام را در آن ثبت کرده، چنان که خدای تعالی فرموده: وما من دابة فی الأرض الا علی الله رزقها ویعلم مستقرها ومستودعها کل فی کتاب مبین(۷۱۱)؛ وهیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی اش بر خداوند است وخدا می داند قرارگاه (منزل دائمی) وآرامشگاه (منزل موقت) او را، واحوال همه خلق در کتابی بیانگر ثبت است. ودر سوره طه فرموده است: قال علمها عند ربی فی کتاب(۷۱۲)؛ (موسی در جواب فرعون) گفت احوال آن ها (اقوام سلف) به علم ازلی خداوند در کتابی (لوح محفوظ) ثبت است.
و در سوره نمل فرموده: وما من غائبة فی السماء والارض الا فی کتاب مبین(۷۱۳)؛ وهیچ امری در آسمان وزمین پنهان نیست مگر این که در کتابی آشکار هست.
و در سوره سباء آمده است: لا یعزب عنه مثقال ذرة فی السماوات ولا فی الارض ولا اصغر من ذلک ولا اکبر الا فی کتاب مبین(۷۱۴)؛ مقدار ذره یا کمتر وبیشتر از ذره ای از موجودات عالم در همه آسمان ها وزمین نیست جز آن که در کتابی آشکار است.
و در سوره فاطر است: وما یعمر من معمر ولا ینقص من عمره الا فی کتاب(۷۱۵)؛ وکسی عمر طولانی نکند ویا از عمرش نکاهد جز آن که همه در کتاب ثبت است.
و در سوره ق فرموده: وعندنا کتاب حفیظ(۷۱۶)؛ وکتاب کاملاً حافظی (لوح محفوظ) نزد ما است.
و در سوره حدید فرماید: ما اصآب من مصیبة فی الارض ولا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبرأها(۷۱۷)؛ هر رنج ومصیبتی که در زمین (از قحطی وآفت وفقر وستم) یا در جانهای خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ) پیش از آن که در دنیا ایجاد کنیم ثبت است.
و در سوره واقعه فرموده: انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون(۷۱۸) که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار وسودمند وگرامی است، در لوح محفوظ سر حق، که جز دست پاکان بدان نرسد.
و نظیر لوح محفوظ آسمانی را در زمین آفرید واو امام (علیه السلام) است، که او لوح عالم ملک است چنان که لوح اول برای عالم ملکوت می باشد، وتمام آنچه را در لوح آسمانی سپرده در امام (علیه السلام) قرار داده وثبت فرموده است، پس خدای تعالی فرموده: وکل شیء احصیناه فی امام مبین(۷۱۹)؛ وهمه چیز را در امام مبین شماره کرده ایم. واو تعالی فرموده: حم والکتاب مبین(۷۲۰)؛ که در روایات چندی آمده که امیر المؤمنین (علیه السلام) همان امام مبین است.
و در کافی از امام موسی کاظم (علیه السلام) در حدیث نصرانی ای که مسلمان شد آمده این که: حم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) وکتاب مبین؛ علی امیر المؤمنین (علیه السلام) می باشد.(۷۲۱)
و در روایات در ابواب وچگونگی های علوم امامان (علیهم السلام) بیش از آن است که شمارش گردد، اگر می خواهید بخشی از آنها را ببینید بر شما باد به کتاب بصائر الدرجات -که خدای تعالی مصنف آن را بهترین پاداش دهد-.(۷۲۲) وروایات مستفیضی وارد شده که تمام امامان (علیهم السلام) در علم ونیز در شجاعت ودیگر صفات پسندیده مساوی هستند، واین که آنچه امیر المؤمنین (علیه السلام) دانسته بود امام بعد از او هم دانسته است، وهمین طور امامان دیگر.
حال که این مطلب را دانستی گوییم: همان طور که خداوند در لوح محفوظ آسمان علم همه چیز را ثبت فرموده ولی جز آنچه صلاح است آشکار شود را اظهار نمی نماید، وغیر از آن را از اهل عالم مخفی می دارد، بر حسب اقتضای احوال اشخاص وزمان ها، همین طور لوح محفوظی که در زمین قرار داده است وهر علمی که در لوح آسمان ثبت فرموده ودر وی نیز به ودیعت سپرده است، برای اهل عالم، از آن ظاهر نمی سازد مگر آنچه را صلاح در اظهار آن است، وغیر از آن را از ایشان مخفی می دارد، چنان که خدای (عزَّ وجلَّ) فرموده: ولکن ینزل بقدر ما یشاء(۷۲۳)؛ ولیکن روزی خلق را به اندازه ای که بخواهد نازل می گرداند. وخدای تعالی فرموده: الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت وفرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها(۷۲۴)؛ آیا نمی بینی که خداوند چگونه کلمه پاکیزه را به درخت زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن بر قرار باشد وشاخه آن به آسمان بر شود، وبه اذن پروردگارش همه اوقات میوه های مأکول وخوش دهد. که امام (علیه السلام) همان درخت پاکیزه است -چنانکه در روایات بسیار بلکه متواتری آمده- ومیوه آن علم اوست که هر چه بخواهد به اذن پروردگارش از آن افاضه می کند، بر هر کس وهر گونه که بخواهد، چنان که از روایات متواتر وبسیاری که از ایشان (علیه السلام) رسیده ظاهر می شود.
و خلاصه سخن این که امام خواسته است با این بیان مطلب را از راوی پوشیده بدارد، وشاهد بر این است اول سخن از سؤال وجواب. ونیز شاهد بر آنچه یاد کردیم فرمایش امام صادق (علیه السلام) است به ابو جعفر محمد بن نعمان احول در حدیث طولانی شریفی که در تحف العقول وغیر آن روایت آمده که: ای پسر نعمان؛ همانا علم نمی تواند هر چه را می داند به تو خبر دهد، زیرا که آن سر خداوند است که به جبرئیل سپرده، وجبرئیل به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) راز گفت، ومحمد (صلی الله علیه وآله وسلم) آن را به علی (علیه السلام) سپرد، وعلی (علیه السلام) به حسن (علیه السلام) سپرد، وحسن آن را به حسین (علیه السلام) سپرد، وحسین آن را به علی (علیه السلام) سپرد، وعلی آن را به محمد (علیه السلام) سپرد، ومحمد آن را به کسی (منظور خود آن حضرت است) راز گفت، پس شتابزدگی مکنید که به خدا سوگند این امر سه بار نزدیک شد شما آن را فاش کردید، پس خداوند آن را به تأخیر انداخت، به خدا شما هیچ سری ندارید مگر این که دشمنتان از شما آن را بهتر می داند...(۷۲۵) در این کلام دقت وتأمل کنید، که برای کسی که گوش شنوایی داشته باشد فریاد می زند که امامان (علیهم السلام) وقت فرج را می دانسته اند ولی از سوی خدای تعالی مأمور بوده اند که آن را کتمان نمایند چونکه شیعیان تحمل آن را ندارند.
اگر بگویید: بنابراین لازم است که سخن امام (علیه السلام) در خبر ابوحمزه دروغ باشد، زیرا که آن حضرت (علیه السلام) فرمود: وپس از آن نزد ما وقتی برای آن قرار داده نشد؟ در جواب گویم: شیخ اجل محمد بن الحسن صفار در کتاب بصائر الدرجات به سند صحیح خود از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: به درستی که من کلمه ای را می گویم هفتاد وجه در آن هست که از عهده هر یک می توانم بیرون آیم.(۷۲۶) وبه سند خود از علی بن حمزه آورده که گفت: من وابوبصیر بر حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم، در همان حال که ما نشسته بودیم حضرت ابو عبد الله سخنی گفت. من در دل گفتم: این را برای شیعیان خواهم برد، به خدا این حدیثی است که اصلاً مثل آن را نشنیده ام، گوید: پس آن حضرت (علیه السلام) به صورت من نگاه افکند سپس فرمود: من یک حرف را بر زبان می آورم هفتاد وجه در آن برایم هست، اگر بخواهم این را می گیرم واگر بخوام آن را می گیرم.(۷۲۷)
و به سند صحیح خود از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: شما تا وقتی که معانی کلام ما را بشناسید فقیه ترین مردم هستید، همانا سخن ما بر هفتاد وجه منصرف می گردد.(۷۲۸)
و در معنی این روایات، روایات مستفیض بلکه متواتری هست، واینها دلالت می کند بر این که هر گاه از ایشان (علیهم السلام) سخنی صادر شد که به ظاهر با سایر احادیثشان اختلاف دارد، یا از ظاهر آن احتمال دروغ بودنش می رود، یا مانند این ها، دلالت می کند بر این که ایشان ظاهر آنرا منظور نداشته اند، وراه بیرون شدن از آن برایشان هست، پس بر ما واجب است ایشان را تصدیق کنیم، وعلم آن را به خودشان واگذار نماییم، که بسا می شود چیزی را به خاطر بعضی از حکمت ها ومصالح وتقیه از بعضی از حضار انکار می کنند، ودر کلامشان توریه ای هست یا یکی از وجوهی که نمی شناسیم، وخودشان نسبت به آن دانا هستند، وشما خواننده عزیز اگر از اهل تتبع وکاوش در سخنان ایشان باشید شواهد بسیاری برای صحت آنچه یاد کردیم به یاری خدای تعالی وبرکت اولیای او به دست خواهید آورد.
و از جمله آن شواهد در کافی(۷۲۹) وغیر آن از سدیر آمده که گفت: من وابوبصیر ویحیی بزاز وداوود بن کثیر در مجلس حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) بودیم که بناگاه آن حضرت خشمگین (از اندرون خانه) نزد ما آمد، وچون در جای خود قرار گرفت فرمود: شگفتا از عده ای که پندارند ما غیب می دانیم، غیب را جز خدای (عزَّ وجلَّ) کسی نمی داند، به درستی که در صدد شدیم کنیزم فلانه را صدابزنم ندانستم که در کدامیک از اتاق ها رفته است، سدیر گوید: چون آن حضرت از جای برخاست وبه درون منزلش رفت، من وابوبصیر ومیسر بر آن حضرت وارد شدیم، وعرضه داشتیم: فدایت شویم، شنیدیم که شما در مورد کنیزک خود چنین وچنان فرمودی، وما می دانیم که شما علم بسیاری می دانید، وشما را به علم غیب نسبت نمی دهیم؟ گوید: فرمود: ای سدیر آیا قرآن نخوانده ای؟ گفتم: چرا، فرمود: آیا از آنچه در کتاب خدای (عزَّ وجلَّ) خوانده ای ندیدی که فرمود: قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک(۷۳۰)؛ وآن کسی که به علم کتاب الهی دانا بود گفت که پیش از ان که چشم بر هم زنی تخت را بدینجا آورم. سدیر گوید: عرضه داشتم: فدایت گردم، این را خوانده ام، فرمود: آیا آن مرد را شناخته ای وآیا می دانی که چقدر از علم کتاب نزد او بود؟ گوید عرضه داشتم: آن را به من خبر ده، فرمود: مقدار یک قطره از آب دریای سبز، این چقدر از علم کتاب است؟ عرض کردم: فدایت شوم چقدر کم است، فرمود: ای سدیر، چقدر زیاد است این که خدای (عزَّ وجلَّ) او را به علمی نسبت دهد که به تو خبر داده است، ای سدیر آیا در آنچه از کتاب عز وجل نیز خوانده ای این را یافته ای که: قل کفی بالله شهیداً بینی وبینکم ومن عنده علم الکتاب(۷۳۱)؛ بگو تنها گواه بین من وشما خدا وعالمان حقیقی به کتاب خدا کافی خواهد بود. گوید: عرضه داشتم: آن را خوانده ام فدایت گردم: فرمود: آیا کسی که همه علم کتاب نزد اوست داناتر است یا کسی که بخشی از علم کتاب نزدش هست؟ عرض کردم: بلکه کسی که تمام علم کتاب نزد او هست گوید: پس آن حضرت با دست به سینه خود اشاره کرد وفرمود: علم کتاب به خدا سوگند همه اش نزد ما است، علم کتاب به خدا سوگند همه اش نزد ما است.
توجه وتتمه مطلب: به این حدیث شریف نظر کن ودر آن از اول تا آخر تدبر نمای که صحت آنچه گفتیم برایت معلوم می شود، این که آنچه از ایشان (علیه السلام) صادر گشته که بر سلب علم از خودشان مشتمل است بر ظاهرش نیست، بلکه به خاطر نوعی از مصلحت از آنان صدور یافته، چنان که آن جناب (علیه السلام) دانستن جای کنیزک را از خود نفی کرد، از این جهت بوده که افرادی از اهل نفاق یا غلو در مجلس بوده اند، ویا از جهت دیگری غیر از این از جهاتی که آن حضرت می دانسته، سپس وقتی مانع بر طرف گشت آن حضرت (علیه السلام) وفور وبسیاری علم خود را توضیح داد، واین که همه چیز را می داند، وعلم غیب دارد، که به اسم خداوند -جل جلاله- سوگند یاد کرد به این که همه علم کتاب نزد اوست، واین دلالت دارد بر این که آن جناب عالم به غیب است وبه آنچه بوده وآنچه خواهد بود به جهت آنچه دانستی از آیاتی که دلالت دارد بر این که خداوند (عزَّ وجلَّ) همه آنها را در کتاب -که لوح محفوظ است - ثبت فرموده است، واین حدیث همچون سایر احادیث دلالت می کند بر علم امام به تمام آنچه در لوح محفوظ هست، از همین روی در چند زیارت وروایت از امام (علیه السلام) تعبیر آمده به: عیبة علم الله؛ مخزن علم خداوند، وبر شما باد که در کلمات ایشان (علیه السلام) جستجو وتدبر کنید تا ایمانتان بیشتر ویقینتان کامل تر شود، وتوفی از خدا است.
دنباله ای از بحث در تأیید مطلب: حافظ برسی (رحمه الله) در کتاب مشارق انوار الیقین گفته: امام (علیه السلام) از چند جهت از لوح محفوظ برتر وبالاتر است:
اول: این که لوح ظرف حفظ وظرف سطرها ونوشته هاست، وامام محیط بر سطرها واسرار سطرهاست، پس او از لوح افضل است.
دوم: اینکه؛ لوح محفوظ بر وزن مفعول وامام مبین بر وزن فعیل وآن به معنی فاعل است، پس او به اسرار لوح داناست، واسم فاعل از اسم مفعول برتر واشرف است.
سوم: این که ولی مطلق ولایتش شامل همه است، ومحیط به همه است، ولوح داخل در اشیاء می باشد، پس امام بر لوح دلالت دارد وبالای آن است، وبه هر چه در آن هست دانا می باشد.(۷۳۲)
هفتاد ویکم: تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصه از آن حضرت (علیه السلام) در زمان غیبت کبری
بدان که شیعه امامیه متفقند که با فوت شیخ اجل علی بن محمد سمری (رحمه الله) وکالت منقطع شده ونیابت خاصه ختم گردیده است، شیخ سمری چهارمین تن از نواب چهار گانه است، که در زمان غیبت صغری مرجع شیعیان بوده اند، وپس از درگذشت سمری تا زمان ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نایب خاصی از آن حضرت در میان شیعیان نخواهد بود، ومرجع شیعیان در زمان غیبت کبرای آن جناب علمای عامل هستند که حافظ احکام الهی می باشند، وهر کس نیابت خاصه را ادعا کند دروغگو ومردود است، بلکه این مطلب از ضروریات مذهب امامیه است که به آن شناخته می شوند، وهیچ یک از علمای ما در این باره مخالفت ننموده است، وهمین بس که دلیل وبرهان باشد، ونیز بر این مقصود دلالت دارد آنچه شیخ جلیل رئیس المحدثین معروف به صدوق - که سید ومولایمان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ولادت او مژده دادند- در کتاب کمال الدین روایت آورده، گوید: حدیث گفت ما را ابو محمد حسن بن احمد مکتب (رحمه الله) گفت: در سالی علی بن محمد سمری (رحمه الله) وفات یافت من در مدینة السلام (بغداد) بودم، چند روز پیش از فوت او نزدش حضور یافتم، پس او برای مردم توقیعی بیرون آورد که صورت آن چنین بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در فقدان تو بزرگ فرماید، که تو از این تاریخ تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس امر خود را فراهم ساز، وبه کسی وصیت مکن که پس از فوت تو جانشینت شود که همانا غیبت دوم واقع شد، وظهوری نخواهد بود مگر به اذن خداوند (عزَّ وجلَّ) وآن بعد از طولانی شدن مدت وقساوت دل ها وپر شدن زمین از جور وستم خواهد بود، ودر شیعیان من کسی یا کسانی خواهد آمد که مدعی شود مرا مشاهده می کند، آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی وصیحه آسمانی ادعای مشاهده کرد دروغگوی تهمت زننده است، ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
حاصل این که منظور از مشاهده آن گونه مشاهده ای است که مقید به عنوان بابیت ونیابت خاصه باشد، مانند آنچه برای سفرای چهارگانه ای که در زمان غیبت صغری بوده اند تحقق یافت، نه مطلق مشاهده، واین از باب آوردن مطلق ومنظور داشتن مقید، یا ذکر عام واراده خاص می باشد واین گونه به کار بردن الفاظ بسیار ودر عرف ولغت شایع است، چنان که گویی: گوشت خریدم یا گوشت خریداری کن ومنظورت خصوص گوشت گوسفند باشد یا نه مطلق گوشت، وهمچنان که یاد آوردیم قرینه در سخن موجود است واز این قبیل است فرموده خدای (عزَّ وجلَّ) قل آمنا بالله وما انزل علینا وما انزل الی ابراهیم واسماعیل واسحاق ویعقوب والاسباط(۷۳۸)؛ بگو (ای پیغمبر) ما ایمان آورده ایم به خدا وشریعت وکتابی که بر ما نازل شده، وآنچه بر ابراهیم واسماعیل واسحاق ویعقوب واسباط نازل گردیده است.که اسباط لفظ عامی است ومقصود از آن خاص است، زیرا که بر همه اسباط (نوادگان یعقوب) کتاب ووحی وحکم نازل نگشت، بلکه فقط بر بعضی از آنها نازل شد، وهمچنین در توقیع شریف منظور از مشاهده گونه خاص آن است، چنانکه به یاری خدای تعالی برایت بیان داشتیم. وبه این وجه معلوم می گردد که بین این توقیع شریف وبین وقایع بسیاری که در کتابهای متعددی مانند بحار والنجم الثاقب ودارالسلام شیخ عراقی وغیر آن ها ذکر گردیده هیچ منافاتی نیست، که آن وقایع دلالت دارند بر وقوع مشاهده در زمان غیبت کبری برای بسیاری از مؤمنانی که به شرف لقای آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نایل آمده اند، خدای تعالی دیدار وشفاعتش را به ما روزی فرماید که او به بندگانش نزدیک واجابت کننده دعا است.
و در جمع بین این ها وجوه بعیدی یاد کرده اند، که نیازی ندارد متعرض آن ها شویم ورد کنیم. وآنچه را بیان داشتیم همچون نور بر قله کوه طور، برای اهلش واضح است وتوفیق از خدا است.🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌺قسمت 6⃣8⃣
⬅️جلددوم
#مکیال المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دشمنان ایران، فقط زحمت مارو زیاد میکنن، وگرنه پرچم این انقلاب به دستان حضرت ولیعصر علیهالسلام، خواهد رسید.
❕بشارت امام خمینی به جواد منصوری، اولین فرماندهی سپاه، دربارهی ظهور.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
آروم آروم داره مرگم میرسه-واحد.mp3
26.5M
کربلایی جواد مقدم
واحد _ #امام_زمان عجل الله
آروم آروم دارِه مَرگَم میرِسِه...
#جمعه #
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پنج راهکار نزدیکی به امام زمان ارواحنا فداه از طریق امام حسین علیه السلام
🎙 #ابراهیم_افشاری
📹 #کلیپ_مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃
🖋📋مطالب ناب جهت بصیرت افزایی
👤🎙جناب حجت الاسلام شجاعی
🔹💠🔹🔹💠🔹
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 056.mp3
2.17M
✍️کودکان میانمار
به مرگی تلخ محکوم می شوند!
و نیست آنکس که تنها چاره نجات است.
✔️آیا وقت آن نشده
که صادقانه بخواهیمَش
و صادقانه
برای نجاتِ زمین، یاریش کنیم؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
خانواده آسمانی 48.mp3
12.75M
#خانواده_آسمانی ۴۸
#استاد_شجاعی 🎤
#سردار_سلیمانی
#استاد_پناهیان
💥 در روز قیامت بسیاری از بانمازان، بی نماز محشور میشوند،
و بسیاری از باحجابها، بیحجاب!
اگر تمامِ حقیقت دین به خواندن نماز، رعایت حجاب و... است
پس دلیل این تناقض در روز قیامت چیست؟
#قرب_به_اهل_بیت علیهمالسلام
#هدف_خلقت
#آرامش
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
انسان شناسی ۲۲۴.mp3
10.55M
#انسان_شناسی ۲۲۴
#استاد_شجاعی
#استاد_حیدری_کاشانی
💢 چرا من باید وقت بذارم و اهل بیت علیهمالسلام رو بشناسم،
و از این سختتر دوستشون داشته باشم؟
💢 حالا دوست داشتن یه طرف، چرا من باید سبک زندگیام رو از اهل بیت علیهمالسلام، که دهها قرن قبل از زمان ما میزیستند، دریافت کنم؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸🍃🌸🍃
روزی نبی مکرم اسلام (ص) حیوانی را دیدند که کسی آن را در کوچه بسته بود.
پیامبر (ص) شب در هنگام برگشت باز هم حیوان را همانجا بیصاحب و گرسنه دیدند.
به صاحبش فرمودند: بخدا قسم به خاطر یک روز گرسنه نگهداشتن این حیوان مؤاخذه خواهید شد.
امام صادق (ع) کسی را صدا کرده و فرمودند: شنیدهام در خانه، حیوانی را گرسنه نگه میداری! یا ذبحش کن یا آزاد کن برود، یا بفروش در غیر این صورت در روز قیامت مؤاخذه خواهی شد.
حتی خداوند، حیوانی را که صاحبش کم به او علوفه داده باشد در سرزمینی به نام احقاف نگه خواهد داشت و از علف سیر خواهد شد.
واذا الوحوش حشرت اشاره به حشر حیوانات در قیامت دارد.
اگر حیوانی که شاخ داشته بی گناه به حیوانی که شاخ نداشته شاخی بزند، به حیوان بیشاخ، شاخ میدهند تا شاخ زدن، را تلافی کند.
حیوان را بدون جفت نگه داشتن، آویزان کردن مرغ با سر و گرفتنش از پا مکروه است.
چهبسا حیوانی که پوست هندوانه و از ضایعات انسان میخورد و در حال ذکر خداست، از راکب و سوار شوندهاش که بلند میخندد و از یاد خدا غافل است، برای خدا عزیزتر میباشد.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c