eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
10.1هزار ویدیو
306 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه پانزدهم مکیال المکارم.mp3
43.07M
مباحث مهدویت با محوریت کتاب شریف ۱۴۰۳/۹/۸ بخش دوم کتاب / اثبات امامت حضرت حجة بن الحسن "سلام الله علیهما" فصل اول: قسمتی از احادیث متواتره که به طور خاص بر امامت آن حضرت دلالت دارد روایت چهارم (روایت ریان بن صلت از امام رضا سلام الله علیه در کمال الدین: ... ذَاكَ اَلرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي): تصریح امام رضا سلام الله علیه بر امامت چهارمین فرزند خود (فرزند امام عسکری سلام الله علیه) روایت پنجم (روایت ابوهاشم جعفری از امام هادی سلام الله علیه در کافی: اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ): روایت ششم (روایت جناب عثمان بن سعید از امام عسکری سلام الله علیه در کمال الدین: اِبْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي): 🔻حجة الاسلام تدریس مباحث مهدویت @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 منتظران ظهور 🌹
#داستان_واقعی #ایلماه #قسمت_پنجم🎬: ایلماه بار دیگر از جا برخاست، انگار اختیار پاهایش به دست خودش
🎬: آن زمان اینقدر برای ایلماه سخت می گذشت که هر روزش برابر یک سال برای او بود، حالا خانواده سید باقر هم متوجه درد بی درمان دختر عزیز کرده و ته تغاریشان شده بودند، ایلماه چهار برادر بزرگتر داشت که یکی از بردارها چند سال پیش بر اثر بیماری میمیرد، سه برادر دیگر و همچنین پدرشان سید باقر، ایلماه را همچون پری زادی دوست داشتند، اصلا همه اهالی میدانستند که بند جان سید باقر و پسرانش به جان دختر خانواده، ایلماه بسته است و وقتی ایلماه بیمار و تب دار بود، خانه سید باقر هم مملو از سکوت و دلتنگی بود. سید باقر و یکی از پسرانش، ایلماه را برای درمان به تبریز بردند، اما انگار مرض ایلماه ناشناخته بود ولی خانواده اش خوب می دانستند که او را چه می شود چون از شدت علاقه او به همبازی اش خبر داشتند. شش ماه از رفتن ناصر میرزا می گذشت که قاصدی از طرف او به خانه سید باقر آمد، همراه او گردنبد و انگشتری طلا و زیبا بود که انگار برای دست کوچک و ظریف ایلماه ساخته شده بود و این هدایا از طرف ناصرمیرزا برای ایلماه بود و هیچ کس نفهمید که آن قاصد در خلوت چه به این کودک گفت که بعد از آن حال ایلماه روز به روز بهتر شد و درست پنج ماه بعد از آمدن آن قاصد، دوباره زندگی ایلماه سرشار از شور و شوق کودکی شد، چرا که ناصر میرزا به آنجا برگشته بود و اینبار نه در قالب پسر شاه، بلکه در قالب ولیعهد ایران بود. گویا تلاش های ملک جهان خانم به ثمر نشسته بود و پسرش ناصر میرزا علی رغم مخالفان زیادی که در دربار داشت به جانشینی محمد شاه برگزیده شده بود. حکم شاهانه بر این امر تعلق گرفته بود که ناصرالدین میرزا دوباره به تبریز برگردد و دور از پایتخت و حیله های درباریان، پرورش یابد تا برای پادشاهی ایران بعد از پدرش آماده شود. و دوباره روزگار خوش ایلماه و ناصرالدین میرزا شروع شده بود. حالا کلاس های آموزش علوم مختلف هم به ناصرالدین میرزا شروع شده بود و ایلماه هم بنا به خواسته ولیعهد در کنارش حضور داشت و این دختر زیرک تمام آموزش هایی که به ولیعهد میدادند به سرعت فرا می گرفت و گاهی اوقات در حل مسائل از ناصر میرزا هم جلو می افتاد. روزها و ماه ها پشت سر هم می آمد و می گذشت و ایلماه و ناصر بزرگ و بزرگتر میشدند و ایلماه هر روز که میگذشت، زیباتر از قبل می شد. چشمان درشت و کشیده و ابروهای سیاه و بهم پیوسته و صورت گرد و سفید و تپلش که همراه با لباس های زر دوزی و اعیونی بر تنش میشد او را به بزرگ زاده ها شبیه کرده بود و کم کم این مهر کودکی که بین ایلماه و ناصرالدین میرزا بود، رنگ و بویی دیگر گرفت. ناصرالدین میرزا به دور از خانواده و دلخوش به ایلماه بود، حالا دیگر ملک جهان خانم هم در پایتخت به سر می برد، اما هیچ کس به وجود ایلماه در کنار ناصرمیرزا اعتراضی نمی کرد، انگار یک قانون نانوشته بود که این دو باید در کنار هم باشند و هیچ کس به این بودن اعتراضی نمی کرد تا اینکه هر دو به سن سیزده سالگی رسیدند و خبر آمد خبری در راه است، خبری که بار دیگر روح و روان ایلماه را بهم ریخت ادامه دارد ✏️به قلم:طاهره_سادات حسینی ‎‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🎬: آن زمان اینقدر برای ایلماه سخت می گذشت که هر روزش برابر یک سال برای او بود، حالا خانواده سید باقر هم متوجه درد بی درمان دختر عزیز کرده و ته تغاریشان شده بودند، ایلماه چهار برادر بزرگتر داشت که یکی از بردارها چند سال پیش بر اثر بیماری میمیرد، سه برادر دیگر و همچنین پدرشان سید باقر، ایلماه را همچون پری زادی دوست داشتند، اصلا همه اهالی میدانستند که بند جان سید باقر و پسرانش به جان دختر خانواده، ایلماه بسته است و وقتی ایلماه بیمار و تب دار بود، خانه سید باقر هم مملو از سکوت و دلتنگی بود. سید باقر و یکی از پسرانش، ایلماه را برای درمان به تبریز بردند، اما انگار مرض ایلماه ناشناخته بود ولی خانواده اش خوب می دانستند که او را چه می شود چون از شدت علاقه او به همبازی اش خبر داشتند. شش ماه از رفتن ناصر میرزا می گذشت که قاصدی از طرف او به خانه سید باقر آمد، همراه او گردنبد و انگشتری طلا و زیبا بود که انگار برای دست کوچک و ظریف ایلماه ساخته شده بود و این هدایا از طرف ناصرمیرزا برای ایلماه بود و هیچ کس نفهمید که آن قاصد در خلوت چه به این کودک گفت که بعد از آن حال ایلماه روز به روز بهتر شد و درست پنج ماه بعد از آمدن آن قاصد، دوباره زندگی ایلماه سرشار از شور و شوق کودکی شد، چرا که ناصر میرزا به آنجا برگشته بود و اینبار نه در قالب پسر شاه، بلکه در قالب ولیعهد ایران بود. گویا تلاش های ملک جهان خانم به ثمر نشسته بود و پسرش ناصر میرزا علی رغم مخالفان زیادی که در دربار داشت به جانشینی محمد شاه برگزیده شده بود. حکم شاهانه بر این امر تعلق گرفته بود که ناصرالدین میرزا دوباره به تبریز برگردد و دور از پایتخت و حیله های درباریان، پرورش یابد تا برای پادشاهی ایران بعد از پدرش آماده شود. و دوباره روزگار خوش ایلماه و ناصرالدین میرزا شروع شده بود. حالا کلاس های آموزش علوم مختلف هم به ناصرالدین میرزا شروع شده بود و ایلماه هم بنا به خواسته ولیعهد در کنارش حضور داشت و این دختر زیرک تمام آموزش هایی که به ولیعهد میدادند به سرعت فرا می گرفت و گاهی اوقات در حل مسائل از ناصر میرزا هم جلو می افتاد. روزها و ماه ها پشت سر هم می آمد و می گذشت و ایلماه و ناصر بزرگ و بزرگتر میشدند و ایلماه هر روز که میگذشت، زیباتر از قبل می شد. چشمان درشت و کشیده و ابروهای سیاه و بهم پیوسته و صورت گرد و سفید و تپلش که همراه با لباس های زر دوزی و اعیونی بر تنش میشد او را به بزرگ زاده ها شبیه کرده بود و کم کم این مهر کودکی که بین ایلماه و ناصرالدین میرزا بود، رنگ و بویی دیگر گرفت. ناصرالدین میرزا به دور از خانواده و دلخوش به ایلماه بود، حالا دیگر ملک جهان خانم هم در پایتخت به سر می برد، اما هیچ کس به وجود ایلماه در کنار ناصرمیرزا اعتراضی نمی کرد، انگار یک قانون نانوشته بود که این دو باید در کنار هم باشند و هیچ کس به این بودن اعتراضی نمی کرد تا اینکه هر دو به سن سیزده سالگی رسیدند و خبر آمد خبری در راه است، خبری که بار دیگر روح و روان ایلماه را بهم ریخت ادامه دارد ✏️به قلم:طاهره_سادات حسینی ‎‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم" 🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ  آغاز کنیم: 🪧 تقویم امروز: 📌 سه‌شنبه ☀️ ۱۸ دی ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۶ رجب ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 7 ژانویه 2025 میلادی 📖 حدیث امروز: ✳️ امام على عليه السلام فرمود : شادى خود را براى كارهاى نيكى كه پيشاپيش (براى آخرت) فرستاده اى زياد كن و اندوه فراوانت را براى نيكيهايى قرار بده كه از دستت رفته است. 📚 غرر الحكم، ج 2، ص 592 اَلْحَمْدُ لِلَّهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج اِلٰهیٖ آمّیٖن
سلام امام زمانم✋🌸 ما چشم براهان بیقرار، دیرگاهی است که همچون زورقی شکسته اسیر امواج پُرتلاطم اندوهیم ... عمریے است که حسرت داشتن یک ساحل امن و یک جان پناهی آرام بر دوشِ دل‌هایمان سنگینی می‌کند ... و تنها تویی که می‌توانی این امواج بلاخیز را فرو بنشانی و زنگار اندوه را از قلب‌هایمان بزدایی ... 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 چرا مردگان و نوزاد انسان همه چیز را می‌توانند ببینند؟ ه: حضرت حق می‌فرماید: «هُمْ مُبْصِرُون»َ آنها صاحب بصیرت می‌شوند که اشاره غیر مستقیم به دوری از معصیت در زمان حملات شیطان است و نفرموده از گناه دور می‌شوند چرا؟ چون داشتن بصیرت از عواقب شوم یک گناه خودش باعث دوری از یک گناه می‌شود. چنانچه امام صادق (ع) می‌فرمایند: هر کس در زمان انجام معصیت نادان و جاهل است و اگر بینا بود معصیت نمی‌کرد. امام رضا (ع) در پاسخ کسی که فرمود شما چرا گناه نمی‌کنید می‌فرمایند: چون ما نجس و آلوده بودن گناه را می‌بینیم چنانچه هیچ یک از شما نجاست را نمی‌خورید و اگر شما نجس بودن گناه را ببینید انجام نمی‌دهید. م: گروه متقی و پرهیزگار به خاطر تقوایشان خداوند علمی عنایت کرده است که طواف شیطان بر قلب خود را می‌فهمند. یعنی وقتی در معرض حمله شیطان قرار می‌گیرند می‌دانند در خطر حمله هستند، پس تصمیم نمی‌گیرند و حرکتی انجام نمی‌دهند تا شیطان از آنها دور شود. چنانچه حضرت علی (ع) می‌فرماید: در زمان خشم تصمیم نگیرید چون شیطان در شما تصمیم خواهد گرفت. هیچ کس در زمان خشم به کسی مهربانی نکرده است !!! اما کسانی که پرهیزگار نیستند اصلا حمله شیطان را حس نمی‌کنند تا خود را از شرّ او حفظ کنند و این عنایت خدا به متقین است. ن: اندیشه کنید که به قول حضرت علی (ع) ای انسان بهای تو بهشت است مبادا خود را به کمتر از آن بفروشی. الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُون.َ(11 - مومنون) که بهشت فردوس ارث آن خوبان و منزلگاه ابدی آن پاکان است. مبادا به فرمایش نبی مکرم اسلام (ص) با گناهان بهشت خود را به مؤمنی بدهی و جهنم را بگیری. ی: لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَلاَّ يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ. امام علی (ع) فرمود: اگر خدا تهديد به عذاب در برابر عصيان نكرده بود، باز واجب بود كه به پاس نعمت‌هايش نافرمانى او نشود. به این اندیشه کند معصیت بزرگترین ناشکری در برابر یک صاحب نعمت و شکر است، و او به عنوان یک انسان حق ندارد از نعمت‌های خدا بهره ببرد و به جای تشکر نافرمانی او کند حتی اگر خدا بخواهد او را مجازات نکند و ببخشد. کسانی که چشم برزخی‌شان باز می‌شود و همه چیز را می‌بینند و در پیرامون خود اثر فیزیکی می‌گذارند، در اصل با غلبه بر نفس و شیطان باز می‌شود. در آیه 49 سوره آل عمران در حق عیسی مسیح (ع) می‌فرماید: وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ مردگان را به امر خدا زنده کنم، پس اختیار زنده کردن مرده را خدا به دست او سپرده بود. إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُون اگر به آیه بالا دقت کنیم، کسانی که متقی بوده‌اند و در برابر حمله شیطان یاد خدا کرده و از گناه دور شده‌اند خداوند مثل رجبعلی خیاط بصیرت به او داده است چنانچه آیه اشاره به اعطای چشم بصیرت به چنین بنده‌ای دارد؛ و رجبعلی گوید: روزی در جوانی، وسوسه زنی شدم گفتم خدایا من گذشتم از این لذت، تو هم بگذر بر من. حال سؤال آخری اینجا ایجاد می‌شود که طبق حدیث نبوی هرگاه صدای خروس را شنیدید از فضل خداوند طلب کنید؛ زیرا او حتماً ملکی را دیده است. چرا خروس فرشته می‌بیند ولی انسان نمی‌بیند؟ خروس حیوان است و هرگز از انسان افضل نیست دیدن فرشتگان به چشم او به خاطر آن است که شیطان بین این حیوان و فرشتگان مانعی برای دیدن نیست. حتی خروس‌ها در اتاقی که سقف دارد هم در زمان سحرگاهی با دیدن فرشته بانگ مناجات بر می‌آورند.