eitaa logo
🏴 منتظران ظهور 🏴
3هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
12هزار ویدیو
320 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی نشر مطالب حلال باذکر صلوات برامام زمان عج. ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
کرونا تا بهشت ۹۳ 🎬: حضرت روبه سوی گنبدخضرای رسول کرد ودست به سینه ی مبارکش نهاد وسلام داد وهمه ی لشکر همکلام وهمزمان با حضرت,زیارت حضرت رسول ص را خواندیم وپشت سر حضرت رو به سوی خرابه ای به نا م بقیع، نهادیم.... رعشه تمام وجودم را فراگرفته بود,الان میدانستم هدف حضرت از رفتن به بقیع چیست ,تمام شیعیان از بعد از حادثه ی سقیفه وان درنیم سوخته وان پهلوی شکسته وان صورت نیلی وان مادروسیلی, سالهای سال به اندازه ی هزارو چهارصد سال صبر کرده بودند تا قبر مادرمان آشکار شود,تا این زخم کهنه التیام یابد تا دلمان قرارگیرد.... تمام لشکر حالشان دگرگون شده بود ,برسروسینه میزدیم وباهم تکرار میکردیم,با مهدی زهرا میرویم تا انتقامه سیلی مادر بگیریم....میرویم تا قبر مادرم در بربگیریم.... حضرت برسر قبری بی نشان ایستاد، اشک از چشمان مبارکش فرو میریخت وبا بغض شکسته اش به مادرش زهراس ومادر تمام شیعیان دنیا سلام داد...همه باهم باردیگر زیارت حضرت زهراس را همراه حضرت خواندیم وخیلی از لشکر حالشان دگرگون بود ومدام این فراز از زیارت عاشورا را میخواندند(اللهم العن اول ظالم, ظلم حق محمد وال محمد واخر تابع له علی ذالک,اللهم العنهم جمیعا) با این واقعه ی مبارک والتیام زخم کشته شدن مادر در جوانی وپرپر شدن محسن شش ماهه اش,لشکر روحیه ای دوچندان گرفت... نماز را اقامه کردیم ودوباره پشت سر امام حرکت کردیم... دل در دلم نبود ,نمیدانستم چه قرار است اتفاق بیافتد ,اما میدانستم هرچه هست ,برای ما وکل دنیا حیرت انگیز است... دارد.... 🖊به قلم....ط_حسینی
کرونا تا بهشت ۹۴ 🎬: امام امر کردند ان شخصی را که درمسجد الحرام ادعا میکرد حضرت برحق نیست و مذهب او وبزرگان مذهب او, برحقند حاضر کردند. بر سر قبری ایستاد نا گاه با صدایی اسمانی که از دل پراز دردش برمیامد ندا داد یا فلان بن فلان وسه بار تکرار کرد وسه نفر را بعداز گذشت وهزاروچهارصد سال از دل زمین به بیرون فراخواند,گرد بادی به وزیدن گرفت,تمام دوربینها وتمام چشمهای مشتاق درحال ثبت این لحظه بودند,نا گاه سه نفر که اتشی,سوزنده انها را در بر گرفته بود با چهره هایی هراس انگیز در پیش روی حضرت از دل زمین بیرون امدند,حضرت رو به انها کرد وفرمودند:حال که به دیار باقی شتافتید ودستتان از این دنیا کوتاه است,بگوییداز حقی که سالها غصب کردید وپرده بردارید از گمراهیی که مردمان زیادی را در خود فرو برد. با معجزه حضرت وبه اذن خدا مردگان زنده شده به سخن در امدند وگفتند:به راستی ماغصب کردیم چیزی را که از آن مانبود,ما دست درازی کردیم به حقی که از اول افرینش به نام کسی دیگر ثبت شده بود واینک ازاین عملمان سخت پشیمان ونادمیم..... با رو شدن این حقایق ,حضرت باردیگر انان را به قبر خود بازگردانید تا بقیه ی محاکمه درقیامت کبری انجام گیرد وان مرد معاند که با دیدن این واقعه ی عظیم واین معجزه ی حضرت ,ندای حق طلبی درونش بیدارشده بود ,دامن حضرت را گرفت وبه اوایمان اورد وحضرت با عطوفت پدری اش اورا درجمع یارانش پذیرفت ودوربینها تمام این لحظات راثبت کردند وهنوز,ساعتی از این واقعه نگذشته بود که دسته دسته پیامهایی که به حضرت میرسید حاکی از یکدست شدن دین اسلام وبرتری مذهب تشییع میداد وهمه ی مسلمانان حق طلب خود را سربازی در لشکر مهدی زهرای خوانده بودند.... به به عجب روزگار مبارکی شده بود,مکه ومدینه این دومکان مقدس,یک دست شعار (لبیک یا مهدی)سر میدادند... حضرت که انگار کارش در عربستان روبه راه شده بود,دستور داد در ورودی مدینه النبی ,منتظرش باشیم... میدانستیم دوباره واقعه ای عجیب را شاهد خواهیم بود,اما نمیدانستیم که ان واقعه چه میتواند باشد... دارد... 🖊به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
کرونا تا بهشت ۹۵ 🎬: در آخرین خروجی مدینه النبی بودیم ، خودروی حضرت پیشاپیش، ما رابه سمتی راهنمایی کرد،از دور تعدادی وسیله مانند هواپیما در جلوی نگاهمان پدیدار شد ، هرچه که جلوتر می رفتیم,مطمین تر میشدم که آنها هواپیما هستند. به نزدیکشان که رسیدیم از هیبت این هواپیماها همه انگشت به دهان مانده بودیم,یک نوع ماشین پرواز و فوق پیشرفته که تابه حال نظیرش را ندیده بودیم,کاملا مشخص بود ، کار کار انسانها است اما علمی که در ساخت این نوع هواپیما به کار رفته بود فراتر از علم بشر امروزی بود ,براستی که ساخت دستگاه با علم الهی حضرت بود,هر هواپیما گنجایش بیش از سه هزار نفر را داشت.. به دستور حضرت سوار هواپیما شدیم...من وعلی کنار هم نشستیم,قبل از حرکت هواپیما با بچه ها در ایران تماس گرفتم وبا تک تکشان صحبت کردم,اما هرچه به علی اصرار کردم از وجودش بچه ها را مطلع کنم,مخالفت کرد,حالا چرا ,نمیدانم... درفکر عباس وزینب بودم,علی انگار که فکرم را خوانده باشد,دستش را روی دستم گذاشت وبا محبت فشرد ,با این حرکتش قلبم مطمئن شد و آرامش وجودم رافرا گرفت. همه که مستقر شدند,امام که صدایش از طریق بلندگوهایی درهواپیما پخش میشد,شروع به صحبت نمودند ومقصد اصلیمان را اعلام کردند... باورم نمیشد,مقصد امام,کشور عزیز من ,عراق وشهر کوفه بود. هواپیما که اوج گرفت,پیش خود حساب میکردم ,تا چند ساعت دیگر به زمین خواهیم نشست که... دارد... 🖊به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۱۸# جلسه ۵۳ # بخش ۱ 🔶🔸في ذم اختلاف العلماء في الفتيا و فيه يذم أهل الرأي و يكل أمر الحكم في أمور الدين للقرآن 🔸ذم أهل الرأي تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلاَفِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ - أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالاِخْتِلاَفِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ!. 🔸الحكم للقرآن أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صلى‌الله‌عليه‌وسلم عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ مٰا فَرَّطْنٰا فِي اَلْكِتٰابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ اَلْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لاَ اخْتِلاَفَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كٰانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللّٰهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلاٰفاً كَثِيراً وَ إِنَّ اَلْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لاَ تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لاَ تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِهِ. 💠 بخش پایانی خطبه ۱۸ همانطور که در جلسه قبل ملاحظه فرمودید ، در این خطبه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از وضعیت قضایی جامعه آن روزگار گزارشی می کنند که نه تنها در زمان خلفاء بلکه بعد از آن حضرت نیز ، در زمان بنی امیه ، بنی مروان و بنی عباس ادامه داشته است . اینچنین وضعیت نامطلوبی که وقتی مسأله یا معضل قضایی یا دعوا و اختلافی به یکی از قضات در یکی از شهرها عرضه می شود ، او حکمی می کند و فتوایی می دهد در حالیکه در شهر دیگر قاضی دیگری برای همان دعوا ، فتوا یا حکم دیگری می دهد و به همین ترتیب در هر جایی هر قاضی یک حکمی می دهد و از این بدتر اینکه وقتی این اقوال متشتّت و مختلف نزد قاضی القضات ( رئیس آنها) می آید همه را تأیید می کند . ❇️ ماجرایی نقل شده در تاریخ : 👤 عمربن اُذَینه ، اهل بصره و یکی از ارادتمندان وشیعیان حضرت صادق علیه‌السلام است . او با نامه نگاری با امام در ارتباط بود . او می گوید من در نوجوانی سفری داشتم به کوفه با قاضی شهر کوفه به نام "ابن ابی لیلی " و با او گفتگویی داشتم .[ متن گفتگوی او که در تاریخ نقل شده است ، درست همچون خطبه ۱۸ امام است . گویی او خطبه را حفظ بوده و با ابن ابی لیلی بحث کرده است .] 👤او به ابن ابی لیلی می گوید : چگونه است که وقتی دعوایی را به نزد شما می آورند در مورد دِماء و فُروج و اموال مردم ، در مسائل مالی و خانوادگی یا در مسائل جنائی ، یک حکمی می کنید که همان را اگر نزد قاضی مکه ببرند ، او حکم دیگری می کند و قضات شهرهای دیگر هم هر کدام جور دیگر حکم می کنند ؟! و وقتی همه شما به نزد قاضی القضاتتان می روید ، او همه را تأیید می کند ؟! در حالیکه خدای شما یکی است ، کتاب شما یکی است ، پیامبرتان یکی است ! آیا خداوند فرموده اختلاف داشته باشید ؟! یا خداوند فرموده است اتحاد داشته باشید ؟! و شما عصیان کرده اید . آیا خداوند کتابی فرستاده است که این احکام در آن نیست؟! یا در کتاب آمده و پیامبرتان آن را به گوش شما نرسانده است ؟! 👤ابن ابی لیلی با شنیدن این سخنان متعجب می شود و سوال می کند تو از کدام شهری ؟ 👤 او می گوید : اهل بصره ام . 👤می پرسد از کدام قبیله بصره هستی؟ 👤او می گوید از قبیله بنی قیس یا ابی القیس هستم . 👤می پرسد از کدام شاخه ؟ 👤او می گوید از شاخه اُذَینَه . 👤ابن ابی لیلی از او استقبال می کند و او را کنار خود می نشاند و به او می گوید : خیلی تندی کردی اما بگذار تا پاسخت را بدهم . علت اختلاف ما این است که اگر یک حکمی در قرآن آمده باشد یا در سنت پیغمبر ، ما می پذیریم و بر طبق آن قضاوت می کنیم ولی در صورتی که مسأله ای در قرآن جوابش نیامده باشد یا در سنت پیامبر ، چاره ای نیست که ما به رأي و اجتهاد خودمان عمل کنیم . اینجاست که می بینید احکام مختلف و متفاوت می شود . 👤ابن اذینه که دقت کافی داشته می گوید : یعنی شما می گویید بعضی از این احکام در قرآن نیامده است ؟ با اینکه خداوند می فرماید : ¤ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ۚ ¤ و یا می فرماید : ¤ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ ¤ شما می گویید این احکام در قرآن نیامده؟!
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۱۹# جلسه ۵۴ # بخش ۱ 🔘 مقدمه بحث : در توضیح زمان و شرایط ایراد این خطبه به نقل از مرحوم سید رضی آمده است که : زمانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر منبر مسجد کوفه مشغول سخنرانی بودند که شخصی به نام " اشعث بن قیس" در میان سخنان آن حضرت اعتراض کرد و گفت : سخنان شما علیه خود شماست ؛ نه به سودتان ! ( در مورد سخنان حضرت در آن مجلس ، مسلم و مشخص نیست که چه بوده است . • برخی گفته اند فرمایشاتی از پیامبر اکرم درمورد ارتباط و اتحاد و حقوق متقابل مسلمانان بر همدیگر را مطرح می فرمودند . • برخی هم گفته اند که سخنان آن روز حضرت در مورد ماجرای حَکَمیت و جنگ صفین صحبت می کردند .) البته چون نظرات متفاوت است بهتر است پیگیر محتوای سخنان نباشیم که دچار گمانه زنی🤔 در آن مورد نشویم . مسأله مهم در اینجا دو چیز است : ○یکی اینکه اشعث را بشناسیم ( چون سخنان حضرت در این خطبه مستقیماً خطاب به اشعث گفته شده و بسیار تند هم هست) ○ دیگر اینکه علت برخورد تند امام با اشعث را بدانیم . 🎙امام خطبه را اینگونه آغاز می فرمایند : ✨قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب، فمضى في بعض كلامه شيء اعترضه الأشعث فيه، فقال: يا أمير المؤمنين ، هذه عليك لا لك، فخفض عليه السلام إليه بصره ثم قال: مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللاَّعِنِينَ حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِرٍ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ الْكُفْرُ مَرَّةً وَ اَلْإِسْلاَمُ أُخْرَى فَمَا فَدَاكَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُكَ وَ لاَ حَسَبُكَ وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ السَّيْفَ وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ الْحَتْف لَحَرِيٌّ أَنْ يَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لاَ يَأْمَنَهُ الْأَبْعَدُ. قال السيد الشريف : يريد عليه السلام أنه أسر في الكفر مرة و في الإسلام مرة. و أما قوله: دل على قومه السيف: فأراد به حديثا كان للأشعث مع خالد بن الوليد باليمامة غر فيه قومه و مكر بهم حتى أوقع بهم خالد و كان قومه بعد ذلك يسمونه عرف النار و هو اسم للغادر عندهم✨ 2⃣ توضیحات تکمیلی : 📝درباره شخصیت اشعث بیشتر بدانیم ▪اشعث کیست ❓ منافق درجه یک یا رئیس منافقان در زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام است . شارحینی مانند ابن ابی الحدید ضمن اقرار به این مطلب که اشعث منافق بوده ، او را با سرکرده منافقان زمان پیامبر مقایسه کرده اند . در دوران پیامبر معروف بود " عبدالله بن اُبَی" رئیس منافقان بود که یکی از نافرمانی هایش این بود که در ماجرای جنگ احد تا نیمه راه آمد و بعد با ۳۰۰ نفر باز گشت و پیامبر را تنها گذاشت . در مورد اشعث هم گفته اند اینگونه بوده و اینچنین نقشی داشته است . او هم در جنگ صفین سبب شد اصحاب حضرت تن به حَکَمیت بدهند و از فرمان حضرت در ادامه جنگ شانه خالی کنند . او حتی پنهانی با معاویه و سپاهش ارتباط داشت . 📌پیشینه اشعث بن قیس : او در اواخر عمر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) با تعدادی از افراد قبیله اش ( قبیله بنی کنده) خدمت پیامبر رسید و اسلام آورد . بعد از رحلت پیامبر ، مرتدّ شد ( در زمان ابوبکر) ابوبکر سرداری را برای مبارزه با او می فرستد ( خالدبن ولید یا زیاد بن لُبَید) [ در اینکه آن سردار چه کسی بوده ، اختلاف نظر وجود دارد . مرحوم سید رضی ، خالد را بیان کرده است . برخی از مورخین نظرشان بر زیاد بن لبید بوده است.] در زمان ابی بکر جنگ های رَدّه را داشتیم که در مبارزه با مرتدّین ( خارج شدگان از دین) بود . ( شاید گروههایی از اینان صرفاً در اعتراض به روی کار آمدن ابی بکر از دین خارج شدند . چون انتظار داشتند علی بن ابیطالب روی کار بیاید .) اشعث هم جزء همین مرتدّین بعد از رحلت پیامبر(ص) بود . وقتی سردار اسلام به قبیله او حمله می برد ، اشعث برای خودش و ده تن از نزدیکان و همراهانش امان نامه طلب می کند و به طور ضمنی به آن سردار می فهماند که در صورتی که به آنها امان دهد ، قبیله اش را تسلیم می کند .( یعنی خیانت به قبیله خودش) و همینطور هم می شود و آن ده نفر دستگیر و حدود ۸۰۰ نفر از قبیله کشته می شوند . به خاطر این خیانت ، قبیله اش به او می گفتند : " عُرف النار" یعنی شعله آتش . البته پس از دستگیری و آوردنش به مدینه ، ابی بکر او را می بخشد ( کسی نمی داند از چه بابی او مورد بخشش ابی بکر قرار گرفت) و خواهر نابینایش ( امّ فَروه ) را هم به عقد او در می آورد و اشعث از ام فروه صاحب چند فرزند می شود که یکی از آنها " جعده " است که همسر امام حسن مجتبی علیه‌السلام و عامل قتل ایشان می شود . یکی دیگر از فرزندانش هم " محمدبن اشعث " است که در ماجرای دستگیری مسلم نقش داشت و بعد هم در کربلا در سپاه دشمنان امام حسین علیه‌السلام قرار می گیرد . اشعث در ماجرای شهادت امیرالمؤمنین با ابن ملجم هم به نحوی همکاری داشت . ( خود
ش در قتل علی علیه‌السلام و دخترش در قتل امام حسن علیه‌السلام و پسرش در قتل امام حسین علیه‌السلام نقش بسزایی داشتند)⬅️ شجره خبیثه ⁉️ یک سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که چگونه با شناخت شخصیت منافق اشعث ، امام حسن علیه‌السلام دختر او یعنی " جعده" را به همسری برگزیدند ؟ در پاسخ به این سوال گفته می شود ، در آن زمان انگیزه های همسر گزینی بسیار ساده بوده است و مثل حالا اینقدر با حساسیت و دقت انجام نمی شد . مثلا انگیزه های چون تنهایی خانم ، شرایط اجتماعی و ... به هرحال از اول که قاتل نبوده و بعداً تغییر رویه داده است . البته قابل ذکر است امام از جعده فرزندی نداشتند . امام حسن از عاقبت این ازدواج آگاهی داشتند اما قرار نیست آنها از علومشان برای مسائل جاری زندگی کمک بگیرند . 📌سوء سابقه اشعث قبل از اسلام : زمانی که پدرش( قیس) توسط یکی از قبایل عرب کشته می شود ، او قبیله بنی کِندِه را بسیج می کند برای انتقام خون پدرش . آنها اشتباهاً به قبیله دیگری حمله می کنند و در این جنگ اشعث اسیر می شود و چون پول و سرمایه ای نداشته تا فِدیه ( صد شتر) بدهد و خون خود را بخرد ، نزدیکانش مجبور به گدایی می شوند تا بتوانند این شتر ها را تهیه کنند و جان او را نجات دهند . 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه و شرح آن # خطبه ۱۹ # جلسه ۵۴ # بخش ۲ ✨قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب، فمضى في بعض كلامه شيء اعترضه الأشعث فيه، فقال: يا أمير المؤمنين ، هذه عليك لا لك، فخفض عليه السلام إليه بصره ثم قال: مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللاَّعِنِينَ حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِرٍ 🔶 ترجمه خطبه : سخنی که حضرت به اشعث بن قیس فرمودند در حالیکه بر منبر مسجد کوفه بودند و خطبه می خواندند . در بین سخنانشان مطلبی را فرمودند که اشعث اعتراض کرد و گفت : ای امیر مؤمنان ! این سخنان به ضرر شماست نه سودتان . امیرالمؤمنین علیه السلام زیر چشمی به او نگاه کردند و سپس فرمودند : تو چه می فهمی که چه چیزی به ضرر من است و چه چیزی به سود من است . خدا تو را لعنت کند و لعنت کنندگان تو را لعنت کنند . ای بافنده ی پسر بافنده ! ای منافق فرزند کافر ! ⭕️ توضیحات تکمیلی : 🔻توجه داشته باشید که " لعنت" فحش و ناسزا نیست ( یعنی قباحت لفظی ندارد) فحش کلمه ای است که هم به لحاظ لفظی زشت است و هم بار معنایی خوبی ندارد . اما "نفرین و لعنت" دعای علیه کسی است . خداوند هم در قرآن ، منافقین را لعن فرموده است . اشعث هم منافق بود و همه می دانستند . 🔻اشعث رئیس قبیله کنده بوده و روی افراد قبیله اش نفوذ داشته . گاهی کارهایی هم کرده بود به نفع سپاه امام ( مثل وقتی که در جنگ صفین معاویه آب را بر روی سپاه علی علیه‌السلام بست او فرمانده گُردانی بود که آب را پس گرفت ) پس باید چهره واقعی او آشکار می شد که مردم او را بهتر بشناسند که بعد از اتمام حجت امیرمؤمنان ، دیگر کسی پیرو اشعث نباشد . 🔻حائک ابن حائک ( بافنده ی پسر بافنده) یعنی چه ؟! البته شغل آنها بافندگی بوده است ؛ اما اینکه امام او را اینگونه خطاب می فرمایند ، به این دلیل بوده که امام آنها را دروغ باف به شمار می آورده اند . احتمالا پدرش هم اینگونه بوده که با دروغ پردازی جامعه را به هم می ریخته اند . در ادامه می فرمایند : ✨وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ الْكُفْرُ مَرَّةً وَ اَلْإِسْلاَمُ أُخْرَى ✨ 🔶 ترجمه : به خدا قسم یکبار کفر تو را اسیر کرد( ماجرای خونخواهی پدرش که در صفحه قبل آمد) و یکبار اسلام ( ماجرای ارتدادش و اسارتش توسط سردار ابی بکر) ✨فَمَا فَدَاكَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُكَ وَ لاَ حَسَبُكَ ✨ 🔶 ترجمه : ولی در هیچ کدام از این دو اسارت نه مالت تو را نجات داد و نه حَسَب و نَسَبت . ✨وَ إِنَّ امْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ السَّيْفَ وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ الْحَتْف لَحَرِيٌّ أَنْ يَمْقُتَهُ الْأَقْرَبُ وَ لاَ يَأْمَنَهُ الْأَبْعَدُ.✨ 🔶 ترجمه : همانا شخصی که لبه تیز شمشیر( دشمن) را به سمت قوم خودش هدایت کند و مرگ را به سویشان سوق دهد ، سزاوار است که خویشاوندانش او را دور کنند ( قطع ارتباط کنند ) و بر او خشم( مُقت) بگیرند و دیگران هم او را امان ندهند . گوشه ای از تاریخ زندگی اشعث برای شما بازگو شد و با این مقدمه معلوم شد که چرا حضرت در این خطبه اینگونه او را معرفی می فرمایند . این بار اول نبود که اشعث اینطور جسارت می کرد ، کما اینکه آخرین بارش نیز نبود . اگر حضرت در برابر این جسارت اشعث سکوت می کردند ، یا اغماض می فرمودند ، افراد دیگری هم پیدا می شدند که حرف اشعث را تأیید کنند . اشعث به نیّت کوباندن امیرالمؤمنین علیه‌السلام ، شمشیر زبانش را بکار گرفته بود ؛ پس حضرت باید چهره منافق او را برای مردم برملا می کردند تا در تاریخ ثبت شود که او کیست و دشمن
علی شناخته شود . احتمالاً اشعث فکر نمی کرد که امیرالمؤمنین این ماجراها را در موردش می دانند و همین امر اشعث و افرادی مثل او را سر جایش نشاند . ⁉️ یک سوالی که مطرح می باشد این است که چرا امیرالمؤمنين علیه‌السلام همه منافقین را رسوا نمی فرمودند ؟ در پاسخ باید گفت ، اولاً در اسلام قصاص قبل از جنایت جایز نیست. ( شاید هم اکنون در برخی از کشورهای همسایه ما باشند دولتهایی که به طرز خیلی مرموزی مخالفین خود را از پای در می آورند و ظاهرشان چیزی را نشان نمی دهد ) اما بعد از ارتکاب تخلف چرا آنان را طرد و یا زندان و شکنجه نمی کردند ؟! برای اینکه هدف آن بزرگواران فقط حکومت کردن نبوده ، بلکه حکومت و دین و قرآن همه وسیله برای ساخته شدن مردم است. مردم هم باید آزادانه و از روی اختیار ساخته بشوند . برای اینکه مردم ساخته شده و ترقی و تعالی پیدا کنند ، باید امتحان شوند . بنابراین منافقین مثل شیطان هستند . همان فلسفه ای که ایجاب می کرد خداوند شیطان را از میان برندارد ، همان فلسفه ایجاب می کند جز در موارد خاصی با منافقین هم برخورد آنچنانی نکنند . هرجا رودررو می شدند ، با آنها می جنگیدند و وقتی پنهانی کار می کردند ، همچون شیطان که خداوند مهلت داده به او ، ائمه معصومین هم به منافقین مهلت می دادند . 🍃والسلام‌علیکم و‌رحمة الله‌و‌برکاته🍃 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه # خطبه ۱۹ 🍃جناب استاددکتر شهاب الدین ذوفقاری🍃 متن سخنرانی👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا