eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 همه دنیا فضای مجازی را مدیریت می‌کنند. ول کردن فضای مجازی افتخار ندارد. ☑️ مقام معظم رهبری: ⭕️ رها کردن فضای مجازی افتخار ندارد. متأسّفانه در فضای مجازی کشور ما هم که آن رعایتهای لازم با وجود این همه تأکیدی که من کردم صورت نمیگیرد و در یک جهاتی واقعاً ول است. همه‌ی کشورهای دنیا روی فضای مجازی خودشان دارند اِعمال مدیریّت میکنند، [در حالی که] ما افتخار میکنیم به اینکه ما فضای مجازی را ول کرده‌ایم! این افتخار ندارد. فضای مجازی را بایستی مدیریّت کرد. 🗓 ۱۴۰۰/۰۱/۰۱ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چند روز پیش، کامالا هریس گفت: ما نباید از گذشته شرم‌آور آمریکا فرار کنیم 🎙 گذشته شرم‌آور آمریکا رو بشنوید: 💭 کریستف کلمب و سربازانش، نوزادان رو از سینه مادران‌شون جدا می‌کردن و سر اونها رو به سنگ می‌کوبیدن! اونها بچه‌ها رو زنده زنده به سگ‌هاشون می‌دادن ... https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
#روایت دلدادگی.. #قسمت۸ 🎬 : صبح نزده ،سهراب از خانه بیرون زد ، او که انگار همیشه مرد سفر و مردی مسا
دلدادگی ۹ 🎬 : راهزن دیروز و مسافر امروز ،روزها در راه و شبها در آبادی یا کوه کمری ، پناه می گرفت و این برای سهراب اصلا سخت نبود ، چون طبیعت سهراب با اینچنین زندگی کردنی خو گرفته بود . دو هفته از شروع سفر سهراب می گذشت، دو هفته ای که برای هر فرد معمولی هر روزش می‌توانست ،کشنده و دردناک باشد ، اما برای سهراب مثل روزهای دیگر عمرش بود ، حیران و هوشیار در بیابان ، با این تفاوت که در این سفر ،غارتی وجود نداشت. نزدیکی های ظهر بود ، رخش عرق ریزان به پیش میرفت و رهگذرانی که گهگاهی سهراب در سفر با آنها برخورد می کرد ، در راه پیش رویش ،بیشتر از همیشه بود و این نشان میداد به نزدیکی‌های مقصد رسیده. بالاخره به جایی رسید که ازدحام افراد و کاروانهای مختلف به چشم می خورد. کمی دورتر برج و باروی دروازه ی خراسان پیدا بود. کاروانیان در صف های طویل منتظر رسیدن نوبتشان بودند تا از دروازه بگذرند و این از حوصله ی سهراب بیرون بود. به انتهای صف رسیده بود ، از اسب به زیر آمد و همانطور که افسار رخش را به دست می گرفت ، آرام آرام از بغل صف طولانی مسافران می گذشت. قصدش این بود زودتر راهی به داخل شهر پیدا کند که ناگهان مرد جوانی از داخل صف صدا زد : آهای مرد روی پوشیده؛ کجا با این عجله؟! برو داخل صف... سهراب نزدیک مرد جوان شد و آهسته گفت : من قصد بهم زدن صف و بی نوبتی را ندارم ،سؤالی دارم می خواهم از نگهبان دروازه بپرسم. آن مرد ، چشمانش را ریز کرد و سرش را به گوش سهراب نزدیک کرد و گفت : بله می دانم ، این سؤال را هر وقت من هم به جلوی دروازه میرسم و صف طولانی را می بینم ،به ذهنم میرسد و اگر موقعیتش باشد میروم تا بپرسم!!! سهراب با خنده گفت : خوب برادر تو‌که می دانی دردم چیست ، چرا بقیه را هوشیار می‌کنی؟! آن مرد خنده ی بلندی سر داد و گفت : ابراهیم هستم ، تو‌کیستی ؟ چرا روی پوشیده ای؟ سهراب دستار از صورتش باز کرد و با لبخند ،دستش را به سمت ابراهیم دراز کرد و گفت : سهراب هستم ، غریبم و از راهی دور آمدم. ابراهیم همانطور که دست سهراب را در دست می فشرد ،او را در کنار خود جای داد و گفت : از آشناییتان خوشبختم ، من اهل خراسانم ، شغلم پیله وریست و داخل صف ایستادن تا رسیدن به دروازه کار همیشگی ام است،زیرا اینجا خراسان است و هر روز چندین کاروان به قصد زیارت وارد این شهر می شوند و با این حرف قهقه ای زد و ادامه داد: اما اینبار جلوی دروازه از همیشه شلوغ تر است. سهراب با ابراهیم هم قدم شد و همانطور که همراه صف به پیش می رفتند گفت : اتفاق خاصی افتاده که اینچنین شلوغ است؟! ابراهیم دستی به یال رخش کشید و نگاهی به الاغ زبان بسته ی خودش کرد و گفت : مشخص است اسبی اصیل است ، حتما وضعت خوب است که اینچنین مرکبی داری...نکند تو هم به شوق رسیدن به سکه های حاکم خراسان ،رنج سفر را به خود داده ای؟ یا برای زیارت آمده ای؟! سهراب با حالتی سؤالی ،ابراهیم را نگاه کرد و ابراهیم که جوابی نگرفته بود ادامه داد: مدتهاست که حاکم در بوق و کرنا کرده که در سالروز تولد بیست سالگی دختر بزرگش ، جشنی بزرگ برپا می کند و از تمام نام آوران ایران برای شرکت در جشن و مسابقه ی سوار کاری و شمشیر زنی که به همین مناسبت برپا می شود ، دعوت نموده ....و وعده کرده هر کس در این مسابقه برنده شود ، هزار سکه زر ناب و یک منصب در خور در دربارش به او عطا خواهد کرد. با شنیدن این حرف ، فکری در ذهن سهراب جرقه زد ، چند متر جلوتر رفتند و در حین رفتن گفت : وعده ی وسوسه انگیزیست، من نیز برای همین امر ،رهسپار خراسان شدم... دارد 📝 به قلم : ط_حسینی 💦⛈💦⛈💦⛈ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
دلدادگی ۱۰ 🎬 : بالاخره سهراب به جلوی دروازه رسید . یکی از نگهبانان رو ابراهیم که گویا او را می شناخت گفت : آهای ابراهیم پیله ور ؛ امروز بار الاغت چیست و چه در بساط داری؟! ابراهیم لبخندی زد و گفت : بازار کساد است جناب، چیز دندان گیری برای شما نیست ، کیسه ای گردو و کیسه ای پر زرد آلوی خشک شده...همین نگهبان چشمانش برقی زد و همانطور که الاغ را وارسی می کرد گفت : از این کیسه ، مشتی سهم ما نمی شود؟ ابراهیم الاغ را به جلو هی کرد و گفت : نه که نمیشه...سهمت را چند روز پیش دادم ، اینها سهم کودکان بی نوایم هستند. نگهبان خنده ای کرد و رو به سهراب گفت : مسافری؟ از کجا می آیی؟ گمان نکن که همه ی خراسانیان چون ابراهیم ،ناخن خشک هستند...نگفتی کی هستی و از کجا و برای چه آمده ای؟ سهراب گلویی صاف کرد و گفت : از سیستان می آیم ، هم برای زیارت و هم سیاحت و هم جشن و مسابقه ،رهسپار اینجا شدم. نگهبان دستی به گردن رخش کشید وگفت : به به عجب اسب زیبا و قدرتمندی، اگر با این مرکب بخواهی در مسابقه شرکت کنی ،حتما برنده ای، البته به شرط اینکه خودت هم مثل اسبت قوی و اصیل باشی و سپس چشمانش را ریز کرد و ادامه داد : یعنی آوازه ی جشن و مسابقه ی حاکم خراسان به سیستان هم رسیده؟! سهراب سری تکان داد و گفت : رسیده که الان بنده حضورتان هستم. نگهبان راه را باز کرد و همانطور که سهراب از کنارش می گذشت ،دستی به روی شانه اش زد و‌گفت : سه روز دیگر مسابقه برقرار است، برو در کاروانسرایی اسبت را تیمار کن ، زبان بسته راه زیادی را آمده ، بگذار روز مسابقه تازه نفس باشد. سهراب بله ای زیر زبانی گفت و از دروازه ی بزرگ گذشت و قدم به شهری نهاد که روزگاری دور ، در اینجا میزیسته ... وارد شهر شد ، نمی دانست که به کدام طرف برود ، سالها از اقامتش در خراسان گذشته بود و با توجه به اینکه او آنزمان ،کودکی بیش نبود و شهر هم تغییرات زیادی کرده بود، همچون انسان حیران و سرگردانی در جای خود ایستاده بود که ناگهان با صدایی آشنا از کنارش به خود آمد. ابراهیم سمت راستش ایستاد و گفت : می خواهی چه کنی ،ای رفیق تازه؟ اگر دوست داشته باشی ،کلبه ی درویشی هست ، میتوانی میهمان زندگی درویشی ما باشی.. سهراب از اینهمه میهمان نوازی ابراهیم به وجد آمده بود ،اما هدفش چیز دیگری بود ، بنابراین با اندکی خجالت گفت : نه...مزاحم شما نمی شوم ، فقط اگر بگویی برای رسیدن به کاروانسرای یاقوت یک چشم از کدام طرف باید بروم ،مرا مدیون خود کردی.. ابراهیم چانه اش را خاراند انگار می خواست کمی فکر کند که سهراب دوباره گفت : البته یاقوت یک چشم از آشناهای سالهای دور ماست ، نمی دانم براستی الان زنده باشد یا نه؟ ابراهیم خنده ای زد و‌گفت : او‌ که از من و تو سالم و قبراق تر است و‌ مثل زالو خون مسافران را میمکد..‌داشتم فکر میکردم از کدام راه برویم ، زودتر به مقصد میرسیم. و سپس سمتی را نشان داد و گفت : بیا دوست عزیز...ما رفیق نیمه راه نیستیم، تا کاروانسرا همراهیت می کنم. سهراب لبخندی زد و هم قدم با ابراهیم راهی کاروانسرا شد. دارد... 📝 به قلم : ط_حسینی 💦⛈💦⛈💦⛈ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹[شاید همه ما نتوانیم نماز* *خاشعانه یعنی* *با* *حضور قلب کامل بخوانیم* *ولی نماز مودبانه* *که می توانیم* *بخوانیم]* *نماز مودبانه یعنی اول وقت* ✨ *اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ* ✨ 🌸 🍀🌹🍀🌸
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم" 🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ  آغاز کنیم:   🪧تقویم امروز: 📌 سه‌شنبه: ☀️ ۱۵ آبان ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۳ جمادی‌الاولی ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 5 نوامبر 2024 میلادی 📖حدیث امروز: ✳️ امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : دل ها گاهی "نشاط" دارند و گاهی"ملالت" اگر نشاط داشت آن را به "مستحبّات"وادارید ، و اگر ملالت دست داد به "واجبات" بسنده کنید! 📒  نهج البلاغه اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین
سلام امام زمانم✋🌸 باور دارم یکی از همین صبح‌ها که بی‌هوا و خسته چشم باز کنم بوے نرگس در همه عالم دمیده است. آمدن برازنده‌ے توست . . ‌. خبرهاے خوش نوید آمدنت را می‌دهد. من‌زنده‌ام‌به‌عشق‌تویاصاحب‌الزمان تعجیل در ظهورش صلوات 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❉ روشــــ هایــــــ ‌ تربیتـــ⑥ــ فرزنـــد ❉ 🌀 ارتباط علمی حضرت زهرا با فرزندان ¤ حضرت مجتبی علیه السلام در پنج سالگی هر روز به مسجد می‌رفت و از کلمات و مواعظی که پیغمبر اکرم در مسجد بیان می‌فرمود، همه آنچه را به ذهن مبارک خود می‌سپرد، به خانه می‌آمد(و به اقتضای ادای حق علم که نشر است) برای مادر بزرگوار خود ... https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🍂🍃 ختم سوره نصر 🍂🍃 ✍ اگر ڪسـے ↯ سوره ‴نصر‴ را هر روز ۴۱ بار بخواند از عالم غیب فتح و گشایشے برای او خواهد شد ↻ 📚 بحر الغرائب ۲۰۹ 💯✍🏻جناب آقاے سید عباس ڪاشانی میگوید:ختم ڪامل قرآن در طول یڪ هفتہ براے مطلق (شرعی) از مجربات است.از روز جمعہ شروع ڪند و در روز پنج شنبہ ختم نماید. 🔺جمعہ از اول قرآن تا آخر سوره مائده ▫️شنبہ انعام تا آخر سوره براءت ▪️یڪشنبہ از سوره یونس تا آخر سوره مریم ▫️دوشنبہ از سوره طه تا آخر سوره قصص ▪️سہ شنبہ ازسوره عنڪبوت تا آخر سوره «ص» ▫️چهارشنبہ از سوره زمر تا آخر سوره الرحمن 🔻پنج شنبہ از سوره واقعه تا آخر قرآن 🔘✍🏻پس از اتمام ختم سہ مرتبہ بہ سجده رفتہ در سجده اول بگوید ⇦سُبُّوحٌ قُدُّسٌ رَبُّ المَلائِکَةِ وَالرُّوحُ⇨ 🔘✍🏻در سجده دوم دو مرتبہ بگوید و در سجده سوم نیز سہ مرتبہ همین ذڪر را تڪرار ڪند و سپس حاجت خویش را طلب نماید. 📚مخازن جلد1 ص48 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
تقویم نجومی ، اسلامی ✴️ سه شنبه 👈15 آبان/ عقرب 1403 👈3 جمادی الاول 1446👈5 نوامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛امروز سه شنبه برای امور زیر مناسب نیست: 📛امور ازدواجی. 📛و امور مشارکتی خوب نیست. 🚘مسافرت خوب است و صدقه هم داده شود. 👶مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و عمرش طولانی است. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج قوس است و برای امور زیر خوب است: ✳️امور آموزشی و تعلیمی. ✳️شروع به کسب و کار. ✳️شراکت و امور مشارکتی. ✳️و نقل و انتقال نیک است. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب نیست. 👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : از مباشرت و عروسی اجتناب گردد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث طول عمر می شود. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث ضعف مغز می شود. ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 4 سوره مبارکه "نساء" است. و اتوا النساء صدقاتهن نحله... و از معنای آن استفاده میشود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .حبیب الله تقیان